فریدون:‌ سند مهندسی فرهنگی در کشوی میزهای مدیران خاک می‌خورد

مدیر انتشارات محراب قلم در میزگرد بررسی نشر کودک در دهه چهارم انقلاب گفت: ما در بحث فرهنگی هنوز مهندسی فرهنگی را به درستی طراحی نکردیم و اگر طراحی شده در کشوهای میز مدیران نگهداری و بایگانی شده است‌، حتی اگر ابلاغ هم شده باشد،‌ اجرا نشده است.

به گزارش کودک پرس ، اگر چه کتاب کودک و نوجوان طی سال‌های پس از انقلاب رشد چشمگیری هم از حیث کیفی و هم از نظر کمی داشت، اما از میانه دهه 80 روند تولید ادبیات کودک تغییر کرد به طوری که رشد کتاب‌های ترجمه‌ای و افزوده شدن تعداد عناوین غیر خلاق برای مخاطب کودک و نوجوان نگرانی برخی از کارشناسان این حوزه را به همراه داشت.

در این میان برخی بر این باورند که ادبیات کودک و نوجوان در این سال‌ها بیشتر از آنکه نویسنده‌محور باشد_ چنانچه در سال‌های ابتدایی انقلاب بود_ ناشر محور شده و این ناشران هستند که تعیین می‌کنند که چه کتاب‌هایی وارد چرخه ادبیات کودک شود. رشد انتشار کتاب‌های ترجمه‌ای در مقایسه با کتاب‌های تألیفی، افزایش چشمگیر کتاب‌های تلخیصی بدون استفاده از هنر و خلاقیت نویسنده، ورود مترجمان کم‌تجربه به سودای کتاب کودک و … از دیگر مشکلاتی است که حوزه ادبیات کودک و نوجوان از وجود آن رنج می‌برد. برخی از نویسندگان بر این باورند که ادامه این شیوه، آینده ادبیات این حوزه را دستخوش تغییرات اساسی خواهد کرد.

 

آمارهای نشر در 6 ماهه گذشته سال جاری نیز نشان می‌دهد که حرکت نزولی ادبیات کودک و نوجوان با پررنگ شدن تعداد ترجمه‌ها و کاهش تالیفات هم‌چنان ادامه دارد‌، خبرگزاری تسنیم در میزگردی با حضور نادر قدیانی مدیر انجمن ناشران کتاب کودک و نوجوان و عبدالعظیم فریدون مدیر انتشارات محراب قلم به بررسی وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در دهه چهارم انقلاب اسلامی پرداخته است،‌ قدیانی و فریدون اما معتقدند با وجود غلبه تعداد ترجمه‌ها بر تالیفی‌ها و اشباع بازار از کتاب‌های بی‌کیفیت‌، شمار کتاب‌های با کیفیت نیز اگرچه در اقلیت است، اما انتشار چنین کتاب‌هایی در اقتصاد بیمار نشر نویدبخش آینده روشنی است. بخش دوم این میزگرد به شرح ذیل است:

 

آقای فریدون در بین صحبت‌هایتان به مشکلات فرهنگی که ریشه مشکلات اقتصادی این روزهای نشر شده است،‌ اشاره کردید،‌ اما مجالی برای توضیح بیشتر نبود،‌ به این مشکلات اشاره کنید؟

ببینید‌، در این میان نکته‌ دیگری هم وجود دارد که ریشه‌ای تر از همه است و آن بحث استراتژی فرهنگی یا مهندسی فرهنگی به تعبیر رهبر انقلاب است، ما در بحث فرهنگی هنوز مهندسی فرهنگی را به درستی طراحی نکردیم و اگر طراحی شده در کشوهای میز مدیران نگهداری و بایگانی شده است‌، حتی اگر ابلاغ هم شده باشد،‌ اجرا نشده است. به این معنا که اکنون مدیران فرهنگی ما تصوری از اینکه در بخش کودک و نوجوان چه کار باید کرد و تولیدات بر اساس چه معیار و شاخصی باشد،‌ ندارند.

اینکه کتاب خوب و کتاب بد چه تفاوت‌هایی دارند و .. هنوز مشخص نیست‌، متاسفانه دولت نیز هیچ حمایتی در این زمینه نداشته و ندارد،‌ منظور حمایت مادی نیست،‌ اما آیا واقعا دولت وظیفه ندارد برای حمایت از تولید خوب؟ آن هم زمانی که ما ریشه ای ترین آسیب‌ها را از همین بی‌برنامه‌گی می‌خوریم و اتفاقا این ریشه‌ها در کتاب کودک خیلی خاص‌ تر است به این دلیل که می گوییم آینده سازان کشور ما کودکان هستند به این دلیل که اگر به بچه‌ها در کودکی توجه نشان دهیم،‌ در بزرگسالی کشور ما تضمین می‌شود به این دلیل که می‌گوییم یک کشور اسلامی هستیم به این دلیل که می‌گوییم یک کشور ایرانی با یک قدمت باستانی بسیار هستیم.

