به گزارش کودک پرس ،چون که با کودک سر و کارت فتاد، پس زبان کودکی باید گشاد، جملهای که شاید این روزها تلویزیون و سینما به طور کلی آن را فراموش کرده است. پلتفرمهایی که مخاطبان اصلی آن بزرگسالان هستند. بزرگسالانی که عدهای از آنها دیگر تلویزیون را تماشا نمیکنند و عدهای دیگر قید سینما را زدند و رفتهاند سراغ ماهواره و شبکه نمایش خانگی. این مسئله قابل پذیرش است تا زمانی که یک کودک در خانه نباشد، اما وقتی پای یک بچه به این ماجرا باز میشود، مسئله جدی میشود.
کودکان نیاز به برنامههای مناسب سنشان دارند، اما این نیاز تامین نمیشود. تابستان رو به پایان است و سینما تنها یک فیلم مناسب کودکان اکران کرده و از طرفی هم تلویزیون نتوانسته نیازهای کودکان را برطرف کند به بهانه کم کاری سینما و تلویزیون در حوزه کودک نیز با رضا فیاضی که پیشکسوت این عرصه است گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید:
مشکل اصلی اکران نشدن فیلم مناسب کودکان چیست؟
یک مشکلی که در حال حاضر وجود دارد و من متوجه این نکته شدم این است که وقتی فیلم برای کودکان ساخته میشود اما اجازه اکران نمیگیرد یا به آن بیتوجهی میشود و کسی سراغش را نمیگیرد، چگونه تهیهکننده یا سرمایهگذار بودجهاش را بگذارد پای ساخت آن؟ به هر حال آن فرد هم علاوه بر در نظر گرفتن موضوعات فرهنگی قصد دارد که سرمایهاش بازگردد، اما این اتفاق رخ نمیدهد، در حال حاضر حدود سه ماه از تعطیلی مدرسهها میگذرد اما فقط یک فیلم که مربوط به کودکان است اکران شده، این در حالی است که قطعا فیلمهای بیشتری برای کودکان ساخته شده، آمار دقیقی ندارم، اما برگزاری جشنواره فیلمهای کودک و نوجوان گواه این ماجرا است، فکر میکنم برای رسیدن به این ماجرا که چرا این اتفاق در حال رخ دادن است باید سراغ مسئولین شورای صدور پروانه نمایش رفت. معضل اصلی ما این است که فیلم کودک مخاطب خودش را دارد اما از پرداختن به آن خود داری میشود.
چرا این اتفاق میافتد؟
من سالهاست که در حوزه کودک و نوجوان فعالیت میکنم، از برنامههای تلویزیونی گرفته تا تئاترهای کودک، در آن حضور داشتم، حتی در سینما و ادبیات کودک هم وارد شدم، اما یک مسئلهای همیشه باعث شده این حوزه مورد توجه قرار نگیرد آن هم مسائل مالی است. فیلم کودک کم ساخته میشود و کمتر هم به آن پرداخته میشود، چون، سرمایهگذار و حامی مالی ندارد و به اشتباه هم فکر میکنند که اگر در این حوزه پولی هزینه شود بر نمیگردد. اولا که من قول میدهم اگر درست از این ماجرا حمایت شود، نه تنها سرمایه اولیه باز میگردد، بلکه سود هم در بر دارد، نکته بعدی ماجرا این است که چرا ما همه چیز را در پول میبینیم؟ سود اصلی، سرمایهگذاری روی کودکان و نوجوانان ماست. من الان سرمایه چندانی ندارم اما مطمئنم که با «قصههای تا به تا»، روی کودکان آن زمان و حتی نسلهای بعدترش سرمایهگذاری کردم و زمانی که وضعیت اجتماعی و رفتارهای اجتماعی از قبیل نریختن زباله در طبیعت و خیابان بهتر میشود، میفهمم سرمایهگذاری جواب داده است.
خب ماجرا این است که آن زمان کارگردانانی مانند مرضیه برومند وجود داشتند که کار کودکی را بسازند تا هنرمندی در آن ایفای نقش کند، اما این روزها کار کودک خوب حتی در تلویزیون هم ساخته نمیشود، دلیل این ماجرا چیست؟ در واقع چه اتفاقی افتاده که کارگردانان ما سراغ عرصه کودک نمیروند؟
نکته اول سیاست غالب است که اجازه نمیدهد و انگار یک عنادی با کودکان وجود دارد. من یک ماجرایی را برای شما تعریف کنم، من یک طرحی را به نام حوض نقاشی نوشتم و قرار بود با مجید قناد به عنوان تهیهکننده، این کار را روی آنتن تلویزیون ببریم. ابن طرح را اول از همه به حوزه کودک ارائه دادیم که گفتند این برای خانواده است، به بخش کودک بردیم، گفتند برای بزرگسال است. هر روز از این بخش به آن بخش در حال جابه جا شدن بودیم تا در نهایت طرح را در بخش خانواده به تصویب رساندیم، خواستیم شروع به ساخت اثر کنیم، گفتند بروید یک اسپانسر بیاورید و ما هم بیخیال کار شدیم. همین یک موضوع باعث شد مثلا من خسته شوم و دیگر طرحی به تلویزیون ارائه ندهم.
