تحويل گرفتن بسته جاندار ۳ كيلويی بدون دفترچه راهنما!

شما وقتی می‌رويد بازار و يك دوربين عكاسی می‌خريد كه چندين دكمه روی آن وجود دارد به اعتبار اينكه من نمی‌دانم با اين همه دكمه چكار كنم از فروشنده تقاضای دفترچه راهنما می‌كنيد.

به گزارش کودک پرس ، شما وقتي مي‌رويد بازار و يك دوربين عكاسي مي‌خريد كه چندين دكمه روي آن وجود دارد به اعتبار اينكه من نمي‌دانم با اين همه دكمه چكار كنم از فروشنده تقاضاي دفترچه راهنما مي‌كنيد. از او مي‌خواهيد درباره دكمه‌ها توضيح دهد و به اين هم قناعت نمي‌كنيد و دفترچه راهنما را هم مي‌خواهيد. آن وقت به خانه كه رسيديد مي‌آييد مطابق دفترچه راهنما دقايق طولاني و گاه ساعت‌ها با آن دوربين كلنجار مي‌رويد تا سرانجام در استفاده از آن به تبحر و مهارت لازم برسيد. ما تقريباً چنين رفتاري را درباره همه ابزارهاي زندگي‌مان از خود نشان مي‌دهيم و با دقت مي‌كوشيم چيزي از قلم نيفتد چون مي‌دانيم اگر طرز كار با دستگاه را بلد نباشيم احتمالاً به آن آسيب خواهيم زد يا نه، از تمام ظرفيت‌هاي آن استفاده نخواهيم كرد.

مثلاً يك جهنم رايج براي ما وقتي است كه با دوستي يا آشنايي سر صحبت را باز كنيم و او در ميانه صحبت‌هايمان قابليت يا ظرفيتي را در دستگاه ما نشان دهد كه روح ما هم خبردار نبوده است. در اين لحظه احساس خجالت و شرم و خشم به يكباره به ذهن ما هجوم مي‌آورد اما حالا با خود حساب كنيد كه يك بسته سه كيلويي بدون دفترچه راهنما به خانه شما رسيده است و قرار است اين بسته هوشمند مدت‌ها در كنار شما باشد. اين بسته با همه آن دستگاه‌هايي كه در خانه شما حضور دارد فرق مي‌كند. اين بسته جان دارد، بزرگ مي‌شود، نفس مي‌كشد، گريه مي‌كند و مي‌خندد و مي‌توان اين ادعا را مطرح كرد كه از همه آن مصنوعاتي كه در خانه شما حضور دارند و شما با آنها سر و كله مي‌زنيد پيچيده‌تر، ظريف‌تر و هشيارتر است.

از خود بپرسيم چطور ما مي‌توانيم نوزادي را بدون دفترچه راهنما به خانه خود بياوريم؟ چرا از اين كار وحشت نمي‌كنيم؟ چرا پدرها و مادرها از اينكه كودكانشان بدون دفترچه راهنما بزرگ مي‌شوند وحشت نمي‌كنند؟ چرا كسي احساس نمي‌كند كه در اين ميان چيزي كم است، چيزي گم شده است و بدون دفترچه راهنما استفاده از اين موجود پيچيده چه دشواري‌هايي دارد؟

 

دنيا اولين تجربه بچه‌داري‌اش نيست

اگر شما همين امروز بچه‌دار شده‌ايد فكر نكنيد كه دنيا اولين تجربه بچه‌داري را در خود جشن گرفته است. ممكن است شما به خاطر احساسات و عواطف برانگيخته‌تان چنين حسي را داشته باشيد كه فرزند شما اولين بچه‌اي است كه پا روي زمين مي‌گذارد اما واقعيت چيز ديگري است. دنيا هر روز آبستن به دنيا آمدن كودكان است و كودكان در همه فصل‌هاي سال مي‌رسند. اگر ما به طور طبيعي براي خوردن يك زردآلو تا بهار فصل آينده بايد صبر كنيم اما براي ديدن و مشاهده تولد يك كودك قرار نيست تا بهار منتظر بمانيم. اداره ثبت احوال به ما مي‌گويد كه كودكان در زمستان ، بهار ، تابستان و پاييز به دنيا مي‌آيند، بنابراين همه فصل‌ها ، همه قاره‌ها و همه كشورها تجربيات روزانه به دنيا آمدن كودكان را جلوي چشم دارند.

