علاقه‌مندی فرزندم به حجاب، چگونه؟

آموزش مفهوم حجاب و عفاف برای دختران خردسال و نوجوان یکی از دغدغه‌های پدران و مادران است. همه معتقدند که با توجه به هجمه‌ی رسانه‌ها به حجاب، انتقال مفهوم صحیح این مسئله‌ی مهم برای کودکان بسیار سخت شده است. برای یافتن راه حل مناسب این موضوع، با دکتر افروز، استاد ممتاز دانشگاه تهران و رئیس سازمان روان‌شناسی کشور، به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

به گزارش کودک پرس پرس : 

در این فرصت کوتاه می‌خواهیم نظر شما را درباره‌ی پرداختن به موضوع حجاب و عفاف بدانیم و اینکه چگونه باید به بُعد رسانه‌ای این موضوع پرداخت و چه مشکلات و خلأهایی در این باره وجود دارد.

من چند نکته در این حوزه عرض می‌کنم. مسئله‌ی عفاف و یا در واقع پوشیدگی، یک رفتار است و یک رفتار ارزشمند دینی است. اصولا عفاف‌مداری و پوشیدگی، یک رفتار ارزشمند متعالی دینی و شخصیتی جهان‌شمول است. تردیدی در این نیست. این مسئله در همه‌ی ادیان هست. خانم‌ها وقتی به کلیسا می‌روند، باید روسری بپوشند. بعضی دانشگاه‌هایی که وابسته به کلیسای خیلی متعصب و خیلی قوی هستند، مثل کلیسای مارمورها در یوتای امریکا، نمی‌توانند بدون پوشیدگی لازم در آنجا درس بخوانند. یونیورسال یوتا از مهم‌ترین دانشگاه‌های دنیاست. کسی در آن نمی‌تواند با آستین کوتاه و تی‌شرت راه برود. همین مسئله را در یونان و تایلند و چین نیز می‌توانید ببینید. عفاف و پوشیدگی در دنیا به‌عنوان یک ارزش مطرح است. همین‌طور مسئله‌ی برهنگی در دنیا یک ضدارزش است.

انسان‌هایی که برای خود ارزش بیشتری قائلند، پوشیدگی‌شان بیشتر است. آنهایی که احساس کوچکی و تحقیر و کمبود و عقده‌های روانی دارند و برای شخصیت‌شان ارزشی قائل نیستند، حس و احساس نیاز به پوشیدگی کمتری دارند. این یک اصل جهانی است.

ممکن است این مطلب را به‌صورت مستند علمی بیان کنید؟

کسانی که خود را حقیقتا ارزشمند نمی‌دانند، چندان ارزشی برای پوشیدگی قائل نمی‌شوند، و کسانی که وجودشان پر از اضطراب است، عفاف‌مداری‌شان خیلی کمتر است. پوشیدگی و عفاف‌مداری یک رفتار متعالی ارزشی و دینی در دنیاست، و این رفتار در بستر باورها صورت می‌گیرد. اگر عفاف‌مداری و پوشیدگی ارزشی و شخصیتی را بخواهیم با نگاه دینی قوی کنیم، باید به باورهای دینی بپردازیم. بنابراین دوستان شما باید در حوزه‌ی باورها فعالیت کنند. دو نوع عنصر نقش دارند؛ عنصر شناختی و عنصر احساسی و عاطفی.

ممکن است مصادیقی درباره‌ی تربیت کودکان ذکر کنید؟ چون در سن 5 یا 6 سالگی، نمی‌شود بچه‌ها را با بحث منطقی روشن کرد.

زیباترین شیوه‌ی یادگیری این شناخت، شیوه‌ی غیرمستقیم و مشاهده‌ای است نه کلامی. بهترین شیوه‌ی یادگیری، یادگیری مشاهده‌ای و تجربی است، و یادگیری انتزاعی و سخنی و سخنرانی به‌کار نمی‌آید. مثلا بچه‌ها می‌بینند که خوشایندترین و زیباترین چهره‌ی مادر زمانی است که به نماز می‌ایستد.

وقتی این حس را داشته باشند که پدری که ریش دارد، متبسم و خوشحال است، این حس در بچه‌ها به‌وجود می‌آید که من هم باید همین کار را بکنم. اگر مهمان‌هایی داشته باشند که در عین پوشش و عفاف، شاد و متبسم و خوش‌اخلاق هم هستند، در این صورت است که بچه‌ها گرایش و شناخت پیدا می‌کنند؛ در همین صورت است که این حس در بچه‌ها به‌وجود می‌آید.

اما اگر بچه ببیند که مادر وقتی از بیرون می‌آید، چادر را به گوشه‌ای پرت می‌کند و می‌گوید پختم از گرما، بچه‌ها نسبت به چادر و حجاب حس ناخوشایندی پیدا می‌کنند. همان لحظه وقتی با پدر خانه دعوا می‌کند و چادرش را برمی‌دارد و می‌گوید من از این خانه می‌روم، مسلما بچه حس ناخوشایندی نسبت به چادر پیدا می‌کند.

وقتی دختر زیبایی را در یک سریال تلویزیونی می‌بیند که دختر یک قاچاقچی است و پوشش خوبی ندارد اما زیباست، و می‌بیند که دختر پاسدار می‌لرزد و می‌ترسد و خانه‌اش در محاصره است و چادری است، از چادر بدش می‌آید. حس بدی در بچه‌ها ایجاد می‌شود اگر فواحش و بدکاره‌ها را در چادر ببینند. یک مورد دیگر که به بچه‌ها حس بدی نسبت به چادر و حجاب می‌دهد، این است که پوشیدن مقنعه در مدرسه اجباری باشد، اما بیرون از مدرسه معلمشان را ببینند که شال سرش کرده.

