تاثیر استفاده از تعریض در تربیت کودک
یکی از راههای تربیتی برای اصلاح خطای کودک استفاده از تعریض است، امیرالمومنین علیهالسلام در سخنی میفرمایند: «أَلتَّعریض لِلعاقِلِ أَشَد عِتابِه» کنایه برای عاقل شدیدترین عتابهاست. تعریض، کنایه است مثلا انسان بگوید یک کسی بود یک همچین کاری کرد.
به گزارش کودک پرس ، یکی از مواردی که در باب تربیت مطرح شده است این است که مربّی در یک حال خاصّی، از تربیت دیگران نهی شده است؛ که در این حال دیگری را تربیت نکن! خود این یک مسئله است. جهت آن هم این است که ممکن است در این حال نتیجۀ مطلوب را نگیری، بلکه نتیجه عکس بشود. دربارۀ پیغمبر اکرم نقل شده که” نَهَی رَسُولُ الله صلّی الله علیه وآله و سلّم عَنِ الأَدَب عِندَ الغَضَب/ رسول خدا از تأدیب به هنگام خشم، نهی فرمودند.
یعنی آنگاه که خشمگین شدی، آنگاه تربیت نکن! ادب همان تربیت است. در روایتی است از علی )علیه السلام( آمده است”لا أَدَبَ مَعَ الغَضَب/ ادب کردن، هنگام خشم ممکن نیست.
در حال خشم، ممکن است فرزند رُو در روی تو بایستد!
تربیت همراه غضب، اصلاً تربیت نیست. چون آنچه که در باب تربیت نقش زیربنایی دارد و برای تأدیب و تربیت می خواهیم از او استفاده کنیم، حیاء و پرده داری است. اگر بخواهی در آن حال که خشمگین هستی، فرزندت را تربیت کنی، چون هنوز نتواستی خودت را کنترل کنی، ممکن است حرکتی از تو سر بزند که این موجب پرده دری شود. چون عصبانی شده ای ممکن است یک دفعه یک حرکتی از تو سر بزند – اعمّ از گفتار و کردار- که موجب پرده دری و بی حیایی شود. مثلا موجب شود که طرف مقابل، جلوی تو بایستد؛ یعنی بر اثر این روش تو نتیجۀ عکس دهد. تو با این کارت پرده دری کردی. آن پرده داری و حیایی که برای تربیت فرزند زیربنا بود را دریدی . تربیت در این موقعیّت دیگر فایده ندارد چون محور و زیر بنا، پرده داری است نه پرده دری.
ببینید این مسئله ای را که من مطرح کردم، جنبه عینی دارد و مربوط به معارف ماست. مربوط به معارف قرآنی و روایی ماست. من خطابه بلد نیستم. شعار هم بلد نیستم؛ من ضدّ شعارم و اهل شعورم. آدم باید نسبت به معارف دینی اش شعور پیدا بکند . اگر می خواهد اصلاح بکند، بداند که اصلاح بر محور شعور است نه شعار. در این حال خشم و غضب، بدان که روایات از تربیت نهی کرد ه اند. دلیل آن را هم گفتم؛ برای این است که باید در تربیت حیاء و پرده داری در فرد شکوفا شود. در تربیت محور پرده داری و حیاست.
تأکید اول: چه قصد تربیت باشد، چه نباشد، آموزش داده می شود
این را عرض کردم که در هنگام تربیت دیگران چه قصد بکنی، چه نکنی، تربیت صورت می پذیرد و فرزند روش عملی را از تو می آموزد. اما اگر یک وقت هم قصد کردی، باز هم تربیت صورت می پذیرد. من گفتم که قصد در تربیت مدخلیّت ندارد، یعنی تربیت نسبت به قصد” لا به شرط” است، یعنی لازم نیست نیّت و قصد باشد تا تربیت انجام شود. به شرط” لا ” نیست. یعنی لازم نیست که نیت و قصد نشود تا تربیت صورت پذیرد آدم چه قصد بکند، چه قصد نکند، آموزش داده می شود. چه آموزش دیداری، چه گفتاری، و چه کرداری اش. اما معنای آن این نیست که اگر قصد کردی این دیگر تربیت نیست. یک وقت اشتباه نشود.
تأکید دوّم : برخورد تربیتی ، با اشاره و کنایه باشد!
در معارفمان به ما آموخته اند آنجایی که قصد می کنی دیگری را با گفتارت تربیت کنی که گاهی هم با کردار ممکن است؛ ولی اینجا گفتار روشن تر است- دو راه را پیش بگیر 1- تلویح(اشاره)، 2- تعریض(کنایه) برای اینکه انسان اگر بخواهد دیگری را تربیت کند و قصد تربیت داشته باشد، در خانواده با کسی مواجه است که هنوز خوبی را از بدی تشخیص می دهد.
می خواهی به او بگویی”این کار زشت است؛ نکن! یا این کار خوب است؛ انجام بده! ” او هنوز حسن و قبح را می فهمد. عقل عملی اش را از دست نداده. ما می گوییم عاقل است.هنوز عقل عملی اش را از دست نداده و مسخ نشده است. خصوصا در محیط خانواده، بچّه هنوز خوب و بد را می فهمد و خوبی و زشتی سرَش می شود. در اینجا می گویند، روش تربیتی چون متناسب با مکانهاست- تلویحی یا تعریضی باشد.
در مؤاخذه، صراحت لهجه به خرج نده!
روایت از علی (علیه السلام) است که فرمود: ” عُقُوبَةُ العُقَلاءِ التَّلویح/ عقوبت کردن عقلاء با تلویح (اشاره) است.”
