سی و یک سال مشکلات ابتدایی/ ناشران خاصی که برنده میشوند!
سی و یک سال از برگزاری اولین دوره نمایشگاه کتاب تهران میگذرد؛ سالن کودک و نوجوان نمایشگاه کتاب، همچنان با مشکلاتی ابتدایی دست و پنجه نرم میکند.
به گزارش کودک پرس ، نمایشگاه کتاب تهران که هرسال، اردیبهشت ماه برگزار میشود، یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی در ایران است. تقریبا همه ناشران ایرانی و چند ناشر خارجی در این نمایشگاه شرکت میکنند و به ارائه آثار تازه خود میپردازند. مخاطبان هم مجالی مییابند تا به جای نمایشگاه به یک فروشگاه بزرگ کتاب بروند و آنچه لازم دارند را تهیه کنند. امکانی که در مواقع دیگر سال، به ندرت در اختیارشان قرار میگیرد.
سی و یکمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، از ۱۲ اردیبهشت ماه کار خود را در مصلای تهران آغاز کرده؛ بخشی از این نمایشگاه، همچون سال های گذشته به ناشران کودک و نوجوان اختصاص یافته است. امسال هم چون سالهای پیش، غرفهبندی ناشران براساس حروف الفبا صورت گرفته بود. اندازه و متراژ غرفهها هم، چون سالهای گذشته براساس تعداد عناوین و همچنین تعداد صفحات کتابهای منتشر شده بود. بگذریم از این که تعداد عناوین و صفحه ها نمی تواند ملاک و معیار درستی برای غرفهبندی باشد چراکه تعداد کتاب های بیمحتوایی که با عنوان کتاب های داروخانه ای منتشر می شوند و یا ترجمه های موازی که کپی برداری از برگدان دیگری است کم نبوده و نیست.
به گفته برزو سریزدی، مسئول کارگروه بخش کودک و نوجوان نمایشگاه کتاب، امسال ۱۱ هزار متر فضای غیرمفید در اختیار ما قرار گرفت که بیش از شش هزار متر آن را به فضای مفید تبدیل کردیم و ۲۷۰ غرفه به ناشران کودک و نوجوان واگذار شد؛ بیش از ۵۶ ناشر هم جا مانده بودند که همه در یک فضای ۱۰۰ متری جمع شده و ۱۰۰۰ عنوان کتاب ارائه کرده اند. امسال هم چون سال های پیش، چیدمان غرفه ها بر اساس حروف الفبا بوده؛ البته ۱۰ غرفه بزرگ از این قاعده مستثنی بوده اند. البته ما امسال، کار دیگری هم انجام دادیم و با خود گفتیم ۵ ناشر کودک و نوجوان هستند که بسیاری از مخاطبان به هوای آنها به نمایشگاه کتاب می آیند: افق، قدیانی، کانون پرورش فکری در بخش سنتی و هوپا و پرتقال هم که در سال های اخیر به جمع ناشران پرمخاطب پیوسته اند. در نتیجه هر کدام از این غرفه ها را در انتهای یکی از سالن ها جا دادیم البته کانون در صحن جا گرفته و این بخش، بهترین قسمت سالن کودک و نوجوان است چون با خوراکی فروشی ها فاصله زیادی ندارد.
مسئول کارگروه بخش کودک و نوجوان نمایشگاه کتاب در پاسخ به این که متراژ غرفه ها چطور مشخص شده می گوید: امسال، نرم افزاری طراحی و در آن ۳۰ آیتم چون تعداد صفحات، رنگی بودن، تالیف یا ترجمه و موارد دیگر مشخص شده بود اما این نرم افزار درست عمل نکرد به این معنی که متراژی که برای یک ناشر بزرگ با بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب چاپ اول در نظر گرفته بود، برای مثال پنج متر بود و یک مساحت ۱۰۰ متری را به یک ناشر دیگر با چند عنوان کتاب اختصاص داده بود در حالی که آن ناشر، خودش غرفه ۱۲ متری خواسته بود و ما هم می دانستیم فضایی در همین حد و اندازه باید به او اختصاص دهیم. در هر حال، وقتی نرم افزار جواب نداد به سیستم سنتی متوسل شدیم و اطلاعات خانه کتاب را اساس قرار دادیم؛ البته شناخت مان از ناشران هم بی تاثیر نبود. البته منکر خطاهای خود نیستم. گرچه تلاش کردیم میزان شان را به حداقل برسانیم.
