بررسی و تشریح الگویی موفق در آموزش قرآنی

گفت‌وگویی با استاد مسعود داوری پیشکسوت قرآنی چهارمحال و بختیاری و تشریح جدیدترین فعالیت‌های موسسه تحت مدیریت نامبرده انجام شده است. استاد ضمن این مصاحبه با تشریح روند تاسیس موسسه قرآنی، شیوه آموزش و شاگردپروری قرآنی خود را تشریح نمود.

به گزارش کودک پرس ، مسعود داوری، مدیر مؤسسه قرآنی نسیم وحی شهرکرد و پیشکسوت قرآنی استان چهارمحال و بختیاری است که با حرکتی جهادگونه در عرصه آموزش‌های قرآنی توانسته است موفقیت‌های زیادی را کسب، شاگردان بسیاری را تربیت و با کلام وحی مانوس کند. خبرگزاری ایکنا با هدف معرفی سوابق و جدیدترین فعالیت های این پیشکسوت قرآنی و انعکاس دیدگاه‌های نامبرده، مصاحبه‌ای با استاد انجام داده است که بخش اول آن تقدیم حضور مخاطبان می شود.

 

لطفا خودتان را معرفی کنید.

الحَمدُلِلَّهِ الَّذی هَدانالِهذاوَماکُنّالِنَهتَدِیَ لَولاأَن هَدانَا اللَّهُ
مسعود داوری هستم، متولد ۲۳ تیر ۱۳۴۳ در شهرکرد و در خانواده‌ای مذهبی و علاقمند به مباحث قرآنی و دینی به دنیا آمدم دارای مدرک تحصیلی لیسانس معارف اسلامی و بازنسشته ی آموزش و پرورش هستم.

 

 

چکیده ای از سوابق و رزومه ی کاری خود را بیان کنید.
از سال ۱۳۶۳ با مدرک فوق دیپلم علوم اجتماعی وارد سیستم آموزش و پرورش و در سال های ۶۷ تا ۷۰ در رشته فرهنگ و معارف اسلامی موفق به اخد مدرک لیسانس از دانشگاه آزاد شهرکرد شدم و با تدریس بینش اسلامی و قرآن در دبیرستان های شهر شهرکرد و… در مجموع با ۲۹سال فعالیت صادقانه در پایان سال تحصیلی ۸۹ ۹۰ به افتخار باز نشستگی نائل شدم.

 

از چه زمانی وارد مباحث قرآنی شدید؟
از بدو تولد و از زمانی که یاد دارم با مباحث قرآنی انس داشتم یعنی از همان طفولیت که یکی دو سال سن داشتم صدای قرآن در گوشم بوده تا به امروز. از خاطرات اولیه ای که به یاد دارم اینکه پدرم وقتی برای نماز صبح و قرائت قرآن صبحگاهی بیدار می شدند، من هم بیدار می شدم و مرا در بغل خود می گذاشتند و یادم هست زیر کرسی می نشستند و جلوی من قرآن را باز می کردند و با انگشت من به‌عنوان اشاره استفاده می کردند و قرآن را در گوش من زمزمه می کردند و رفته رفته که بزرگ می شدم هم صوت قران و هم شکل کلمات قران در ذهنم نقش بسته بود و در چهار سالگی بود که کلمات قرآن را می شناختم و این تأثیر همان شنیدن و نگریستن به حرکت انگشت بر روی کلمات و آیات قرآن کریم بود که روی کلمات حرکت داده می شد.

قبل از ورود به مدرسه کاملا قرآن را از رو می خواندم و مشکلی از لحاظ روخوانی نداشتم و در سوم ابتدایی بود که در مسابقات قرآن کریم مدارس شرکت کردم و رتبه ی اول را کسب کردم و بعد از آن در مرحله ی شهرستانی و استانی اول شدم و یادم هست که در سال پنجم ابتدایی در اولین مسابقه ی کشوری که مسابقات اوقاف و امور خیریه بود که در مشهد مقدس برگزار می شد، شرکت کردم و در آن زمان بنده به‌عنوان نماینده ی استان چهار محال و بختیاری هفتم شدم. به فضل الهی از همان اوان کودکی تا امروز با قرآن مأنوس بوده ام واز این بابت که توفیق خدمتگزاری به جامعه را عنایت فرموده، بسیار شاکر و مسرورم.