اگر دیدید بچّه کار بد کرده است و می خواهید مؤاخذه اش بکنید، با تلویح او را مؤاخذه کنید. تلویح در مقابل تصریح قرار می گیرد و تلویح به معنای اشاره است. ما هم در مکالمات، محاورات عرفیّه و حتی نوشته هامان این هست که می گوییم: تلویحا مطلب را به او فهماند؛ یعنی با اشاره. صراحت لهجه به خرج نده! چرا؟ چون پرده دری می شود. اثر آن از بین می رود.
اگر بچّه را می خواهی تربیت کنی؛ کار بد کرده، کار زشت کرده، با اشاره از او بازخواست کن! به بچه بگو: یک نفر این کار بد را کرد!
روایت دوم از علی علیه السلام: أَلتَّعریض لِلعاقِلِ أَشَد عِتابِه/ کنایه برای عاقل شدیدترین عتابهااست. تعریض، کنایه است. مثلا انسان بگوید یک کسی بود یک همچین کاری کرد و چنین و چنان شد. نگو تو کردی!تو این کار را کردی، تو آن کار را کردی! اگر صریحا بگویی معلوم می شود خودت باید تربیت شوی. روش تربیت این نیست. باید با ظرافت عمل کنی .نگاه کنید اسلام، چقدر ظریف برخورد می کند.
روش تربیت در اسلام، همسو با فطرت انسانی است. می خواهم بگویم: اصلا، زیربنای تربیت و اصلاح، حیاست. می خواهید اصلاح کنید؟ تربیت کنید؟ حیاء زیربناست. آنجایی که می خواهی روش رفتاری و گفتاری به دیگری بدهی، خیلی باید مراقب باشی که پرده دری نکنی؛ تا اثر داشته باشد.باید حیاء در فرزند، ملکه شود!
لذا در آنجایی هم که قصد تربیت دارید، باید مراقب باشی که حیاء صدمه نخورد؛ بلکه این استعداد را مثل بقیه استعدادها و قوه ّهایی که خداوند در انسان نهفته است، روز به روز باید در فرزند شکوفا کنی. باید رو به فزونی برود، شدّت و قوّت بگیرد و به صورت ملکه در بیاید. آن وقت، رفتارها، کردارها و گفتارهایش همه اصلاح می شود.
من فکر می کنم که تا حدودی توانسته باشم مطلب را رسانده باشم که مسئله، رابطة مستقیم بین تربیت و پرده داری و حیاست و الا اگر حیاء نباشد دیگر تربیت هیچ معنایی ندارد.
تربیت شدن هم غیر ارادی است
دو تذکر باید بدهم. یکی اینکه در مسئله تربیت کردن، گفتیم قصد مدخلیّت ندارد و تربیت از عناوین قصدیّه نیست. تربیت شدن هم همینگونه است. از عناوین قصدیّه نیست و قصد نمیخواهد. خواه ناخواه تحقّق می یابد و اثر می گذارد .در آموزش دادن روشها، قید نشده است که فرستنده اش باید قصد کند تا تربیت انجام شود. مثلا
هیکل پدر و مادر – هم دیداری، هم گفتاری و هم شنیدار ی اش- فرستنده است. بخواهی، نخواهی، دارد پخش می کند و به بچه روش رفتاری و گفتاری آموزش می دهد؛ قصد هم لازم ندارد. در گیرنده هم وضع همینطوراست. گیرندگی بچّه هم قصد نمی خواهد.
قصد در آن هم مدخلیّت ندارد که لازم باشد بچّه قصد کند که تربیت بشود، تا تربیت بشود. خواه ناخواه است. نه در فرستنده اش اراده تربیت – به این معنا – مدخلیّت دارد، نه درگیرنده اش؛ هیچ کدام.
انسان تا کاملاً تربیت نشده است، در معرض خطر است.
چون ما بحثمان راجع به خانواده و فرزند بود، تذکر بدهم که ممکن است شخص وارسته ای باشد و در برخورد با افراد فاسد، منحرف نشوند. اینها قبلا موضعگیری کرده اند و این برخورد روی آنها اثر ندارد. یک وقت اشتباه نکنید! انسان وارسته قبلا موضعگیری و جبهه گیری کرده، حرفهای بی ربطی که از دهان یک فاسد درمی آید،روی او اثر ندارد. او می فهمدکه این آدم چه موجودی است.
این خارج از بحث ماست .همانگونه که تربیت کردن منوط به قصد کردن نیست و به آن بستگی ندارد، تربیت شدن در این محیطها همهمین گونه است. آن وقت فرزند وقتی بالا می آید و بعد از محیط خانوداگی، وارد محیط آموزشی می شود، همینگونه است که تا وقتی از نظر تربیتی ساخته نشده، در این محیط جدید تغییر می کند. بدان که تا وقتی ساخته نشده است، خراب شدنش ارادی نیست. خراب شدن و فاسد شدن تو ارادی تو نیست. بخواهی یا نخواهی در همین سه بُعد دیداری، شنیداری و کرداری، فاسد خواهی شد.
مصونیت تربیتی؛ مخصوص اولیای خاص خدا
خیال نکنی بیمه شدی! اصلا و ابدا! در باب تربیت، این خبرها نیست. اولیای خاص خدا جای خودشان را دارند و الا همه ما در معرض این فساد هستیم. خیال نکنی سنّ و سال و این چیزها مدخلیّت دارد! خیال کردی مثلا پدر مصونیت دارد؟ مادر مصونیت دارد؟ اصلا و ابدا، نه پدر و نه مادر، هیچ کدام مصونیت ندارند. این حرفها نیست. همیشه در معرض خطری.
ارسال دیدگاه