 

 

آقای قدیانی در کنار غلبه ترجمه بر تالیف کودک و نوجوان در ایران تالیفات قابل توجهی از نویسندگان وطنی در بازار داریم که استقبال خوبی هم از آن‌ها شده است،‌ از طرفی دیگر وقتی با مدیران آژانس‌های ادبی صحبت اذعان می‌کنند که زمینه پذیرش کتاب کودک و نوجوان از کشورهای دیگر خیلی بیشتر از کتاب‌های رمان و بزرگسال است. با این وجود در سال‌های اخیر می بینیم که ناشران کودک ما چندان از ورود به بازارهای جهانی نشر استقبال نمی‌کنند‌، چرا چنین است؟

هر حرکت نو و مبارکی نیازمند شرایط زمانی خودش است، اگر نتوانیم این حرکت نو را در جامعه شکل بدهیم، یقینا اتفاق نخواهد افتاد. مثلا با وجود شکل‌گیری فروشگاه‌های بزرگ اقتصادی در 20 سال اخیر در ایران،‌ در حوزه نشر این اتفاق آرام آرام در یکی دو سال اخیر رخ داده است‌، در مساله فروش رایت نیز‌، هر کشوری قوانین و مقررات خاص خودرا دارد، ما یا نخواستیم به کپی‌رایت بپوندیم و یا شرایط آن تاکنون مهیا نبوده است،‌ در نتیجه وقتی که می‌خواهیم یک اثری را چه از آن طرف خریداری کنیم و در کشورمان رایتش را پرداخت کنیم چه از این طرف اثرمان را بفروشیم با یک معاهده حقوقی جهانی مواجه می‌شویم‌.

در حوزه آژانس‌های ادبی نیز ما هنوز در ابتدای راه هستیم،‌ اکر موفق شوند می‌توانند شرایط خاص جامعه مقابله را فراهم کنند. خوشبختانه شرایط برای مسائل و آژانس‌های ادبی در حال آماده شدن است،‌ در چند سال آینده ما حرفی برای گفتن خواهیم داشت. ما در زمینه فروش رایت هم باز در حوزه تصویرگری موفق‌تر بوده‌ایم تا در حوزه نشر.

 

دانشگاه شیراز چقدر نویسنده تربیت کرده است؟

نکته دیگری که باید بگویم این است که همانطور که جناب فریدون گفت،‌ ما به تربیت نویسنده نپرداخته‌ایم‌، در حوزه ادبیات کودک و نوجوان در دانشگاه شیراز رشته دانشگاهی داریم،‌ اما آیا این دانشگاه به تربیت نویسنده پرداخته است؟

 

جناب فریدونی شما در نمایشگاه‌های کتاب مختلف مثل فرانکفورت و … حضور داشته‌اید، چرا ناشران کودک و نوجوان استقبال چندانی از حضور در این نمایشگاه‌ها نمی‌کنند؟

بله،‌ جالب است که در بحث کتاب در خارج از کشور در حوزه کودک حرف برای گفتن داریم،‌ در حوزه بزرگسال چندان حرفی برای گفتن نداریم. چون تصویر زبان بین‌المللی دارد و کودکان تفاوت های فرهنگی چندانی ندارند و زبان تصویر هم زبانی جهانی است،‌ نشر کودک می‌تواند موفق‌تر باشد، ما از قدیم هم حرف برای گفتن درحوزه تصویرگری داشتیم و تصویرگرانمان نیز جوایز بسیاری را از ان خود کردند‌، اما همان طور که آقای قدیانی گفت ما دو مشکل داریم.

 

مشکل نخست‌، بحث کپی رایت است، شما وقتی می روید آنجا نگاهی که ناشران خارجی به ناشران ایرانی دارند،‌نگاه مثبتی نیست به دلیل اینکه کپی رایت نداریم. در بخش کودک که ما می‌توانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم، اقتصادی نیست که ناشر برود،‌ در خارج از کشور و با این نگاه‌ مواجه شود. به همین دلیل است که اکنون چند سال است که انجمن فرهنگی ناشران کودک و دو سال است که انجمن نویسندگان کودک، کتاب‌های ناشران را در نمایشگاه‌های خارجی عرضه می‌کنند،‌ لذا به نظرم هم مشکل کپی رایت هم مشکل اقتصادی دامن زده است که ناشران کودک ما کمتر حضور جهانی را تجربه کنند. البته ما ناشرانی هم داریم که در این نمایشگاه‌ها هر ساله حضور دارند،‌ که البته تعدادشان محدود است. این تعداد محدود هم از روی علایق شخصی حضور پیدا می‌کنند و گرنه سیگنال‌های عمومی کشور این نیست که پیام کتاب خوب تولید کن را ارائه کنند.برای مدیران فرهنگی ما کتاب خوبی که 15 سال زحمت تولیدش کشیده شده است با کتابی که یک نیم روز تولید شده است،‌ هیچ فرقی ندارد. برای مدیران فرهنگی ما آمارهای تولید اهمیت دارد،‌ اینکه چه تولید شده است اهمیتی ندارد.

