بی اشتهایی عصبی در کودکان چگونه ایجاد میشود؟

میل به لاغر شدن، حتی برای کودکان امروزی دغدغه جدی شده است؛ دغدغه ای که روانشناسان آن را زمینه ساز بحران های روانی بزرگی می دانند و در موردش به والدین و مربیان هشدار می دهند.
به گزارش کودک پرس پرس : 81 درصد از ده ساله ها از چاقی می ترسند. درست است که به نوشته «مدیکال دیلی» این آمار را پژوهشگران آمریکایی اعلام کرده اند، اما اگر شما هم نگاهی به بازی های فرزندتان با عروسک ها و همسالانش بیندازید، بعید است که عباراتی مثل «رژیم دارم!» ، «وای چقدر چاق شده ام!»، «ببین لاغر کرده ام!» و… را نشنوید.
در حالی که به عقیده مختصصان، کودکان در این سال ها بیشتراز هر زمانی به کالری گرفتن نیاز دارند. رسانه ها با همکاری کمپانی های طراح و سازنده اسباب بازی، با معرفی لاغری به عنوان معیار زیبایی و نشانه سلامت، زمینه برای دچار شدن بچه ها به اضطراب چاقی فراهم شده است.
میل به لاغر شدن، حتی برای کودکان امروزی دغدغه جدی شده است؛ دغغه ای که روانشناسان آن را زمینه ساز بحران های روانی بزرگی می دانند و در موردش به والدین و مربیان هشدار می دهند.
مراقب این ویروس باشید
با توجه به مطالعات انجام شده در ایالات متحده، بیش از 90 درصد از دختران پانزده تا هفده ساله حداقل از یک جنبه از ظاهر و بدنشان ناراضی اند و 13 درصد دختران پانزده- هفده ساله دچار اختلال خوردن هستند. در حالی که گفته می شود اعتماد به نفس دختران در نه سالگی از هر زمانی بیشتر است، اما آمارها از ابتلای دختران در همین سال ها به اضطراب چاقی حکایت می کند.
به گفته پژوهشگران، اعتماد به نفس پسران و دختران چاق به شکل قابل توجهی پایین تر از همسالانی است که به مشکل چاقی دچار نیستند. با توجه به آمارهای ارائه شده توسط پژوهشگران آمریکایی، 80 درصد از دختران ده ساله رژیم می گیرند. دختران جوان از چاقی بیشتر از جنگ هسته ای، سرطان یا از دست دادن پدر و مادر خود می ترسند.
درست است که در ایران آمار دقیقی از شمار مبتلایان بزرگ سال و کودکی که از این مشکل رنج می برند، ارائه نشده و این آمارها مربوط به کشورهای دیگر است؛ اما با توجه به همه گیر شدن وسایل بازی، فیلم ها و انیمیشن های مخصوص کودکان و به طور کلی سلطه رسانه ها بر زندگی همه افراد، عجیب نیست. اگر ما هم نگران ابتلای کودکان به این بیماری باشیم.
بی اشتهایی عصبی (Anorexia) یک بیماری روانی است که در پی ترس از چاقی ایجاد می شود و امتناع از غذا خوردن یا تخلیه معده و روده با استفراغ کردن و خوردن داروهای مسهل از راه هایی است که این بیماران برای مبارزه با چاقی سراغشان می روند و بعید نیست که در همین لحظه، یک از اطرافیانتان گرفتار این بیماری شده باشد.چه نشانه هایی دارد؟

