توجه جهانی به کودکان گرفتار در غاری در تایلند و بی توجهی به کودککشی در یمن
در تفاوتی عجیب و محسوس، همه جهانیان و رسانهها، توجه و امکانات خود را برای کمک به مقامات تایلندی به منظور نجات ۱۲ کودک تایلندی و مربی آنان از داخل غاری که هنگام بازگشت از سفری تفریحی به منزلشان در داخل آن محبوس شده بودند، به کار گرفتند.
به گزارش کودک پرس ، رسانه ها، سازمان ها و کشورهای و نهادهای مختلف در نقاط مختلف جهان، برای اقدام انسانی در نجات این کودکان تایلندی وارد عمل شدند و در نهایت توانستند که آن ها را زنده به منازلشان بازگردانند.
حتی فیفا هم، برای تشویق این کودکان به زنده ماندن، از آن ها برای حضور در ورزشگاه برای مشاهده مسابقه فینال جام جهانی در روسیه دعوت کرد تا به طور رایگان این مسابقه را از نزدیک مشاهده کنند.
شبکه های ماهواره ای نیز به این ماجرا پرداختند و به طور گسترده خبر نجات این کودکان را پوشش دادند
به طوری که این خبر به مهم ترین خبر رسانه ها و شبکه های جهان به زبان های مختلف و نیز شبکه های اجتماعی تبدیل شد و در نهایت همه این توجه و امکانات به نجات این کودکان منجر شد.
این اقدام بدون تردید، یک اقدام انسانی بسیار بزرگ است و لازم است که از همه عوامل کمک رسانی به شکل های مختلف برای نجات این کودکان تشکر و تقدیر شود.
اما درعین حال می توان گفت فاجعه ای بزرگ در حق کودکان یمن صورت می گیرد که جهانیان شاهد آن هستند. سوال اینجاست که چرا این همه تلاش انسانی و رسانه ای درحق کودکان یمنی که با جنگ و بزرگ ترین فاجعه انسانی روبرو هستند، صورت نمی گیرد. طبق گزارش های سازمان ملل و براساس آمارهایی که مرکز آمار یمن روز هشتم ماه گذشته میلادی منتشر کرد، طی 1200 روز از جنگ تحمیل شده علیه یمن، سه هزار و 308 کودک یمنی بر اثر حملات تجاوزکارانه عربستان سعودی و امارات کشته شده اند.
طبق این گزارش، در این مدت، همچنین سه هزار و 222 کودک یمنی دراین حملات مجروح شده اند.
این آمارها شامل کسانی که بر اثر بیماری و سوء تغذیه و موارد دیگر که بالغ بر هزاران مورد ناشی از تشدید حملات و محاصره علیه یمن نمی شود.
برخی از گزارش های بین المللی حاکی از آن است که در هر دقیقه، یک کودک در یمن به دلایلی که قبلاً ذکر شد و نه در نتیجه شلیک راکت ها و موشک های عربستان سعودی کشته می شوند، برخی از کودکان بر اثر نبود غذا و دارو و یا بر اثر جنگ و محاصره و نبود امکانات جان خود را از دست می دهند.
همچنین برخی از کودکان یمنی به خاطر فرار هزاران خانواده از استان های صعده و حجه به کوه ها و مخفی شدن در غارها و قادر نبودن به خروج از غارها و استفاده از نور خورشید، بینایی خود را از دست داده اند.
متجاوزان سعودی به هیچ قانون انسانی یا هیچ یک از احکام دینی در یمن احترام نگذاشتند و فجیع ترین جنایت ها و کشتارها را در حق کودکان یمن مرتکب شدند و جنایت های آن بسیار فراتر از جنایت های گروه های تروریستی در عراق و سوریه بوده و همه این جنایت ها مستند است و از طریق برخی از رسانه های داخلی منتشر شده است.
سازمان ملل نیز به بسیاری از این کشتارها در حق کودکان در یمن اقرار کرده است و سه بار، عربستان و امارات را در فهرست ننگ که شامل قاتلان کودکان می شود، قرار داده است، اما پس از مدتی در پی اعمال فشارهای سیاسی و مالی از سوی کشورهای ثروتمند بر این سازمان، نام آن ها را از این فهرست خط زده است.
با توجه به کشتار یمنی ها که به دلایل نژادپرستانه و طایفه ای در این مرحله صورت می گیرد، سوالی که مطرح می شود، این است که چرا این همه وجدان و اشتیاقی که در وجود جهانیان برای نجات کودکان تایلندی مشاهده کردیم، درباره کودکان یمنی نمی بینیم؟
چرا محافل سیاسی و رسانه ای جهان، برای نجات کودکانی که تاکنون از جنگ یمن جان سالم به دربرده اند، اقدامی نمی کنند؟ به ویژه اینکه عامل کشتار این کودکان و ویرانی ها در یمن، عامل انسانی و در نتیجه تروریسم دولت و نظامی است که به کشتار غیرنظامیان اصرار می ورزد و می توان آن ها را تحت فشار قرار داد تا جنگ را متوقف کنند و یمنی ها را به پای میز مذاکره بازگردانند.