 

فریدون:‌ هنوز از حرکت‌های جهانی نشر کتاب کودک عقب هستیم

البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که سطح کیفی تولیدات نسبت به دهه 60 و 70 بالا آمده است،‌ اگرچه غلبه‌ای که کتاب‌های نامناسب بر کتاب‌های مناسب دارند،‌ نیز بسیار است،‌ اما همان اقلیت کتاب‌های خوب نیز از نظر کیفی درجه بالایی دارند. هم به لحاظ متن هم به لحاظ تصویرگری و هم به لحاظ چاپ و صحافی. اگر ما امرزو تصویگری کتاب کودک را با دهه 60 مقایسه کنیم،‌ می‌بینیم که رشد خوبی داشته‌ایم،‌ اما انتظار می‌رود،‌ بعد از چهل سال به یک نقطه مطلوبی رسیده باشیم،‌ که نرسیده‌ایم‌ و از حرکت‌های جهانی نیز عقب هستیم،‌ اگر مقایسه کنیم که ما بعد از چهل سال چقدر باید جلو می‌رفتیم،‌ می‌بینیم که بسیار عقب هستیم. متاسفانه به لحاظ کمیت ما خیلی عقب هستیم. به لحاظ کیفیت هم عقب هستیم به نسبت جمعیت مخاطبان.

ما نمی‌توانیم خودمان را با قبل از انقلاب مقایسه کنیم، اصلا این مقایسه مع‌الفارغ است در دنیا در چهل سال پیش چه خبر بوده است؟ امروز چه خبر است؟ چهل سال پیش فلان کشور کجا بوده؟ الان کجاست؟ ما کجا بودیم و الان کجاییم؟ این مقایسه را می‌شود کرد وگرنه بگوییم دهه 60 این طور بوده الان نه. ما نسبت به دهه 60 آن رشدی که باید می کردیم نکردیم چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی. اما کیفیت کارهایی که تولید می‌شوند نیز بالاست.

 

 

این تجمیع مشکل اقتصادی ناشران و کپی‌رایت را حل کرده است؟

نکته‌ای که شما سوال می کنید آقای قدیانی پاسخ دادند و آن این بود که تجمیع ابتدای کار است، چون ما هیچ وقت این کار را نکردیم حالا می‌خواهیم با تجمیع تجربه کنیم و از طریق آژانس‌های ادبی این اتفاق بیفتد، آن هم هنوز نوزادی است که هنوز خیلی رشد نکرده و تا بالغ شود زمان می‌خواهد به شرطی که از همین‌ها حمایت کنیم،‌ اکنون بیش از یک دهه است که این آژانس‌های ادبی تشکیل شده و دوباره تعطیل شده است‌، الان دو سه تا آژانس ادبی خوب دارند‌، رشد می‌کنند یک مقداری اگر این‌ها را تقویت کنیم، اگر انجمن‌ها را مثل انجمن فرهنگی نویسندگان و انجمن فرهنگی ناشران را تقویت کنیم کنار هم بنشینیم و هم‌افزایی کنیم،‌ تجربیات به کمکمان خواهد آمد، شاید در آینده بحث کپی رایت هم حل شود، ما در نمایشگاه فرانکفورت یا هر نمایشگاه خارجی دیگری وقتی می‌گوییم ایرانی هستیم،‌ می‌گویند ما با شما معامله نمی‌کنیم‌، چرا که کتاب ما را می برید، از آن استفاده می‌کنید و حق ما را نمی‌دهید، پس ما با شما کار نمی‌کنیم،‌ البته اقلیتی از ناشران نیز شروع به خرید رایت کرده‌انذد،‌ اما این خریدها هم نمی‌توانند فضای عمومی را تغییر دهند، حل این موضوع نیازمند این است که کمی زمان بگذرد، ما آژانس‌های ادبی را تقویت کنیم،‌ اگر در آینده اینها موفق بشوند موجب می شود که خود ناشران هم حضور پیدا کنند.

