خشکسالی دامن توریستی‌ترین شهر جنوب ایران را گرفت/ آدم برفی نامی بیگانه در بین نوجوان دنا نشین

به گزارش کودک پرس ، دلم لک می زند برای روزهای قشنگ سفید برفی؛ دلم تنگ شده برای شنیدن صدای باران، دلم تنگ شده برای خیس شدن در روزهای بارانی و بدون چتر؛ دلم تنگ شده برای همه ی این زیبایی ها، ولی افسوس که خبری دیگر از این روزها نیست، انگار نه انگار اینجا سرزمین برف و آفتاب است، سرزمینی که روزی سفیدی برف در آن تا ماهها و حتی سالها هویدا بود، اما چه افسوس!

براستی کجا رفتند آن روزهای زیبای با برکت و همراه با رحمت الهی؟ امروز دیگر به گفته پیران و میانسالان و حتی با الهام گرفتن از قصه ها قدیمی باید بگوییم هم خاله پیرزن با ما قهر است و هم برف دیگر بر روی کوههای سیاه چهره دنا نمی بارد، براستی چرا برف با ما قهر کرده است!

روزگاری دنا سرزمینی به نام بهشت کوهنوردان بود،آن هم بخاطر داشتن برف های زیبا و سفید بر قله های سترگی به نام دنای همیشه استوار، اما چرخ فلک روزگار امروز باعث شده که کوه دنا هم دیگر از رخسار زیبای برف بی نصیب باشد و عروس قد کشیده زاگرس بجای پوشاندن رخت سفید برف بر تنش، امروز در غم این رحمت الهی در سوگ بنشیند.

 

 

دیگر از روزهای برفی خبری نیست

 

یادش بخیر، یکی از روزهای سرد زمستان بود، برف می بارید، فردایش امتحان داشتیم؛ بارش برف تا شب ادامه داشت؛ من هم خدا خدا می کردم که آن قدر برف ببارد که فردا صبح مدارس تعطیل شود و دیگر از امتحان خبری نباشد؛ تا وقتی که می خواستم بخوابم، دائم از شیشه ی پنجره به حیاط خانه نگاه می کردم؛ برف همچنان می بارید، خدا را شکر، اگر همین جوری ببارد فردا مدارس را تعطیل می کنند و از امتحان خبری نیست؛ صبح که از خواب بیدار شدم؛ سریع سراغ پنجره رفتم، وای خدای من برف حدود نیم متر باریده! پس ممکن است امروز مدارس تعطیل شود؛آری این رویای کودکی ما بود.

امروز باید بگوییم دیگر از آن روزهای قشنگ برفی خبری نیست و خشکسالی همه جا را فرا گرفته، در حال حاضر خیلی وقت ها در مساجد، مراسم های روضه و رسانه ها می شنویم که بیاییم برای بارش باران رحمت الهی دعا کنیم؛ دل آسمان سنگ شده که مانع باران رحمت الهی بر زمین می گردد؟ چرا دل آسمان به رحم نمی آید و نمی بارد، چرا؟ ایرادی از آسمان نیست، پس ایراد از کجاست؟!

 

 

باران برای ما یک خاطره شد

 

یادش به خیر، بهار آن سال ها، چقدر زیبا بود! عید نوروز که به دشت و دامن در می رفیتیم و با دیدن جویبارهای دنا از چشمه خروشان میشی، تا آبسردون و حتی در دشتک به قله های زیبا دنا با آن رخصار زیبای برف بر تن خودش و درختان نگاه می کردی، در این حسرت بودی که آیا می شود یکبار دیگر این صحنه های زیبا را در ذهنت خطور کنی.

تا چشم کار می کرد بر قله ی کوه ها همچنان برف بود و با درخشش نور خورشید بر روی کوه ها، آبشارها و رودخانه های پر آب و زیبایی را خلق می کرد، تصویر رویایی رودخانه ها از خرسان تا پل کلو و حتی بشاروحتی آبشارهای خیلی قشنگ از آبشار نول و دره ناری را هنوز به خاطر داریم.