 

اولین استاد شما چه کسی بود؟
همان طور که گفتم در حقیقت من استارت بحث های قرآنی را در خانواده زدم و اولین معلمینم هم پدر و مادرم و بیشتر پدرم بودند چون در زمینه ی آموزش قرآن خیلی به بنده کمک کردند و ایشان هم از مرحوم حاج حیدر سجادی که روبه‌روی کوچه مسجد جامع مغازه داشتند و از مرحوم حاج آقای نورالهی(ره) قرآن را آموخته بودند و در منزل به ما آموزش می دادند.

 

شغل پدر شما چه بود؟
ایشان کارمند اداره کل دادگستری شهرکرد بودند.

 

به غیر از پدر، اساتید دیگری هم داشتید؟
در سطح های بالاتر که آمدم در راهنمایی و بالاتر و دبیرستان از کلاس‌های استاد ارجمند اسدالله مجد زاده که آن زمان تا جایی که حضور ذهن دارم، دیگر استاد و مکانی برای آموزش قران وجود نداشت، بهره بردم و در ادامه هم از افاضات استاد آل ابراهیم استفاده می کردم که آن زمان در مکتب القرآن کلاس هایی برگزار می شد و مدتی در حضور این اساتید تلمذ کردم و در کنار این آموزش ها بنا به علاقه ای که به صوت های قرانی استاد عبدالباسط داشتم، تلاوت های ایشان را گوش می دادم و به مرور از صوت ایشان و قرائت های استاد منشاوی تقلید کردم.

به خاطر دارم در اوایل انقلاب یک برنامه ی قرآنی در حسینیه اعظم شهرکرد بود و بنده در آنجا قرائت قرآنی داشتم و بعد از اتمام قرائت، روحانی که در مسجد حضور داشتند پدرم را خواستند و به او گفت که پیگیر مباحث قرآنی و آموزش های من باشند و بسیار مرا تشویق به ادامه آموختن مباحث قرآنی کردند که این سخنان خیلی روی روان بنده تأثیر گذاشت و در بحث تشویق هایی که خانواده برای من داشتند، یاد دارم که پدرم گفت: اگر در بحث آموزش قرآن رشد داشته باشی و پیشرفت کنی برایت یک ضبط صوت می خرم و این انگیزه ای شد تا من تلاشم را دوچندان کنم. بعد از مدتی هم پدرم ضبط صوت را خرید و من مکرر صدای خودم را ضبط و بعد گوش می کردم و این مسائل خیلی به پیشرفت من کمک کرد.البته مسابقات قرآن هم خیلی کمک کننده و یک بالندگی خاصی در من ایجاد می کرد و انصافا که جنس مسابقات بسیار جهت دهنده و ارتقا دهنده است.

 

چند دوره مسابقات شرکت داشتید؟
واقعیتش تا زمانی که معلم نشده بودم در مسابقات حضوری فعال داشتم، یعنی تا سال ۱۳۶۳ و مسابقات آن موقع هم خیلی جوش و خروش داشت و حتی به خاطر دارم بعضی مسابقات کشوری ۲ الی ۳ روز طول می کشید، مثل مسابقات مطلع الفجر و بعضا اگه کسی به مسابقات کشوری راه می یافت ۴ الی ۵ روز درگیر مسابقات بود، بعد از اینکه خداوند توفیق داد و در کسوت شریف معلمی وارد شدم، و به واسطه تعهدی که به کارم داشتم دیگر وقتم مربوط به خودم نبود چون معلمی شغلی است که نمی شود راحت مرخصی گرفت، به همین دلیل آخرین مسابقه ای که شرکت کردم، سال ۱۳۶۳ بود.