اگر من ناشر بدانم که در سال به فرض می‌توانم رایت پنج کتابم را بفروشم،‌ حضور پیدا می‌کنم اما مشکل اینجاست که بیش از ده بار ناشران حاضر می‌شوند اما نمی‌توانند کتابی بفروشند،‌ این یک بحث ریشه‌ای است و سوالات بسیاری را پیش روی ما قرار می‌دهد نظیر اینکه اساسا نمایشگاه‌های خارجی را چه کسی باید برود؟ کانون پرورش فکری کودک و نوجوان چه تجربه‌ای از حضور سالیان اخیر داشته است؟ من ناشر به هر دلیلی حضور پیدا نمی‌کنم؟ آن مسئول دولتی که می‌رود، چه کار کرده است؟ متاسفانه به جای اینکه ناشران در این نمایشگاه‌های خارجی حضور پیدا کنند،‌ کارمندان دولتی می‌روند، وقتی هم تجربه پیدا کردند مثل مدیرانشان تغییر می‌کنند.

 

قدیانی:‌ حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورن نیازمند دبیرخانه ثابت است

قدیانی:‌ حدود 10سال قبل ترکیه به عنوان کشور ترکیه یک غرفه نسبتاً خوب و آبرومندانه‌ای راه اندازی می‌کرد، با برنامه و شرایط خاص خود، با این هدف که ناشرانش را معرفی کند‌، موفق بود،‌ من برای برای اولین بار سال 71 به نمایشگاه بولونیا رفتم پیش از آن دو سال بود که ایران شرکت می‌کرد، در این 26 سال چند بار به این نمایشگاه‌ها رفته‌ام،‌ همین مدت هم حضور در نمایشگاه فرانکفورت داشته‌ایم. در همین سال های اخیر ما در بخش نمایشگاه فرانکفورت انجمن فرهنگی ناشران کودکان و نوجوان ، بخش کودک و نوجوانش را حدود 12 سال بود که مدیریت می‌کرد،‌ دو سال قبل با مسئولان مربوطه در موسسه نمایشگاه ها هم مذاکراتی داشتیم، هم مکتوب نوشتیم، عرض کردیم که این هزینه اندکی که پرداخت می‌کنید و ما می رویم ، چیزی به دست نمی‌آید.

ماجرای کنار گذاشتن انجمن ناشران کتاب کودک و نوجوان از مدیریت غرفه ایران در نمایشگاه فرانکفورت

این نیازمند دبیرخانه ثابت مدیریت واحد و دراز مدتی است که نتایج خوبی در آینده داشته باشد،‌ طبق گفته‌های مسئولان فقط برای بخش کودک و نوجوان سالانه دویست میلیون تومان بابت اجاره و غرفه‌آرایی صرف می‌شد، یک درصد بسیار کوچکی هم به انجمن ناشران کتاب کودک و نوجوان پرداخت می‌شد‌، ما گفتیم که همان بودجه‌ای که پرداخت می‌کنید را در قالب اصل 44 قانون اساسی واگذاری به بخش خصوصی است،‌ در یک قرارداد 5 ساله به انجمن ناشران کتاب کودک و نوجوان بدهید تا همان سال دبیرخانه شکل‌گیرد،‌ مدیریت واحد تشکیل شود،‌ قول خواهیم داد که نه غرفه کوچکتر شود نه دکوراسیون کمتر،‌ اما با مدیرتی انجمن از سال سوم و چهارم اطلاعات جامعی از جهان نشر کودک و نوجوان به دست می‌آوریم و ناشران کودک و نوجوان را برای حضور در بازار جهانی سرویس می‌دهیم.

 

این پیشنهاد مورد موافقت آقایان مسئول قرار نگرفت و مدیریت بخش کودک و نوجوان غرفه ایران درفرانکفورت به انجمن نویسندگان سپرده شد. من معتقدم که سفارت جمهوری اسلامی ایران در این کشورها وظیفه دارد یک جای کوچکی را به عنوان سفارت ایران داشته باشد و خود را معرفی کند‌،‌ مابقی حضور و هزینه‌ها باید به بخش خصوصی واگذار شود،‌ اتحادیه ناشران و کتابفروشان بخش بزرگسال و انجمن ناشران کودک و نوجوان بخش کودک و نوجوان نمایشگاه‌های خارجی را عهده‌دار شوند. در آنصورت است که بخش خصوصی می تواند در سال‌های آینده چیزی برای گفتن داشته باشد ولی تا زمانی که مدیران دولتی می‌خواهند خودشان را قیوم بخش خصوصی بدانند، همین روند ادامه پیدا خواهد کرد.

 

 

منبع: تسنیم