همه‌ی این مباحث، درباره‌ی شناخت و احساس است. آمیزه‌ای از شناخت و احساس، باور ایجاد می‌کند. ما باید از اول تلاش کنیم تا هم‌زمان با شناختی که نسبت به پوشیدگی پیدا می‌کنند، زیبایی آن را هم ببینند. نتیجه‌ی آمیزه‌ای از شناخت مطلوب و متناسب و احساس خوشایند، باور زیباست.

 

این باور است که رفتارها را درست می‌کند. بچه‌ای که با این شرایط بزرگ می‌شود، حتی اگر به آمریکا و اروپا هم برود، دوست دارد پوشیده باشد.

این باور را باید ایجاد کنیم. این باور را باید در کتاب‌ها ایجاد کنیم. تصاویری که در کتاب‌های درسی از خانم‌های باحجاب نشان می‌دهیم، نباید این‌طور باشد که باحجاب‌ها را فقط مشغول رخت‌شویی و اتو کردن نشان بدهیم. خانم‌های باحجابی را که مشغول انجام عمل قلب و یا استاد فیزیک هسته‌ای هستند هم، باید نشان بدهیم.

باید به فرزندانمان نشان بدهیم که زنان باحجاب، در موقعیت‌های علمی و فرهنگی بالایی هستند. معلم‌های باحجابی را نشان بدهیم که خوش‌اخلاق‌ترین معلم‌ها هستند. اگر ما این کار را کردیم، در کنار اینکه شناخت و حس زیبا به بچه‌ها داده‌ایم، این باور به‌تدریج در بچه‌ها ایجاد می‌شود. آدم‌ها دوست دارند با شخصیت‌های خوش‌اخلاق و محبوب همدلی کنند. اگر همدل شدند، همانندسازی می‌کنند و الگو می‌گیرند.

اگردختری از دوران خردسالی باور و بصیرت مناسبی نسبت به حجاب پیدا کند، و شناخت درستی نسبت شخصیت آدم‌های باحجاب پیدا کند، و متواضع‌ترین و خوش‌اخلاق‌ترین شخصیت‌ها کسی باشد که زیباترین و بهترین پوشیدگی را دارد، و از نظر عاطفی او را اقناع کند، این دختر چنین باوری پیدا می‌کند و حجاب را اصل می‌داند.

همه‌ی آدم‌ها محبت‌پذیر و اخم‌گریزند؛ تکوین‌طلب و تحقیرستیز، تأییدطلب و تکذیب‌گریز، ترغیب‌طلب و تهدیدگریز هستند. دوست دارند همیشه تأیید و تکریم شوند. اگر کسی قرار است بچه‌ها را دعوت به پوشش و حجاب کند، باید همین کسانی که خوش‌اخلاق و خوش‌ذوق هستند این کار را انجام دهند، نه کسی دیگر.

اگر از دوران خردسالی باور و بصیرت مناسبی نسبت به حجاب پیدا کند، و شناخت درستی نسبت شخصیت آدم‌های باحجاب پیدا کند، و متواضع‌ترین و خوش‌اخلاق‌ترین شخصیت‌ها کسی باشد که زیباترین و بهترین پوشیدگی را دارد، و از نظر عاطفی او را اقناع کند، این دختر چنین باوری پیدا می‌کند و حجاب را اصل می‌داند. در این صورت است که این دختر در ترکیه و آمریکا و انگلستان هم با بهترین پوشش حضور پیدا می‌کند. من زنان و دختران پاکستانی را دیدم که در انگلستان به دنیا آمده بودند و سه چهار نسل آنجا بودند، اما هم‌چنان حجاب خود را تمام و کمال رعایت می‌کنند.

اقتضای سن دختر 15  ساله، حجاب‌ستیزی و عفاف‌ستیزی نیست. اقتضای این سن آن است که اطرافیان با او صمیمی و مشفق باشند. رابطه با دختران در این سن باید حکیمانه باشد؛ نباید انضباطی باشد. پدر و مادرهایی که با بچه‌ها انضباطی برخورد می‌کنند و همیشه از کتاب و درس و مشق و مدرسه حرف می‌زنند، پیوند عاطفی را سست می‌کنند. وقتی پیوند عاطفی سست شد، دختر احساس حقارت و کوچکی می‌کند. احساس بی‌مقداری و اضطراب می‌کند.

وقتی دختر حس می‌کند باید خودنمایی کند و دیگران باید برایش ارزش قائل شوند، و پدر و مادر و خانواده‌اش به او اهمیت ندهند و به او توجه نکنند و احساس نکند که واقعا برای دیگران ارزش دارد، به ظواهر اهمیت می‌دهد و بینی‌اش را عمل می‌کند و شال می‌اندازد. مولای متقیان می‌فرماید: «هر کس شخصیت خویش را شریف بدارد، از گناهان و لغزش‌ها مصون بماند».

پیامبر خدا می‌فرماید: «أکرموا أولادکم»، یعنی بچه‌هایتان را تکریم کنید. اسم بچه‌ها را باید زیبا بگوییم. به‌جای حسن بگوییم حسن جان، بگوییم مینو جان، مریم جان، فاطمه خانم، حامد آقا. بچه که از مهدکودک برمی‌گردد، به استقبالش بروید. مهد کودک که می‌رود، تکریمش کنید. بدرقه‌اش کنید. با هم صحبت کنید. پایتان را جلوی بچه‌هایتان دراز نکنید. این کارها باعث تکریم او می‌شود.

منبع:تبیان