صدای طنین انداز سیلاب ها، رودخانه ها و آبشارها را فراموش نخواهیم کرد، صدای بوم گردی پدر بزرگ بر روی خانه کاه گلی که می گفت خدا رو شکر باران به دشت ما هم رسید و مانند دم اسب می بار ، پس بیاید سقف خانه را بوم گردی کنیم تا بر روی ما آوار نشوند، همه و همه این خاطرات برای ما یک داستان شده است.

 

 

براستی چرا برف نمی بارد

 

یادش به خیر، در فصل بهار زمین های کشاورزی همه جا را سبزتر و زیباتر نشان می داد؛ گل های قرمز رنگ، لاله و گل های سفید و زرد بابونه، گل های اشک منظره ای بسیار زیبا و شگفت انگیز را به وجود می آورد؛ ارتفاع خوشه های گندم گاهی به اندازه یک متر می رسید ،اما امروز در حسرت این روزهای خوب،حسرت آن همه زیبایی های از دست رفته را می خوریم!براستی چرا باران نمی بارد.

امروزدلمان برای این روزها تنگ شده ، ولی افسوس که خبری از آن نیست؛ کجا رفتند آن روزهای زیبای با برکت و رحمت الهی؟ به یاد آیه 16 سوره ی جن می افتیم که خداوند کائنات می فرماید “و اگر بر طریقه پایدار بودند آب فراوان نصیبشان می گردانیدیم؟!براستی چرا برف نمی بارد!

 

 

راستی بعد از پاییز ،بهار امد؟

 

اگر اهل استان کهگیلویه وبویراحمد سرزمین چهار فصل همسایه چهارمحال و بختیاری همیشه پربرف و اصفهان همیشه پر آب هستید، حتما میدانید که درچند سال گذشته نه دیگر پاییز رنگ و بویی از باران و رگبار و رعد و برق داشته و نه زمستانش، که کم کم می رود جای خود را به بهار دهد.
شاید به قول برخی دیگر دیدن صحنه بارش برف زمستانی که روی زمین می نشیند و رفت و آمد عابران و خودروها را با سختی مواجه کند به خاطره ای تبدیل شده و به همین دلیل است که گاهی با بارش چند قطره باران شهروندان را حسابی سر ذوق می آورد.

سرمای استخوان سوز با بارش برف سنگین که گاهی موجب تعطیلی مدارس می شد، تبدیل به زمستانی با هوای آفتابی و تقریبا گرم شده و بقول برخی بعد از پاییز بهار آمد را به شوخی به هم دیگر می گویند.

این را نه فقط از کمبود نزولات آسمانی در فصل زمستان و هوای گرم و آفتابی ماه های بهمن و اسفند بلکه از نوع لباس پوشیدن شهروندان نیز می توان حس کرد؛ پالتوهای زخیم، کلاه، دستکش و شال گردن برخی روزهازمستان جای خود را به لباس های نه چندان زخیم بهاره و حتی تابستانی داده اند.

گرچه این روزها خشکسالی دل مردم را خالی کرده و همه از اینکه امسال بارانی نیاید نگرانند اما بد نیست به چنین روزهایی در سال گذشته نگاهی بیاندازیم که آسمان بارش های خود را از 15 دی ماه به مردم ،هدیه می کرد.
کاهش بارندگی ها در پاییز و زمستان امسال این نگرانی را در مسئولان و مردم به وجود آورده که مبادا این وضعیت، تابستانی گرم همراه با خشکسالی و بحران کم آبی را برای استان های کشورمان رقم بزند.

 

 

هوای که دیگر برایمان غبار آلود شده است

با وجود عبور از پانزدهم دی ماه، هنوز این مهمان سپید رنگ، هوای باریدن ندارد و در هوای غبارآلود و دودگرفته شهرهای بزرگ، خیلی ها با حسرت فراوان چشم انتظار بارش حتی چند قطره باران هستند.

سرزمین زیبای دنا از شهر سی سخت تا کوههای سر به فلک کشیده دنا و حتی باران موسمی در گرمسیر استان چهار فصل کهگیلویه وبویراحمد امروز غمگین باریدن حتی چند قطره باران هستند.