اگر شما امروز اولين روزي است كه حس پدر و مادري را تجربه مي‌كنيد پدران و مادران بسياري در دنيا هستند كه نيم قرن از تجربه پدر و مادري آنها مي‌گذرد و البته متخصصاني كه در اين زمينه به صورت علمي و آكادميك كار كرده‌اند. مشاوران خانواده هر روز با نمونه‌هاي زيادي سر و كار دارند و مي‌توانند راهنماي ما در تربيت بهتر كودكان باشند، بنابراين به عنوان يك پدر و مادر متعهد شما نياز داريد از اندوخته‌ها و مشاهدات ديگران چه به صورت تجربي – آنچه پدر و مادرهاي متعهد و كارآمد در تربيت فرزندان خود اندوخته‌اند و مي‌دانند – و چه به صورت علمي – دانش روانشناسي كودك – بهره ببريد.

 

فكر نكنيد فقط شما با كودكانتان به مشكل برخورده‌ايد

در واقع اعتنا كردن به اين تجارب ، پژوهش‌ها و يافته‌ها حكم همان دفترچه راهنمايي را دارد كه ما به آن نياز داريم. پدر و مادرها بدانند كه آنها تنها پدر و مادرهايي در دنيا نيستند كه با مشكل خواب نامنظم يا بدغذايي كودكان خود مواجه مي‌شوند. آنها تنها پدر و مادرهايي نيستند كه دقيقاً نمي‌دانند چطور كودك خود را از شير يا پوشك بگيرند يا با اضطراب جدايي چه كنند. آنها تنها پدر و مادرهايي نيستند كه نمي‌دانند وقتي كودك دست به لجبازي مي‌زند چگونه با او بايد رفتار كنند يا مثلاً اگر مي‌خواهند به كودك نه بگويند چطور اين نه را به او بگويند؟ آنها تنها پدر و مادرهايي نيستند كه از خود مي‌پرسند آيا من مسئول هستم كه با هر تلاش و ترفندي گريه كودك خود را بند بياورم – كودكي كه از ما درخواستي دارد – يا نه ايرادي ندارد كه گاه كودك اشك بريزد.

پدر و مادرها شايد تصور كنند كه فقط آنها هستند كه سر سفره، غذا برايشان زهر مار مي‌شود چون مي‌بينند غذايي كه با كلي زحمت و تقلا درست كرده‌اند به راحتي از طرف كودك پس زده مي‌شود. شايد دچار توهم شويم كه فقط ما هستيم كه با عدم تمركز كودكمان در كلاس درس و تذكرهاي پي‌در‌پي معلم‌ها و مدرسه مواجه هستيم. فقط ما هستيم كه نمي‌دانيم وقتي كودك دروغ مي‌گويد اين دروغ را بايد به خيالبافي‌هاي كودكانه و فانتزي‌هاي يك كودك ربط دهيم يا نه در برابر آن بايستيم و مثلاً بگوييم اين افرادي كه تو از آنها ياد مي‌بري واقعيت ندارند، اما اين همه چالش‌هايي است كه اغلب پدر و مادرها در تربيت كودك خود با آن مواجه هستند. اينجا به چند نمونه از اين ابهام‌ها اشاره مي‌شود تا علاوه بر اينكه ظرافت‌هاي رفتاري را يادآوري مي‌كنيم راهكارهايي در اين باره به پدر و مادرها ارائه شود.

 

يك تجربه جالب تربيتي از يك همكار روانشناس

چند وقت پيش از زبان يك روانشناس به يك نكته مهم در تربيت كودكان برخوردم كه قابل توجه بود. مادري به همكار روانشناسمان مراجعه كرده و چالش خود را اينگونه با او مطرح كرده بود كه من هر وقت از دخترم به خاطر كاري كه انجام داده تعريف و تمجيد مي‌كنم او پس از مدتي دست به پرخاش و رفتارهاي عصبي مي‌زند. همكار ما پرسيده بود مي‌توانيد مثال بزنيد؟ و آن مادر مراجعه‌كننده گفته بود فرض كنيد وقتي دخترم مي‌آيد اسباب‌بازي‌هايش را مرتب در جاي خود قرار مي‌دهد و اتاقش را منظم نگه مي‌دارد من براي اينكه اين رفتارها را در او تقويت كنم شروع مي‌كنم به تشويق كردن او، چون دوست دارم كه اين رفتارها در او نهادينه شود.