برای شمایی که گرفتار این مشکل نشده اید، باور چنین واقعیت تلخی آسان نیست. آسان نیست بپذرید که یک نفر، آن قدر خودخواسته غذا نمی خورد که جانش را از دست می دهد؛ اما اختلال خوردن، یک اختلال روانی کاملا جدی است که بیشتر از اغلب بیماری های روانی مبتلایانش را به کام مرگ می کشاند. متخصصان تاکنون سه نوع از این اختلال را به رسمیت شناخته اند:
1- بی اشتهایی عصبی: تلاش فرد مبتلا برای از دست دادن وزن، آن قدر پیش می رود که مدام نگران میزان غذایی است که می خورد و آن قدر از خوردن سر باز می زند که در موارد حاد، جانش را هم از دست می دهد.
2- پرخوری عصبی: افرادی که به پرخوری عصبی دچار هستند از دو مشکل رنج می برند. گروهی از آن ها بی اندازه غذا می خورند و بعد با استفراغ کردن یا خوردن داروهای مسهل از شر غذاهایی که به معده شان وارد شده، راحتی می شوند. گروه دیگری از آن ها بعد از پرخوری، به رژیم های سخت یا به ورزش کردن افراطی رو می آورند.
3- این گروه از افراد دچار پرخوری عصبی هستند: آن ها به محض رو به رو شدن با استرس، خشم، ترس و احساساتی از این دست، به شکلی افراطی غذا یا هله هوله به معده شان وارد می کنند.این بیماری از کجا می آید؟

به گفته پژوهشگران، پدر و مادرها در انتقال این نگرانی به فرزندانشان نقش مهمی دارند و تاکید معلمان بر موضوعاتی مثل رژیم، چاقی و کاشه وزن هم می تواند به این موضوع دامن بزند. مادر لاغری که مدام در حال ورزش و شمردن کالری است، خواهری که از چاق شدن گله می کند، عکس های کتابی که همه شخصیت های آن اندامی ظریف و لاغر دارند و خلاصه بحث کردن در مورد کاهش وزن و لاغر شدن در مهمانی و مکان های دیگری که کودک در آن حاضر می شود، می تواند به این نگرانی بیفزاید.
حتما شما هم توجه کرده اید که در کارتون ها معمولا شخصیت لاغر، خوب و باهوش است و شخصیت چاق، خنگ و کودن. البته حتی اگر به فرزندتان اجازه دیدن کارتون هایی را که آشکار یا پنهان لاغری را به عنوان یک ارزش معرفی می کنند، ندهید، باز هم نمی توانید این نگرش را از او دور کنید. اسباب بازی های پشت ویترین، عکس های کتاب داستان ها و حتی گفت و گوهایی که در باشگاه های ورزشی رد و بدل می شوند، در انتقال از این دیدگاه به او می توانند موثر باشند.نشانه ها می گویند حالش خوب نیست

اختلال خوردن یکی از مشکلات روانی شایع در سال های اخیر است که زنان بیشتر از مردها به آن دچار می شوند. از طرف دیگر، از آنجا که مردان فکر می کنند این اختلال یک بیماری زنانه است، اغلب در صورت دچار شدن به آن هم به دنبال درمان نمی روند.اگر شما هم نشانه های زیر را در رفتارهای فرزندتان دیدید، می توانید نسبت به ابتلایش به این بیماری، جدی تر فکر کنید.
1- فرزند شما به خاطر نگرانی از چاق شدن از مصرف برخی مواد غذایی خاص سر باز می زند؟
2- از غذا خوردن در کنار شما خودداری می کند و به هر بهانه ای از زیر شام خوردن در می رود؟
3- به شکل واضح نارضایتی را که از اندامش دارد، به زبان می آورد یا کسانی را که توانسته اند چربی های بدنشان را آب کنند، تحسین می کند؟
4- سپری کردن زمانی طولانی در مقابل آینه در سال های نوجوانی طبیعی است، اما فرزند شما با نگرانی به ظاهری که در آینه قدی می بیند، نگاه می کند؟
فرزندتان نگران قضاوتی است که اطرافیان، به ویژه همسالان، در مورد چاقی یا لاغری اش می کنند؟