 

 

در مسابقات فرهنگیان هم شرکت کردید؟
نه: یکی به این دلیل که آن زمانها مسابقات فرهنگیان نبود و اخیرا این مسابقات مطرح شده و دیگر اینکه به واسطه جایگاه شغلی وعلمی و اجتماعی غالبا به‌عنوان داور مسابقات قرآن شناخته می شدم که خود عاملی برای عدم شرکت من در فضای مسابقات قرآن کریم بشود. و لذا تا پایان خدمتم در وزارت آموزش و پرورش مدرس مراکز آموزشی دبیرستان، تربیت معلم و دانشگاه ها بودم و در کنارشان تدریس مباحث مربوط به آموزش فنون قرائت قرآن و مباحث مربوط به قضاوت و داوری مسابقات قرآن بودم و بدین دلایل شد که از فکر مسابقات به طور کلی بیرون آمدم.

دلیل دیگر هم اینکه یک معلم در کلاس درس آن قدر انرژی مصرف می‌کند و وقت و قوت خود را صرف دانش آموزش می‌کند که دیگر توانی برای خودش باقی نمی ماند و معمولا کسانی که در مسابقات رتبه های خوبی کسب می‌کنند، آنهایی هستند که وقت نسبتا موسع وآزادی برای آموختن و تمرین و رشد خودشان دارند، و چون معلمی یکی از شغل های پر زحمت است و صحبت زیاد حنجره و ریه را به شکل وحشتناکی به‌کار گرفته و برای قاری در حکم یک سم مهلک است. یادم هست که پسر استاد شحات انور (یعنی همان انور شحات) که در استان حضور پیدا کرده بودند در یک نشست خصوصی به قاریان قران در جواب اینکه شغلش چیست؟ گفتند در دانشگاه الازهر مصر دو واحد درسی در هفته برایم تدریس گذاشته بودند و به لحاظ قرائت هایم آن را قبول نکرده و کنار گذاشتم.

خب ببینید چقدر این مسئله حائز اهمیت است که استادان و قاریان مصری از این دست، زیر بار تدریس آن هم برای ۲ ساعت در هفته نمی رفتند و توصیه می کردند که از تدریس در کلاس درس خودداری کنید که برای صدا و صوت شما مناسب نیست و بدانید که قرائت خوب و شایسته با تدریس در کلاس درس، آن هم چندین ساعت در هفته با هم سنخیت ندارند. البته در نگاه فکری و باورهای من خدمت به مردم بیش از تلاش برای رسیدن به رتبه های بالای مسابقات قرآن ارزش و جایگاه داشت برای همین خیلی راحت از فضای مسابقات کنار رفتم و تمام هم و غمم را برای روشنی بخشیدن به فرهنگ جامعه مصروف کرده ام و از این بابت اصلا پشیمان نیستم. خدا رو شکر تا به امروز هم تدریس های خوبی داشته ام و این مسئله از اقبال عمومی و اظهار لطف و محبتی که مردم نسبت به کلاس ها داشته و دارند نمایان می‌شود و این نبود جز لطف الهی؛« هذا من فضل ربی».

 

اساتید شما در بحث صوت و لحن چه کسانی بودند؟
واقعیت امر این است که بنده عمده مباحث مربوط به صوت و لحن را بواسطه جدیت، پشتکار، مطالعات جانبی، پیگیری های خاصی که از بررسی و تحلیل نوار های اساتید مصری بدست می اوردم و البته در مسابقات کشوری که دانش آموزان را همراهی می کردیم، خیلی تلاش می کردم که از اساتید و داوران حاضر در مسابقات توشه برگیرم. از قاری های بزرگواری که در استان داشتیم و یا اجرا هایی که خودم داشتم و یا جلسات خانگی که آن زمانها برقرار بود و جمعی از اساتید آن زمان و مقرئین از جمله اسدالله مجد زاده، حبیب الله امیرخانی، محمود سلیمی، علی اسماعیلی، ومرحوم سهراب کبیری و تعداد دیگری از بزرگواران که بودند، دور هم جمع می‎شدند و طبیعتا قرائت های دور همی خود بخود باعث رشد بیشتر و ارتقائ سطح قرائت می شد، اما عمده بهره برداری علمی به طور تخصصی از همان حضور در مسابقات کشوری و استفاده از اساتید بزرگ کشور بود.