همكارمان پرسيده بود تا اين جاي كار كه هيچ ايرادي ندارد اما مي‌توانيد به من بگوييد كه وقتي مي‌خواهيد دخترتان را تشويق كنيد دقيقاً به او چه مي‌گوييد؟ و آن مادر گفته بود من به او مي‌گويم چه خانم مهربون و مرتبي شدي كه هم اتاق خودت رو مرتب نگه مي‌داري و هم مراقب برادرت هستي. بعد از اين جمله‌هاست كه مي‌بينم نه تنها اين تشويق‌ها او را به سمت تكرار آن رفتار سوق نمي‌دهد بلكه دخترم را بهانه‌گير ، لجباز و عصبي مي‌كند.

 

جعبه سياه اين وارونگي كجا بود؟

اما جعبه سياه اين ماجرا كجا بود؟ چرا كودك بعد از تشويق‌هاي مادر، نه تنها انگيزه و ميلي براي تكرار رفتارهاي حاكي از مراقبت و نظم از خود بروز نمي‌دهد بلكه به عكس به سمت پرخاش و انزوا سوق پيدا مي‌كند. اينجاست كه توجه آن مادر را به يك نكته ظريف مي‌توان جلب كرد. وقتي ما پيام صادر مي‌كنيم ظاهراً پيام واحدي صادر شده است اما همزمان با پيام، فراپيام هم صادر مي‌شود. شما وقتي يك جوك را تعريف مي‌كنيد هيچ كس نمي‌خندد اما كسي ديگر وقتي همان جوك عيناً با همان كلمات را تعريف مي‌كند همه از خنده روده بر مي‌شوند. چرا؟ مگر پيام همان نبود؟ اينجاست كه ما متوجه مفهومي به نام فراپيام مي‌شويم.

فراپيام در آن جوك، زبان بدن و ميميك صورت و بامزگي‌ها ، ادا اطوارها ، سكوت‌ها و لحن‌هاست. حال فراپيام مادر در ذهن كودك چيست؟ كودك با عبارت «خانم شده‌اي» مشكل دارد. او حس مي‌كند وقتي مادر به او مي‌گويد چه خانمي شده‌اي در واقع مي‌خواهد او را از جمع كودكان بيرون براند و وارد جمعي كند كه از آن شناختي ندارد. كودك با خود مي‌انديشد وقتي به من به چشم يك بزرگ‌تر نگاه شود در آن صورت به خواسته‌هاي من توجهي نشان داده نخواهد شد و اين برادرم است كه مورد توجه قرار خواهد گرفت و اين فكرها در ذهن او تبديل به استرس و ترسي فراگير مي‌شود.

مي‌بينيد كه به عنوان يك پدر و مادر نمي‌توانيد بگوييد «من كه اهل تشويق هستم» و مسئوليت خود را در ايجاد استرس با تشويق از ياد ببريد. در واقع شما اگر مي‌خواهيد فرزند خود را تشويق كنيد به ترجمه و بازتاب تشويق در ذهن خود نينديشيد بلكه به ترجمه آن در ذهن كودك فكر كنيد كه در كودك چه بازتابي خواهد داشت.

 

تربيت كردن مثل جاده چالوس است

اگر فكر مي‌كنيد تربيت مثل جاده چالوس است – با همه آن پيچ و تاب‌ها ، محدوديت‌ها و مه آلودگي‌ها – كاملاً درست فكر كرده‌ايد، اما اگر گمان مي‌كنيد كه تربيت كردن مثل يك آزادراه خلوت و آفتابي است كه مي‌توانيد پايتان را روي پدال گاز بگذاريد و هر اندازه كه دوست داشتيد فشار دهيد و برويد به نظر مي‌رسد كه در اين باور خود نياز به تجديد نظر داريد. پدر و مادرهايي هستند كه مي‌خواهند زود، تند و سريع به نتيجه برسند. آنها كم حوصله‌اند و مي‌خواهند بدون ريشه‌يابي، چالش را از سر راه بردارند، اما يكي از مهم‌ترين اشتباهات در اين زمينه را پدر و مادرهايي مرتكب مي‌شوند كه زياد حرف مي‌زنند.

يكي از بدترين الگوهاي رفتاري در اينباره پدر و مادرهايي هستند كه مي‌خواهند صرفاً با اتكاي به حرف، كودكان خود را تربيت كنند. آنها اهل زمان دادن به كودك خود نيستند و نمي‌توانند از روي اشتباه كودك خود بگذرند و در لحظه‌اي بعد كه اوضاع مساعد شده با زبان و ادبياتي مناسب، اشتباه كودك خود را به او گوشزد كنند، بلكه مي‌خواهند مثل يك هواپيماي جنگي كه هدف خود را مورد اصابت بمب‌هاي هدايت شونده قرار مي‌دهد سريع بمب‌هاي سرزنش و تنبيه خود را سر كودك خالي كنند. اگرچه با اين روش شما خنك و خالي مي‌شويد اما لزوماً اين رفتار به نفع كودك شما نخواهد بود.

