به گزارش کودک پرس ، کتاب «بزرگ شدن در سپیدان» نوشته زینب ایمانطلب یکشنبه (۱۲ آذر ۱۴۰۲) با حضور یوسف قوجق، معصومه میرابوطالبی و نویسنده کتاب در سرای کتاب رونمایی شد.
معصومه میرابوطالبی در این نشست با بیان اینکه «بزرگ شدن در سپیدان» جذابیت دارد و برای مخاطب ۱۰ سال به بالا نوشته شده است، گفت: مخاطب در نخستین مواجهه خود با ادبیات داستانی به جذابیت نیاز پیدا میکند و اگر اثر فاقد این مؤلفه باشد، رحمی به نویسنده نمیکند. در «بزرگ شدن در سپیدان» عنصر «جذابیت» رخ داده و از همان ابتدای داستان مخاطب با عدم تعادل در داستان مواجهه و سپس وارد یک جهان فانتزی میشود.
وی در ادامه به مقوله جهانسازی در رمانهای فانتزی اشاره کرد و ادامه داد: ما میخواهیم جهانی بسازیم که واقعی نیست و باید قواعد خودش را داشته باشد. در این رمان نخستین قاعده ورود به جهان سپیدان است و به شرایط ویژه بچهها ربط دارد: یعنی جنگ. پس از ورود به سپیدان بچههایی را میبینیم که کوچک شدهاند و این هم به جهان واقعی انسانها مرتبط است.
میرابوطالبی گفت: سعید و سوده دو شخصیت داستان هستند. سوده برای ورود به جهان سپیدان اضطراب دارد؛ اما سعید نه و این نوع مواجهه دو شخصیت داستان با سپیدان، جذاب است. شخصیتپردازیهای درست به انتقال مفهوم کمک بسیاری میکند. در کهن الگوها، هنگام سفر به جهانی فانتزی، وقتی به بالا سفر میکنیم موجوداتش از ما بهتر و وقتی به پایین زمین سفر میکنیم موجوداتش از ما پستتر هستند؛ اما شخصیتهای صندوق جادویی با ورود به آن، به جهانی موازی سفر میکنند که نه پستتر و نه بالاتر است.
تاریخ را با فرم داستان برای نوجوانان روایت کنیم
یوسف قوجق نیز در این نشست با اشاره به اینکه ساختن دنیای فانتزی برای مخاطب نوجوان الزاماتی دارد گفت: نویسنده از المانهای مختلف استفادههایی هوشمندانه برده و توانسته آنها را کاملاً در ساختار داستان خود بگنجاند. استفاده از صندوق جادویی برای مخاطب در کتاب جذابیت دارد.
این منتقد ادامه داد: صندوقچه میتواند نمادی برای جهان فانتزی و حتی رشد شخصیت مخاطب باشد. ما در داستانهایی که از نماد صندوقچه جادویی استفاده کردهاند، دیدهایم که چگونه این صندوقچه به رشد شخصیت مخاطب کمک میکند. سوده و سعید وقتی وارد صندوقچه میشوند، تحولشان شروع شده و پس از خروج از آن شخصیتهای متحولشدهای هستند.
قوجق همچنین به نمادپردازیهای موفق نویسنده اشاره کرد و گفت: در کتاب مفهوم مبارزه با دشمن به خوبی به کار گرفته شده است. نمادپردازی در ادبیات داستانی بهویژه برای مخاطب کودک مهم و اساسی است. در این کتاب شاهدیم که کوچکشدن جثه مردم سرزمین سپیدان، نشانهای از تحقیر مردم توسط دشمنان است. داستان کتاب برای مخاطبانش کشش و تعلیق دارد و من همواره دوست داشتم بدانم سوده و سعید چه سرنوشتی دارند و برای مردم سپیدان چه اتفاقی رخ میدهد. همچنین در ژانر فانتزی تغییرات مکانی و زمانی به تواتر میتواند رخ بدهد و بر تعلیق و کشش داستان بیافزاید.