 

از چه زمانی فعالیت مؤسسه قرآنی نسیم وحی را شروع کردید؟
مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت نسیم وحی شهرکرد واقع در خیابان مولوی، حد فاصل شهر داری و مخابرات با این بهانه شروع به فعالیت کرد که بنده ۴۵ سال از عمرم را تدریس داشتم، یا در مدارس و یا در دیگر مراکز آموزشی و موسسات قرآنی، این پراکندگی و تشتتی که وجود داشت برای من آزار دهنده بود و لذا هدف تأسیس موسسه قرآنی را در ذهنم دنبال کردم، از آن جهت که خودم نیز معلم هستم می توانم با برنامه ریزی بهتر و منسجم تر در بلند مدت بهتر بتوانم مباحث هدایتی قرآن را به جامعه تزریق کرده و از امور موقتی و فصلی و بعضا صوری پرهیز کنم به این شکل که یک نوجوان و کودک را تحویل می گیریم و در یک پروسه ی مثلا ۵ یا ۱۰ ساله بگونه‌ای مورد آموزش قرار بگیرد که خروجی‌های خوبی ایجاد شود بدین فرض که این افراد از روخوانی، روانخوانی، تجوید، صوت و لحن، مفاهیم، تفسیر و تدبر در کنار اهمیت به مباحث اخلاقی، خانوادگی و تربیتی عبور کرده و به قول امروزی‌ها تربیت قرآنی ایجاد شود، آنطور که، هم تخصص داشته و هم متخلق به اخلاق حمیده و مفید برای خود و جامعه اسلامی باشد و یعنی سعی شود که آموزش‌ها و فعالیت‌ها منتج به نتیجه شود.

گرفتن مجوز موسسه به خاطر سختی‌ها و مشقت‌هایی که داشت دو الی سه سال طول کشید که چند بار در نیمه راه منصرف شدم ولی به لطف حضرت حق در تاریخ ۹ آذر ۱۳۹۳ موسسه باعنوان موسسه فرهنگیِ قرآن و عترت نسیم وحی شهرکرد زیر نظر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی به ثبت رسمی و مشغول به فعالیت شد.

 

مخاطبین شما در چه رده های سنی هستند؟
در مؤسسه قرآنی نسیم وحی از رده سنی ۸ سال به بالا آقا و خانم پذیرش شده، و مباحث موضوعه آموزش داده می‌شود آموزش در موسسه در ۲ سطح عمومی و تخصصی انجام می‌شود، مباحث عمومی در سطوح روخوانی و روان خوانی، تجوید، حفظ، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، تفسیر، تدبر در قرآن برگزار و مباحث تخصصی قرائت قرآن در قالب دو طرح استعدادهای قرآنی و نیز طرح ملی تلاوت پیگیری می‌شود.
البته طرح ملی تلاوت از سال ۹۱ در کشور زیر نظر معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد شروع شده و ستاد آن در مشهد مقدس است که موسسه نسیم وحی در تیر ماه ۹۴ به این طرح پیوست و طرح استعدادهای قرآنی نیز از نیمه دوم سال ۱۳۹۶ به این مؤسسه واگذار شده که زیر نظر دارالقرآن الکریم سازمان تبلیغات اسلامی انجام می گیرد.

 