دنا، این سنبل زیبای زاگرس جنوبی در همسایگی زرد کوه بختیاری که روزی ارتفاع برف حتی از 10متر درآن به بالاتر میرفت و عشایر ماهها برای رسیدن به ییلاق باید این مسیرها می گذشتند امروز در حسرت این رحمت الهی هستند، و شاید نباریدن این رحمت باعث شده که ما کمی به خودمان بیاییم تا لااقل نوجوانان و کودکانمان هم رنگ برف را ببینند.

 

 

آدم برفی، مردی غریبه در بین کودکان شهر افسانه ها

شاید امروز اسم آدم برفی برای نوجوان امروزی یک اسم غریبه است و نام آن را دیگر فراموش کرده اند، آدمی سفید پوش که دررویا های ما و در کنار ما همیشه می نشست و ما با دیدن آن روی با صفا و ساده اشان روزگاری زیبا داشتیم.

باید گفت در این تلاطم روزهای مجازی و این دنیای رو به پیشرفت و مدرنیته و حقوق های نجومی و نادیده گرفتن درد مردم، و گرانی، شاید دیگر این آدم بی آلایش و ساده هم با ما قهر است و می گوید شما که دلتان سنگ است ، پس چرا من دیگر مهمانتان شوم.

 

 

کاهش ۸۰ درصدی بارندگی در خطه جنوب غربی ایران زمین

بر اساس نظر کارشناسان، در سالجاری در خطه جنوبی فلات ایران شاهد کاهش 80 تا 90 درصدی بارندگی هستیم، موضوعی که باید آن را به عنوان فاجعه یاد کرد، یعنی پر آب ترین سرزمین های فلات ایران دیگر آب ندارند.

براساس نظر مسئولان آب و منطقه ای کشور منابع برفی هم رو به افول رفته و به قول برخی دیگر برفی در کوههای زاگرس نیست که بتوان با آن کام های تشنه را در بهار و تابستان سوزان سیراب کرد و به قول برخی جنگ آب علیه بشریت شروع به لشکر کشی خود کرده است.

نباریدن باران پاییزه و حتی نبودن بارشهای خوب در زمستان باعث شده که حتی مسئولان هم از این موضوع دلنگران باشد، ایرانی که روزگاری بارش باران و برف باعث سیلاب های بزرگ در آن می شد، امروز دیگر کامش از نباریدن باران خشکیده است و بام دنای سرافراز هم از نباریدن برف این رحمت بی کران الهی دل نگران است.

 

مرگ تدریجی مادر کارون

اگر وضعیت کم بارشی در زمستان امسال این استان همچنان ادامه داشته باشد، خشکسالی در این استان تشدید می یابد؛ بارش برف در کهگیلویه وبویراحمد بسیار حائز اهمیت است چرا که در طول سال با آب شدن برف ها، آب این رودخانه ها تامین می شود و باعث می شود که مادر کارون با الحاق به رودخانه های خرسان و هندیجان و زهره، کارون را تشکیل دهد و نباریدن برفی یعنی مرگ تدریجی مادر کارون و حتی فقر و تنگ دستی همسایه های بشار و خرسان.

البته شاید خشکسالی و نیامدن باران در ظاهر و از نظر ما بلا باشد با نگاهی عمیق تر به بطن ماجرا نشان می دهد که نباریدن باران ممکن است برای برخی نعمت باشد، برای برخی یک فرصت باشد، برای برخی امتحان باشد…

 

کمی هم به خود بیاییم

شاید این شبها همه محو در سریال یوسف پیامبر ساخته کارگران نامی ایران زنده یاد سلحشور باشیم، سریالی که خیلی از چیزها را به ما نشان داد، پندها اندرزها و حتی توبه ها را،آن خشکسالی بلا نبود، برای بعضی ها نعمت بود چراکه از فرو دستی به بالادستی آمدند و یا بالعکس، پس باید به خود بیاییم و بدانیم که چاره کار کجاست.
امروز همه طلب باران از خداوند کائنات می کنیم، اما باید بدانیم که این طلب باران نیازمند به خود آمدن است، نیازمند این است که درد همدیگر را بدانیم واز کارهای گذشته پند بگیریم که نباریدن باران هم بی سئوال و جواب نیست.

 

 

منبع: دانا