وی افزود: مؤلف کتاب از امکان کشف جهانهای جدید استفاده کرده است. مخاطب در این اثر جهانی را تجربه میکند که مردمش از سوی گروهکهای تکفیری تسخیر و تحقیر میشوند. گویی در این سرزمین مردم یک برده هستند. برای مخاطب داستان، سرگرمی مهم است و بنابراین به دنبال حادثه میگردد. مؤلف از این منظر باید بتواند در داستانش حادثه ایجاد کند که اگر چنین نکند و داستانش یکنواخت باشد مخاطب کتاب را پس میزند. در این کتاب، در هر فصل این تعلیق وجود دارد و مخاطب با آن همراه میشود. کوچکشدن جثه مردم سرزمین سپیدان نماد قابل فهمی برای کودکان و نوجوانان است. حتی خود شخصیتهای اصلی داستان نیز به محض ورود به سپیدان و تجربه تحقیر در آنجا کوچک میشوند و این را میفهمند.
قوجق در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که «بزرگ شدن در سپیدان» نمونهای عالی از تولید اثری با محتوای استکبارستیزی است، گفت: معانی و مفاهیم عمیقی در کتاب برای مخاطب ایجاد شده و او را به فکر وادار میکند که بعد از این حوادث قرار است چه چیزی روی بدهد. این کتاب نمونه خوبی برای تولید محتوا درباره استکبارستیزی و مبارزه با قدرتهای استکباری است. مخاطب باید با تاریخ معاصر از طریق داستان آشنا شود. مخاطب امروزی کودک و نوجوان حوصله خواندن کتابهای مستند تاریخی را ندارد و مطالعه آثاری چون «بزرگ شدن در سپیدان» برایشان جذاب است. لازمه این کار استفاده از فرم داستانی برای انتقال پیامهای تاریخی است. به طور مثال من در کتاب «تاریخ با طعم زغال اخته» از شخصیتهای پیرزن و پیرمرد برای داستانم استفاده کردم که یکی مخالف و دیگری طرفدار رضاشاه است. این کتاب یک اثر داستانی درباره تاریخ انقلاب و پهلوی اول به حساب میآید.
جای این محتوا، میان کتابها خالی بود
زینب ایمانطلب نیز در این نشست، بخشهایی از این کتاب را قرائت کرد و در ادامه درباره اثر خود گفت: خانم کاهیار از انتشارات راهیار نگارش این کتاب را به من پیشنهاد داد و چون خودم هم دغدغه آن را داشتم به دنبال نگارش این کتاب رفتم. از سوی دیگر از مشورتهای رقیه فاضل برای انتقال ایده داستانی در کتاب استفاده کردم.
وی ادامه داد: در ادامه من وارد فضای پژوهشی شدم و گویی پیشنهاد این موضوع من را وارد صندوقچه جادویی کرد و به دنیای جدیدی آشنا ساخت. برای نگارش داستان به من نقاشیهایی از محاصره فوعه و کفریا هم داده شد تا بر اساس تصاویری از آوارگان جنگ، برای کتاب به ایده برسم. به هر حال من طی نگارش داستان بارها گریستم و دنیای غمانگیزی را که خودم تجربه کرده بودم باید به کودکان منتقل میکردم و در عین حال به بحث مقاومت هم میپرداختم.
ایمانطلب درباره تصویرگریهای کتاب نیز عنوان کرد: تصویرگری کتاب به انتقال مفهوم داستان کمک کرد و بازخوردم از مخاطبان داستان در اینباره مثبت بوده است. از سوی دیگر درباره محتوا نیز بازخوردهای خوبی داشتم. متأسفانه جای این محتوا، میان کتابها خالی بود و گویی با انتشار این اثر نمیتوان آن را با کتابهای مشابه مقایسه کرد؛ چون اساساً کتابی در اینباره وجود ندارد.
ایمانطلب یادآور شد: درباره مقاومت کمبود محتوا داریم و با اینکه تاریخ پر از داستان است؛ اما محتوای مقاومت تبدیل به داستان نشده است تا به کودکان و نوجوانان منتقل شود. باید این داستانها با زندگی روزمره بچهها درگیر شود تا بتوانند درکی از آن داشته باشند.
ارسال دیدگاه