 

تفاوت پدر و مادرها در مواجهه با اشتباهات كودكان

گاهي پدر و مادرها بيش از حد در برابر اشتباهات كودك خود سختگيري مي‌كنند. البته تذكر اين نكته مهم ضروري است كه آنچه به چشم من و شما ممكن است اشتباه برسد براي كودك حكم يك آزمايش علمي و عملي را دارد. كودك يك ساله و نيمه مي‌خواهد بداند كه وقتي غذا در بشقاب نباشد و مثلاً به روي ميز شام يا سفره ريخته شود چه ريختي خواهد شد. براي او جذاب است كه بپاشد. اگر پاشيده شدن اشيا براي ما بزرگ‌ترها حكم كار اضافي را دارد اما براي كودك همان لذتي را دارد كه مثلاً آدم‌ها در هند وقتي در يك جشن، پودر رنگ‌ها را بر سر و صورت هم مي‌پاشند تجربه مي‌كنند، بنابراين اولاً سعي كنيد از چشم يك كودك رخداد را تعقيب كنيد و صبور بمانيد و دوماً اگر مي‌خواهيد اشتباهي را به او تذكر دهيد اين كار را صرفاً با تكرار كلام انجام ندهيد چون در اين صورت او را تخريب خواهيد كرد.

وقتي مدام به كودك اشتباهش را گوشزد مي‌كنيد در واقع او را مدام با اشتباه روبه‌رو مي‌كنيد و او جز اشتباه خود چيزي نمي‌بيند، بنابراين عزت نفس و اعتماد را از او مي‌گيريد. بهترين پدر و مادرها كساني هستند كه با سعه صدر با دنياي كودكي مواجه شوند و وقتي در برابر كودك مي‌نشينند همان طور كه قد خود را كوتاه مي‌كنند تا همتراز با قد يك كودك شوند دنياي خود را هم آنقدر قيچي مي‌كنند و مي‌برند تا بتوانند به همسايگي دنياي كودك برسند. از آن سو اين پدر و مادرها بيشتر از آنكه از كلام براي تربيت كودك استفاده كنند از سكوت و زمان دادن بهره مي‌برند. آنها بناي مشاجره و جدال با كودك خود را نمي‌گذارند و به همان دامي نمي‌افتند كه كودك آنها افتاده است.

اگر پدر و مادر شدن – با عمل به همه ظرايف و دشواري‌هايش – كار آساني بود اين همه در دين ما به مقام پدر و مادري اشاره نشده بود. بنابراين متوجه اين امر باشيم كه في‌المثل اگر من درگير بحران اقتصادي هستم، اگر دو شيفت كار مي‌كنم و خسته‌ام، اما در نهايت كودكان به دعوت و خواست ما به اين دنيا آمده‌اند و نمي‌توانيم با بهانه قرار دادن بحران‌هاي بيرون، از انجام مسئوليت‌هاي خود طفره برويم. باور كنيد اين ديد و جهان بيني و ذهنيت شماست كه به شما انرژي مي‌دهد.

از اين رو ممكن است پدر و مادرهايي با وجود اينكه مسئوليت‌هاي زيادي در بيرون داشته باشند، اما چون واقف به تعهدات خود هستند و مي‌توانند دنياي كودكان را درك كنند حتي بعد از پايان يك روز سراسر مشغله با كودك خود بنشينند و بازي كنند و نه تنها از اين كار خسته نشوند بلكه احساس كنند ‌تر و تازه شده‌اند. تجربه نشان داده است پدر و مادرهايي در تربيت موفق هستند كه در لايه اول رخدادها متوقف نمي‌شوند، مثلاً اگر كودكي مدام از دل درد شكايت و ناله مي‌كند پدر و مادر آگاه بعد از بررسي‌ها و مراجعه به پزشك و گرفتن اين جواب كه كودك به لحاظ جسمي هيچ مشكلي ندارد درخواهند يافت كه چالش از جاي ديگري است و ممكن است كه كودك با اين نشانه‌ها و علامت‌ها مي‌خواهد توجه پدر و مادر را به دريافت محبت و عشق بيشتر معطوف كند.

شکوفه شیبانی/ كارشناس ارشد روانشناسي

 

 

منبع: روزنامه جوان