سوال دیگر اینکه، چرا تصاویر و صحنه های مربوط به کودکان یمنی در صدر اخبار و گزارش های خبرگزاری ها و شبکه های محلی و بین المللی در جهان قرار نمی گیرد. برای پاسخ به این سوالها، باید مسائل زیر را مورد توجه قرار داد :
نظام های سعودی و امارات که در جستجوی جایگاه منطقه ای و بین المللی هستند و اهداف سیاسی و اقتصادی خاصی را دنبال می کنند، با پول و ثروت و امکاناتی که در اختیار دارند، همه سازمان ها و دولت ها را با انعقاد قراردادهای تجاری ساکت کرده اند.
در این زمینه، می توان به سفرهای مرحله ای محمد بن سلمان به پایتخت های کشورهای جهان در آغاز جنگ یمن و نیز در برهه اخیر و انعقاد قراردادهایی یکی پس از دیگری با روسیه، آلمان، اسپانیا، بریتانیا، آمریکا، برزیل، ترکیه و فرانسه و دیگر کشورها اشاره کرد.
این قراردادها و حتی رشوه هایی که به شخصیت ها و موسسات پرداخت می شود، در واقع به منزله خریدن خون یمنی ها و چشم پوشی از هر جنایتی حتی کشتار حدود 3500 کودک یمنی است.
محمد بن زايد نیز چنین کاری کرد و صدها قرارداد با شرکت ها و کشورهای مختلف امضا کرد و این توجیهی برای سکوت جهانیان در برابر این جنایت ها و ادامه کشتار یمنی ها بدون هیچ رحم و مروتی درحق آنان است.
آن هم با ادعای مشروعیتی که بن زاید و بن سلمان معتقدند با آن می توان یک ملت را بکشند و یک کشور را ویران کنند.
جامعه بین الملل از جمله ابرقدرت ها، جنگ یمن را فرصتی طلایی برای خود می دانند، برای همین از نظر رسانه ای و سیاسی و نظامی به دفاع از عربستان سعودی می پردازد، زیرا در پیدا کردن بازار برای سلاح های خود و شرکت های تجاری و انعقاد قرارداد با نظام های امارات و عربستان ، فرصتی ارزشمند برای جلب میلیاردها دلار نفت و نجات کشورهای آنان به ویژه در شرایط بحران اقتصادی در این کشور هستند.
همگان می دانند که امارات و عربستان سعودی، همچنان و از بیست سال پیش، خریدار بیشترین سلاح هستند و طی چند سال گذشته، انبارهای این کشورها از سلاح پر شده است، از این رو، برای ابرقدرت ها جنگ یمن، فرصتی است تا این انبارها را از سلاح خالی کنند و درنتیجه قراردادهایی جدید به ارزش صدها میلیون و میلیارد دلار منعقد کنند.
از نظر این کشورها، جنگ یمن، مفید است و آن ها چشمان خود را بر روی این جنگ بسته اند و حتی از کشتار شمار زیادی از مردم یمن و کودکان برای ابراز دوستی و حمایت خود از رژیم های عربستان سعودی و امارات حمایت کرده اند.
بدون تردید، این کشورها به طور مستقیم در کشتار کودکان یمن نقش دارند.از این رو، ادامه این جنگ به نفع آمریکا و نیز غرب است.
در نتیجه، می توان گفت که وجدان جهانیان مرده است و آن ها پول های عربستان را به انسانیتی که از سال ها پیش از آن دم می زنند، ترجیح داده اند.
همچنین برخی از کشورهای عربی و اسلامی نیز در ویرانی های حاصله در یمن مشارکت دارند، بسیاری از ملت های عربی و رژیم های عرب نیز از جنایت های سعودی ها در یمن، چشم می پوشند و برخی از رژیم های عربی، پول های عربستان و امارات را به هر چیز دیگر ترجیح می دهند. آن ها اعتقاد دارند که یمن، حیات خلوت عربستان است و باید به این کشور بازگردانده شود.
ملت های عربی دارای نگاه طایفه ای هستند، به شکلی که عربستان از طریق امپراتوری رسانه ای خود توانسته است که این ایده را به آن ها تحمیل کند که کسانی در یمن کشته می شوند، از روافض و مجوس هستند و سعودی ها حق دارند که این ها را به قتل برسانند و همین مساله موجب سکوت ملت های عربی و عدم همبستگی آنان در برابر جنایت های آنان درحق ملت یمن یا فشار بر نظام سعودی حتی در چارچوب همبستگی شده است که آن ها در حق کودکان سوریه از خود نشان می دهند. جای تاسف دارد که حتی یک تظاهرات در حمایت از کودکان یمن و برای نجات آنان ازحملات رژیم سعودی برگزار نشده است.
رسانه های عربی و جهانی نیز سیاسی کاری می کنند، زیرا به صحنه های مربوط به کشتار در یمن و ویرانی های به وجود آمده در این کشور توجهی ندارند و خبرهای مربوط به کشتارهای فجیع مردم یمن را پوشش نمی دهند، و حتی در بسیاری از موارد به تحریف اخبار اقدام می کنند.
ارسال دیدگاه