آنچه پدر و مادرها باید بدانند

رسانه ها، تولیدکنندگان و فروشندگان اسباب بازی که «باربی» را به عنوان الگوی زیبایی به بچه ها معرفی کرده اند و همکلاسی هایی که رژیم گرفتن را به عنوان یک فضیلت معرفی می کنند، تنها متهمان این پرونده نیستند. شما به عنوان پدر و مادر، با اشتباهات کوچک و به ظاهر بی اهمیتی که گاهی انجام می دهید، می توانید بذر دچار شدن به این اختلال را در روان فرزندتان بکارید.
1- در مورد وزن فرزندانتان نظر ندهید یا به خاطر شرایط بدنی شان به آنها نخندید. مهم نیست که هدفتان یک شوخی ساده است یا نه! آنچه مهم است، این است که وزن فرزندتان را به ابزاری برای خندیدن تبدیل نکنید و به فرزندتان هم اجازه ندهید که با کسی چنین برخوردی داشته باشد.
2- به او یاد بدهید که از چه چیزی باید لذت ببرد.
یاد بدهید که از حرف آدم ها، نگاهشان به زندگی و شیوه زندگی شان بیاموزد و لذت ببرد، نه ظاهر آن ها که ممکن است چاق یا لاغر باشد. البته فراموش نکنید که صحبت در مورد این لذت ها، نمی تواند نگرش او را شکل دهد. او طوری زندگی می کند که شما زندگی می کنید، نه آن طور که شما حرف می زنید و در مقابلش ادعا می کنید.
اگر فرزندتان در زندگی اش نقاط افتخارآمیز و خوشایندی داشته باشد و در جمع دوستانش بتواند به آن ها افتخار ند، نیازی به تمرکز روی وزنش برای مورد توجه قرار گرفتن ندارد.
3- به جای اینکه فرزندتان را به خاطر لباس یا تناسب اندامش تشویق کنید و از عباراتی مثل «دختر خوش اندام من»، «پسر بدن ساز من» استفاده کنید. فرزندتان را به خاطر خصوصیات مثبت اخلاقی اش مورد ستایش قرار دهید و بخاطرشان تحسینش کنید.
برای مثال، از عبارت های «دختر مهربانم»، «پسر فداکارم» استفاده کنید.
4- با مدام تذکر دادن به فرزندتان در مورد نخوردن بعضی مواد غذایی یا کم غذاخوردن او را دچار اضطراب نکنید. به جای اینکه این فکرها را در سرش بیندازید به او سالم زندگی کردن را یاد دهید.
فرزندتان را در کلاس های ورزشی ثبت نام کنید و در خانه بدون هیچ حرف و حدیثی، وارد شدن مواد غذایی ناسالم را قدغن کنید. اگر مدام به فرزندتان تذکر دهید که «نخور! چاق شدی!»، یا «این خوراکی چاق کننده است!» زمینه را برای دچار شدنش به این اضطراب فراهم می کنید.
5- یادتان نرود که بچه ها مثل اسفنج هستند. آن ها همه چیزهای اطرافشان را به راحتی چذب می کنند و اگر نشانه های ترس از چاقی و اضطراب را در شما ببینند، خیلی زود به آن دچار می شوند، پس نه تنها مراقب نشانه های این اضطراب در خود باشید، بلکه مراقب عباراتی که در مقابل فرزندتان از آن ها استفاده می کنی هم باشید.
اگر شما هم در جملاتتان آگاهانه یا ناآگاهانه چاقی را معادل زشتی معرفی کنید و آدم های دیگر را به خاطر اضافه وزنشان مورد قضاوت قرار دهید، باعث می شوید فرزندتان هم چنین دیدگاهی را جذب کند. باور کنید فرزندتان سبک زندگی اش را از روی افکار و باورهای شما کپی می کند.
6- تصور نکنید فرزندتان کوچک تر از آن است که معنای حرف ها و رفتارهایتان را بفهمد.
مطالعات از ابتلای کودکان پنج ساله به این اختلال حکایت می کنند و اگر از همان دوران نوزادی و ابتدای کودکی نگاهتان به این موضوع را تغییر ندهید و مراقب حرف ها و رفتارهایشان نباشید، زمینه را برای دچار شدن فرزندتان به این مشکل در سال های بعد فراهم می کنید.