بایدهای کارآمدیِ فلسفه برای کودک در جامعه ایرانی/ آینده انسان از جنینی رقم میخورد!
آینده انسان از همان زمان که در شکم مادر است، شکل میگیرد. شرایطی که والدین برای ما ایجاد میکنند، در زندگی ما تاثیر مستقیم دارد. بنابر فرموده پیامبر(صلیالله علیه و آله و سلم) حکایت کسى که در کوچکى علم آموزد، چون نقش بر سنگ است…».
به گزارش کودک پرس ، «فلسفه برای کودک (فبک)» از تعابیری است که در سال های اخیر در ادبیات علمی ما راه یافته و نهادهای علمی پژوهشی نیز به آن ورود کرده و کوشیده اند از طرقی همچون برگزاری دوره ها و کارگاه های آموزشی، نشر کتاب، برگزاری دوره، پژوهش و .. به این ضرورت امروزینِ زندگی بشر پاسخ دهند. اما با توجه به آنکه امروز علوم انسانی وارداتی و چالش های ایجادشده توسط آن از دغدغه های مهم به شمار می رود و حتی در نگاه صاحبنظران بسیاری از مشکلات امروز ما ناشی از آن است، لذا به نظر می رسد در فلسفه برای کودک باید به داشته های بومی دینی اتکاء کنیم تا کودکان امروز، بزرگسالان وامدار تفکر وارداتیِ فردا نشوند.
از این رو، بی تردید بهترین ملجاء می تواند آموزه های اهل بیت(علیهمالسلام) باشد که مرور آنها نشان از توجه بی حد و حصر به کودک به عنوان آینده ساز فردا دارد. در همین راستا با یک کارشناس گفت وگو کرده ایم که مشروح آن به حضورتان تقدیم می شود:
حجت الاسلام دکتر سید محمد نقیب زاده، رئیس دانشکده تفسیر و معارف قرآن کریم قم در گفت وگو با خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان در مورد راهکارهای نهادینه شدن تفکر و معارف شیعی در وجود افراد از همان دوران کودکی، اظهار کرد: اینکه چه طور بتوانیم فرهنگ خود را از حتی قبل از تولد به فرزندان منتقل کنیم مساله ای است که در برخی ادعیه و زیارتنامه هایی که از اهل بیت(علیهمالسلام) بر جای مانده به آن اشاره شده است.
وی ادامه داد: موضوع ارحام مطهره مساله ای است که در دین ما و در لسان اهل بیت(علیهمالسلام) وارد شده است. یعنی پاکی والدین قبل از تولد فرزند و آثار وضعی که بر زندگی کودک دارد و سبب سعادت و شقاوت فرد می شود. برای روشن شدن مقصود از آثار وضعی مثالی می زنم؛ فرض کنیم نهالی را در زمین شوره زار بکاریم و بعد انتظار داشته باشیم که این نهال سبز و تبدیل به درخت تنومند شود، طبیعتاً این اتفاق نمی افتد چون نهال را جایی کاشته ایم که نمی روید و میوه نمی دهد و اگر هم میوه دهد میوه خوبی نخواهد داشت. خداوند در قرآن می فرماید: «اتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛ و از خدا پروا كنيد، و خدا (بدين گونه) به شما آموزش مى دهد، و خدا به هر چيزى داناست». این یعنی اگر تقوا داشتید، خداوند به شما آموزش می داد.
نقیب زاده تصریح کرد: بنابر این، آموزش ها باید به دوران قبل از تولد باز گردد. روایات فراوانی در مورد تغذیه والدین داریم که این غذا را بخورید، آن غذا را مصرف نکنید، این موارد در هوش، استعداد و چهره فرزند موثر است و اساسا حلال خوری چه آثار وضعی را در فرزند خواهد داشت. دوری والدین از گناهان و رعایت اخلاق، از دیگر مسائلی است که می تواند در زندگی آینده فرزند موثر باشد.