نمایشگاهی که به یک فروشگاه بزرگ تبدیل شده است
نمایشگاه کتاب تهران، سالهاست به یک فروشگاه بزرگ کتاب تبدیل شده در صورتی که نمایشگاه، مکانی برای ارتباط ناشران با یکدیگر و با نویسندگان و شاعران و تصویرگران یا حتی مکانی برای ارتباط بیشتر پدیدآورندگان با مخاطبان کتاب است. اما نمایشگاه کتاب تهران به فروشگاهی بزرگ تبدیل شده؛ اما چرا نباید چنین اتفاقی بیفتد؟ مگر در ابر شهر تهران، از خیابان انقلاب و کریمخان بگذریم چند کتابخانه و کتابفروشی وجود دارد که مردم در طول سال بتوانند به آن مراجعه و کتابهای مورد نیاز خود را تهیه کنند؟ حالا اگر این وضعیت را به شهرهای دیگر، بهویژه شهرهای کوچک تعمیم دهیم، بر ما آشکارتر می شود که چرا نمایشگاه مان، بیش از ان که فضایی برای تبادل نظر و اندیشه باشد به یک کتابفروشی خیلی بزرگ تبدیل شده است.
سالن کودک و نوجوان هم به عنوان بخشی از نمایشگاه کتاب تهران از این قاعده مستثنا نیست. آنجا هم به فروشگاه بزرگی تبدیل شده، اما فروشگاهی که با ذوق و سلیقه مخاطبان خود همخوانی ندارد. از برخی غرفه ها که با سلیقه چیده شده و فضایی را به کودکان اختصاص داده اند تا بنشینند و کتاب دلخواه خود را ورق بزنند،بگذریم باقی غرفه ها، چنگی به دل نمی زنند و این برعهده برگزارکنندگان نمایشگاه است که تفاوت میان این سالن و بخش ناشران دانشگاهی را درک کنند.
عبدالعظیم فریدون، مدیر انتشارات محراب قلم است. به گفته او مصلای تهران، محل مناسبی برای برگزاری نمایشگاه نیست. به عبارتی اگر از اندک تسهیلاتی که در زمینه رفت و آمد به این مکان وجود دارد بگذریم؛ برگزاری نمایشگاه در مصلی هیچ تفاوتی با دریاچه قم ندارد. دوم اینکه کودک، ویژگی های خاص خود را دارد و سالن کودک باید با بخش های دیگر تفاوت داشته باشد. اما چه فرقی میان این سالن با قسمت های دیگر نمایشگاه وجود دارد!؟ اگر آن چند ناشر بزرگ هم نباشند، فضای اینجا هیچ تفاوتی با نمایشگاه خشکبار ندارد. چادرها زشت و کثیف است و کف سالن، آلوده. با این شرایط چگونه میتوان بچهها را به کتاب علاقهمند کرد آن هم در شرایطی که متولیان فرهنگی از ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی و علاقه مند کردن آدم ها به مطالعه از سنین کودکی دم می زنند.
انتشار کتاب های بازاری بر رشد کتابخوانی تاثیر معکوس می گذارد
غرفه ای از غرفه های سالن کودک و نوجوان به ۷۰ ناشر اختصاص داده شده تا به ارائه آثار خود بپردازند. مدیریت این غرفه برعهده منصور جام شیر است. به گفته او ۱۰۰۰ عنوان کتاب در این غرفه عرضه شده؛ برای مثال، نگارینه با ۱۲۵، تیمورزاده با ۱۱۰ و شهرتاش با ۹۰ عنوان کتاب در این غرفه شرکت کرده اند. البته ناشر یا نویسنده- مولفی داریم که تنها یک عنوان کتاب دارد.