نکته دوم هم احتمالا مسائل مالی است که سازندگان ترجیح دادند به سمتی حرکت کنند که دخل و خرجشان یک اندازه باشد.
یک مسئله دیگری هم وجود دارد که در پاسخ به بخش اول پرسش شما میخواهم بگویم، آن هم این است که کارگردانی مانند خانم مرضیه برومند که سالهاست در حوزه کودک فعالیت میکند، سریالی مانند «شهرک کلیله و دمنه» را میسازد که مخاطبانش بزرگسال هستند، چرا این اتفاق رخ میدهد؟ یک کار عروسکی آن هم با دانش، بینش و شناختی که خانم برومند از کودکان دارند، چرا باید به بزرگسالان تعلق بگیرد؟ درست است که کار عروسکی برای کودکان هم ساخته میشود، اما افرادی هم که کار کودک را بلدند دیگر در این عرصه کار نمیسازند، سوال من از خانم برومند است، شما که بلد این کار هستید چرا دیگر برای برای کودکان نمیسازید؟
این مسائل مالی درباره رضا فیاضی هم صدق میکند؟
اگر الان به من دوتا کار پیشنهاد شود، یکی در عرصه کودک و یکی بزرگسال هزینه کار کودک هم نصف بزرگسال باشد، بازهم کار کودک را میپذیرم. ما یک عصر طلایی داشتیم که در آن توجه به کار کودک بیش از اندازه بود، نتیجه و تغییرات اجتماعی خوبی هم داشت، اما افرادی هم که کار کودک را بلدند دیگر در این عرصه کار نمیسازند، سوال من از خانم برومند است، شما که بلد این کار هستید چرا دیگر برای برای کودکان نمیسازید؟
البته نمیتوان، نقش شهرت را هم در این تغییر و تحولات نادیده گرفت.
اتفاقا عرصه کودک همیشه برای هنرمندان سکوی پرتاب بوده است، هنرمندان زیادی مانند رضا عطاران، حمید لولایی، ارژنگ امیر فضلی و… کارشان را با کودک شروع کردند و با همان هم به شهرت رسیدند. به این ماجرا هم توجه کنیم که نیاز کودکان به فیلم و سریال در تابستان بیش از هر ماه دیگری است، اما الان تابستان رو به اتمام است و تنها یک فیلم کودک اکران شده، نمیخواهم بگویم اینکه فیلمها را در پاییز اکران میکنند بد است، اما به نیاز کودک هم باید توجه شود.
ممکن است بخاطر نبود برنامه و فیلم کودک مناسب، یا حتی برنامه تلویزیونی مناسب، والدین و فرزندانشان، به سمت ماهواره، شبکه نمایش خانگی و فیلم های سینمایی که چندان مناسب نیست بروند؟
بله، وقتی در اوج بیکاری و وقت داشتن، کودک نرود سینما، فیلم مخصوص خودش را ببیند، میرود در شبکه نمایش خانگی«آفتابپرست» و «یاغی» میبیند، میرود در سینما «انفرادی» میبیند، اینها بد نیست، اما مناسب کودکان هم نیست.
کودکان این نسل خاطرهای از برنامه کودک ندارند، با گذشت سالهای سال، هنوز آقای جمالی و زیزیگولو از خاطرهها نرفته است، اما حالا تلویزیون هم دیگر مانند قبل به کودکان توجه چندانی ندارد، موسیقی خوب نیست، بودجه خوب نیست، سختگیریها بیشتر شده، هنرمندان و کارگردانانی که سالها در تلویزیون فعالیت میکردند، دیگر در این عرصه نیستند چون یا قهر کردند، یا ممنوعالفعالیت شدند و کلا کسی با کودکان کاری ندارد، در عوض هم مردم تلویزیون را نگاه نمیکنند، مبادله انصافانهای است، تلویزیون چیزی ارائه نمیدهد، کسی هم برنامههایش را نگاه نمیکند.
مدیران تغییر کنند، شرایط بهبود پیدا میکند؟
من همیشه می گویم اگر یکی از این مسئولان محترم، فقط گذرش از یک کتابخانه گذشته باشد، بوی کتاب، او را به سمت فرهنگ میکشاند و دلش برای برای فرهنگ این مملکت میسوزد، تاکید میکنم فقط بوی کتاب به مشامش خورده باشد و حتی یک کتاب هم نخوانده باشد.
ارسال دیدگاه