رئیس دانشکده تفسیر و معارف قرآن کریم قم ادامه داد: شخصی خدمت امام رضا(علیهالسلام) می رسد و عرض می کند: خدا به من فرزندی داده است که سیاه چهره است و حال آنکه که نه من و نه همسرم سیاه چهره نیستیم و هر دو سفید هستیم ولی بچه ما سیاه چهره شده است. آیا ممکن است خلاف یا خطایی نسبت به همسر من سر زده باشد؟ حضرت(علیهالسلام) می فرمایند: خیر، بررسی کنید که در اتاق خواب شما چه وسایلی قرار دارد؟ آن مرد جواب داد: در اتاقم یک مجسمه سیاه رنگ دارم، حضرت(علیهالسلام) فرمودند: آن مجسمه سیاه و آثاری که در اتاق داشته است در بچه شما اثر گذاشته و بچه تان رنگ اش سیاه شده است. بنابراین حتی وسایلی که در چیدمان استفاده می کنیم بر فرزندان تاثیر می گذارد چه رسد به اخلاق و رفتار که جای خود دارد.
آینده فرزند از بطن مادر ساخته می شود!
این استاد دانشگاه گفت: در روایت داریم «السعيد سعيد في بطن امّه و الشقي شقي في بطن امّه؛ کسی که سعادت مند می شود از شکم مادرش سعادتمند است و کسی که به شقاوت و ضلالت می رسد نیز از شکم مادرش به آن می رسد». این روایت حکایت از آن دارد که آینده ما از همان زمان که در شکم مادر هستیم، شکل می گیرد. شرایطی که والدین برای ما ایجاد می کنند در زندگی ما تاثیر مستقیم دارد و البته این مهم به معنای جبر نیست بلکه ما بعدا اختیار داریم که برخی امور را انجام دهیم یا ندهیم. واقعیت آن است که نوع رفتار و شکلگیری شخصیت و نهادینه شدن مسائل و تفکر شیعی بسته به آن دارد که از همان اول والدین چه رویکردی را نسبت به فرزند خود چه قبل از تولد و چه بعد از آن اتخاذ کنند.
رئیس دانشکده تفسیر و معارف قرآن کریم قم تصریح کرد: این اشتباه بزرگی است که برخی برای مثال صبر می کنند تا فرزندشان به سن تکلیف برسد و بعد به او بگویند نماز بخوان، روزه بگیر، حجابت را رعایت کن در حالی که وقتی به روایات مراجعه می کنیم، در می یابیم تاکید بر آن است که از پنج-شش سالگی باید به اعمال عبادی فرزندان توجه شود تا بعد از اینکه به سن بلوغ رسیدند وارد مرحله عمل به برنامه های عبادی شان شوند. این که اسلام مراحل زندگی و آموزش را سه بخش کرده است، بی دلیل نیست. از تولد تا هفت سالگی، از هفت سالگی تا بلوغ و از بلوغ تا بیست و یک سالگی.
انسان باید از کودکی پرچمداری تشیع را یاد بگیرد
وی تاکید کرد: گفته شده که در هر مرحله سنی چه آموزش هایی به بچه ها داده شود. لذا توجه به اعمال عبادی، یک مساله جدی است تا ما بیاییم بچه ها را آموزش دهیم. فرهنگ عبادی شیعی را از همان دوران به بچه ها آموزش دهیم تا در آینده پرچم دار تفکر و تاریخ تشیع باشند.
نقیب زاده گفت: یکی از راهکارهایی که می تواند تفکر شیعی را به شکل نهادینه به فرزندان منتقل کند «مسجد» است. باید بچه ها را با مسجد بیشتر آشنا کنیم، بچه ای که به چهارده سالگی رسید آموزش هایی را که باید، دریافت کرده است، پس باید بچه ها را از قبل دوران ابتدایی با مسجد آشنا کنیم چون فرهنگ دینی ما در مسجد شکل می گیرد.