مدیر نشر نگارینه براین باور است: هر کالایی که چند صفحه داشته باشد؛ به همراه چند جمله و تصویر، کتاب نیست. کتاب باید محتوا داشته باشد و معنا و مفهومی را منتقل کند. به همین خاطر است که کتابهای بازاری، در افزایش سرانه مطالعه و رشد فرهنگ کتاب و کتابخوانی تاثیری نمیگذارد و اگر به تاریخچه صدور مجوزهای ارشاد نگاه کنیم، درمییابیم که سالها بدون حمایت از تالیف، جلوی ترجمه و انتشار کتابهای به اصطلاح کارتونی گرفته شد؛ بعد از چند سال، متولیان وزارت ارشاد به این نتیجه رسیدند که چنین کاری جایز نیست و امتیاز ترجمه و انتشار اینگونه کتابها را به بعضی ناشران دادند تا آمار کتب منتشر شده را بالا ببرند؛ بی توجه به این نکته که کتابهای بازاری نمیتوانند بر رشد فرهنگ کتاب و کتابخوانی تاثیر بگذارند و آمار مطالعه را بالا ببرند.
به گفته جام شیر، وضعیت نشر در ایران، بسیار وخیم است و ترجمه، بازده اقتصادی بیشتر و بهتری دارد؛ چرا که ما قانون جهانی کپیرایت را هم نپذیرفتهایم و تنها حق و حقوقی به مترجم میدهیم و کتاب را منتشر و راهی بازار نشر میکنیم. بگذریم از اینکه خود بچهها هم بهخاطر شهرنشینی و ارتباط با دنیا از طریق ماهواره و اینترنت از ترجمه بیش از تالیف استقبال میکنند و این مسئله ما را به اهمیت و ضرورت روزآمدشدن، بیش از پیش واقف میکند.
این عضو هیئت مدیره انجمن فرهنگی ناشران کودک و نوجوان به این که جامعه مخاطبان کتاب، متفاوت است اشاره و بیان می کند: ما با اقشار مختلف روبه رو هستیم. به این معنی که همچنان در روزنامه فروشی ها، کتاب های به اصطلاح داروخانه ای می بینیم. بعضی از خوانندگان هم دنبال کتاب هایی می گردند که هنوز ترجمه یا منتشر نشده است. پس بهتر است خود ناشران، مخاطبان خود را بشناسند و به طور تخصصی فعالیت کنند. از سوی دیگر گرچه شعار مدیران بالایی، ترویج کتابخوانی است اما مدیران میانی کتاب را آینه جهنم می دانند و می خواهند آن را از بین ببرند و خود من در جایگاه یک ناشر، این همه تناقض را درک نمی کنم.
جامشیر با اشاره به افت تعداد مخاطبان در سی و یکمین نمایشگاه کتاب تهران می گوید: آمار مخاطبان به نسبت شهر آفتاب پایین آمده؛ این مساله به شرایط بد اقتصادی هم برمی گردد؛ با وجود این تورم و نابه سامانی در بازار ارز، نخستین چیزی که از سبد خانوار حذف می شود، کتاب است. تنها سه روز نخست، یعنی از ۱۲ تا ۱۴ اردیبهشت، فروش نسبتا خوبی داشتیم چون میزبان شهرستانی ها بودیم.
نمایشگاه کتاب سی و یکمین دوره خود را هم پشت سر می گذارد. در حالی که هنوز مسایل سالن کودک و نوجوان چون غرفه بندی زیبا و جذاب برای بچه ها، تهویه مناسب، اختصاص فضایی به کودکان تا بنشینند و کتاب های خود را ورق بزنند، رعایت نمی شود. هر چند برخی ناشران غرفه های خود را زیبا آراسته اند. محلی را برای بچه ها در نظر گرفته اند. موکت های رنگی بر زمین پهن کرده اند و… و. همچنین امسال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان از مربیان خود خواسته بود تا به نمایشگاه کتاب بیایند و مخاطبان را در خرید کتاب با محتوای مناسب برای هر گروه سنی راهنمایی کنند اما دریغ که از کانون، تنها نامی باقی مانده و خاطره ای؛ ناشرانی چون هوپا و پرتقال و زنبور هم با تبلیغات گسترده و انتشار کتاب های پر زرق و برق اما نه چندان پرمحتوا توانستند در این دوره از نمایشگاه هم، مخاطب و فروش بیشتری را به خود اختصاص دهند.
منبع: مهر
ارسال دیدگاه