در خصوص طرح ملی تلاوت بیشتر توضیح بدهید.
طرح ملی تلاوت عمده برنامه اش بر آموزش صحیح قرائت قرآن با شیوه قرائت تقلیدی است. که افراد علاقمند و مبتدی بعد از ثبت نام اینترنتی و ورود به طرح، به تقلید از قاریان مصری به قرائت می پردازند. در این طرح، فراگیران به تناسب جنس و توان صدایشان از چهار استاد از جمله استاتید عبدالباسط، مصطفی اسماعیل، صدیق منشاوی، و استاد شحات انوار گزینش و در همان مسیری که مؤسسه برایش انتخاب می‌کند به تقلید از استاد مشخص شده خواهد پرداخت. البته این انتخاب بدین صورت است که ۴ قطعه تلاوت به‌عنوان قرائت های پایه در اختیار فراگیران قرار گرفته و آنها بعد از ثبت نام و دریافت یک فرصت یک هفته ای در آزمون اولیه ای که گرفته می‌شود، تعیین سطح شده یعنی آنهایی که آمادگی بالائی دارند در طرح ملی و افراد ضعیف تر به تناسب درطرح ملکوت و کسانی که از روخوانی قرآن بهره ای زیادی ندارند و یا ضعیف هستند در طرح ابرار در طول چهار ترم ۲ ماه و نیمه، یک سال تحصیلی را می گذرانند، و در پایان سال بعد از انجام آزمون در صورت قبولی به سطح بالاتر وارد می شوند.

پایان هر سال تحصیلی مسابقات طرح ملی تلاوت با عنوان شوق تلاوت انجام می‌شود که در مرحله مقدماتی همه افراد طرح ملی در این مسابقه شرکت و نتایج به ستاد ارسال می‌شود و سپس برای مرحله نیمه نهائی تعدادی به تناسب سطح نمره و کیفیت قرائت جهت شرکت در مرحله نیمه نهائی منتخب شده و به رقابت خواهند پرداخت. چنانکه سال گذشته مرحله نیمه نهائی آن در کیش و امسال هم در قشم بود و بدنبال آن، برندگان مرحله نیمه نهایی به مسابقات فینال که در کشور عراق برگزار می‌شود راه پیدا می‌کنند که به فضل الهی در اسفند ۱۳۹۵ جناب آقای محمد هادی طادی درسبک استاد مصطفی اسماعیل به مرحله فینال راه پیدا کرد و به مقام دومی مسابقات رسید. امسال هم استاد شاه میوه به بنده گفت: که قرآن آموزان چهار محال در بحث قرائت و صوت و لحن واقعا رشد خوبی داشته اند چون که امسال هم ما چند رتبه ی بالا داشتیم و این خود نشان دهنده ی این است که طرح ملی تلاوت در استان ما خیلی خوب جواب داده است.

 

آیا این طرح فقط در یک مؤسسه انجام می‌شود؟
در حال حاضر بله، فقط در موسسه نسیم وحی شهرکرد: اما با توجه به استقبال فراوان نوجوانان از این طرح در حال برنامه ریزی و رایزنی با بعضی از دوستان در مناطق هستیم که اگر توانائی و ظرفیت لازم را در خود می بینند با تعاملی که انجام خواهد شد این کار بحول و قوه الهی به سر انجام برسد و ما شاهد توسعه این طرح در مناطق دیگر باشیم و با توجه به اینکه ابتدا باید زیر ساخت‌های اولیه این طرح آماده شود، لذا موسساتی که جا و مکان و اساتید مجرب دارند می توانند اقدام به برگزاری کنند. البته متأسفانه یکی از عیوب این طرح این است که حمایت مالی آن بسیار ناچیز و یا در حد صفر است و از این حیث به شدت در مضیغه مالی قرار می‌گیرد.

به نحوی که حتی برای اعزام بچه‌هایی که به مرحله نیمه نهائی راه پیدا کرده بودند دغدغه های زیادی داشتیم و بعضا مجبور شدیم بخشی از هزینه‌ها مانند ایاب و ذهاب و… را از خود خانواده‌ها بگیریم و بعضا شرایطی پیش می‌آمد که عزیزی به خاطر هزینه بالای هواپیما و رفت و آمد و… از شرکت در مسابقه انصراف دهد.

البته برای جذب کمک های دولتی و مردمی هم به بسیاری از مراکز مراجع کردیم حتی به ادارات مختلف رفتیم ولی بنا به شرایطی آنها هم توان کمک مالی به ما را نداشته لذا نتیجه‌ای نگرفتیم اما توقع ما، بیشتر از نهاد ها و سازمان هایی بود که وظیفه شان حمایت از برنامه های قرآنی است.