وی ادامه داد: ذیل ارتباطی که فرزندان با اهل مسجد و روحانی مسجد دارند به تدریج فرهنگ شیعی در وجودشان رسوخ کرده و ته نشین می شود. حضرت رسول(صلیالله علیه و آله و سلم) می فرماید: «مثل الّذی یتعلّم العلم فی صغره کالنّقش على الحجر و مثل الّذی یتعلّم العلم فی کبره کالّذی یکتب على الماء؛ حکایت کسى که در کوچکى علم آموزد چون نقش بر سنگ است و حکایت کسى که در بزرگى علم آموزد چون کسى است که بر آب نویسد».
شیطنت های کودکانه را در فضاهای مذهبی تحمل کنیم
این پژوهشگر با تاکید بر اینکه حمایت و حفاظت از افراد از همان دوران کودکی اهمیت بسزایی در شکل گیری تربیت دینی آنها دارد، گفت: یک وقت کودک را از یک سو به مسجد می فرستیم و از سوی دیگر او را رها می کنیم و توجه نمی کنیم که بعضا با دوستان نامناسبی ارتباط دارد. باید نظارت ها ادامه پیدا کند. گاهی ممکن است کودکان در مساجد سر و صدا کنند ولی ایرادی ندارد و اهل مسجد باید با این مسایل کنار بیایند تا از همان دوران کودکی علاقه به حضور در محافل مذهبی ایجاد شود.
وی با اشاره به حدیثی از امام حسین(علیهالسلام) بیان کرد: حدیثی از امام سوم شیعیان(علیهالسلام) حضرت اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) در جلد اول کتاب «بحارالانوار»، صفحه 218 آمده است بر این مبنا که: «تعجب می کنم از کسانی که درباره غذای جسمشان می اندیشند و هر غذایی را نمی خورند، اما درباره غذای روحشان اصلاً دقت به خرج نمی دهند و هر چه به دستشان می افتد را می آموزند». از این حدیث استفاده و توجه ها را به این سو جلب می کنم که ما گاهی برای فرزندان مان کتاب می خریم تا او کتاب بخواند ولی هیچ توجه نداریم که این کتاب یا این فیلم که به او ارائه می کنیم چه محتوایی دارد و فرزندمان بعد از استفاده از آن چه وضعیتی پیدا می کند.
نقیب زاده تصریح کرد: وقتی عقل و ذهن رها شود و هر مساله ای را دریافت کند بی آنکه به سود و فایده اش توجهی شود، نتیجه جز این نیست که فرد با انبوهی از مسائل مواجه می شود که با درک و عقیده اش متفاوت هستند. بعضی چیزها مسموم هستند و طبیعتا آثار وضعی را بر افراد می گذارند و این مساله از نظر علمی هم ثابت شده است.
رئیس دانشکده تفسیر و معارف قرآن کریم قم بیان کرد: حال این رویکرد را داخل خانواده و نوع واجهه با فرزندان بیاوریم؛ گاهی نوع برخورد پدر و مادر سبب می شود که فرزندان احساس دوگانگی کنند. والدین بیرون از منزل فرد مذهبی باشند ولی داخل منزل دقت های دینی و مذهبی را نداشته باشند. فرزندان طبیعتاً نظاره گر این رفتارها هستند و نمی توان از فرزندی که در چنین فضایی رشد کرده، انتظار داشت که معارف و اندیشه شیعی را به درستی منتقل کند یا اصلاً بپذیرد.
این استاد دانشگاه در پایان خاطرنشان کرد: گاهی نیز عکس این مساله اتفاق می افتد، یعنی داخل خانواده، افراد مذهبی نیستند و سوابق مذهبی ندارند ولی فرزندان مذهبی شده اند که این تاثیر محیط بیرون است. بنابراین، اگر می خواهیم فرهنگ و تفکر شیعی را به گونه ای نهادینه کنیم که در بزرگسالی افراد بتوانند از این سیره و عملکرد دفاع کنند و ادامه دهنده آن باشند باید از آغاز کودکی، آنها را در محیط هایی که همسو با این تفکر هستند همراهی کرده و نظارت داشته باشیم نه اینکه اکتفا کنیم که مثلا فرزندمان به مسجد برود و رسالت خود را در این مسئله تمام بدانیم.
منبع: شبستان
ارسال دیدگاه