به گزارش کودک پرس ، همینطور که در فضای مجازی گشتوگذار میکردم، چشمم به یکی از صفحات خیریهٔ قزوینی افتاد که کارهای بزرگی انجام داده بودند، از تزریق مهربانی به جامعه و نشستن پای دردودل مستضعفان تا تلاش برای محرومیتزدایی از مناطق محروم حاشیهٔ قزوین و حتی استانهای محروم دیگر و برآورده کردن آرزوهای کوچک […]
به گزارش کودک پرس ، همینطور که در فضای مجازی گشتوگذار میکردم، چشمم به یکی از صفحات خیریهٔ قزوینی افتاد که کارهای بزرگی انجام داده بودند، از تزریق مهربانی به جامعه و نشستن پای دردودل مستضعفان تا تلاش برای محرومیتزدایی از مناطق محروم حاشیهٔ قزوین و حتی استانهای محروم دیگر و برآورده کردن آرزوهای کوچک کودکان مظلوم و محروم. برای مصاحبه و گرفتن شماره تماس، پیام ارسال کردم و پاسخ گرفتم. وقتی با مسؤول خیریه تماس گرفتم، به این شرط مصاحبه را پذیرفت که نامی از وی در گزارش نباشد، زیرا معتقد بود کار آنها جمعی است و روا نیست که تنها نام او در رسانهها مطرح شود.
از مسؤول خیریهٔ خادمان مهربانی که با شعار «خانوادهای به وسعت ایران» فعالیت میکنند، میپرسم که چه شد وارد این کار شدید؟ میگوید: پدرم که چند ماه پیش عمرش را به شما داد، معتقد بود برای برکت گرفتن زندگیاش، هر ماه باید مبلغی هر چند اندک از درآمدش را برای کمک به نیازمندان اختصاص دهد. او این کار خیر را در بین اقوام نیز بنا نهاد. ما نیز ادامهدهندهٔ راه ایشان هستیم.
این دانشجوی رشتهٔ پرستاری که بنای خیریهٔ خادمان مهربانی را از دوران دانشآموزی نهاده است، در قزوین اظهار میکند: از دوران دانشآموزی در مدرسه تصمیم گرفتم با بخشی از پول تو جیبیهایم برای کودکان کار پیتزا بخرم. دوستانم را نیز تشویق به این کار کردم. البته درست است که پیتزا از نظر بهداشتی و سلامت، چندان چیز مطلوبی نیست، اما چشیدن طعم آن برای یک بار، اشکالی ندارد، چون خیلی از کودکان نیازمند در حسرت امتحان کردن یک بار غذاهایی مانند پیتزا هستند. با جمعآوری مبالغ اندک از دوستانم، این کار را رونق دادیم و اکنون میتوانم به جرأت بگویم طی 2 سال اخیر بیش از 7 هزار پیتزا برای کودکان کار و خانوادههای محروم تهیه کردهایم. هدف ما این است که غذاهایی را تهیه کنیم که این کودکان معمولاً در حسرت آنها هستند، مانند پیتزا، کباب یا جوجه، تا بتوانیم آرزوی آنان مبنی بر خوردن این غذاها را برآورده کنیم.
توزیع پیتزا در میان کودکان محروم
استفادهٔ بهینه از بستر فضای مجازی برای کمک به نیازمندان
مسؤول خیریهٔ خادمان مهربانی در ادامه بیان میکند: مصراع «قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود» تبدیل به یک سبک زندگی برای ما شد و قرار گذاشتیم با استفاده از ظرفیت فضای مجازی، دیگران را نیز تشویق به مشارکت در این امر کرده و کار خود را گسترش دهیم. هر کس در حد وسع خود، از 5 هزار تومان تا مبالغ بیشتر کمک میکرد و ما نیز برای جلب اعتماد مخاطبان، از تمامی مراحل تهیه و توزیع پیتزا در میان نیازمندان و علیالخصوص کودکان کار عکس و فیلم تهیه کرده و در صفحهٔ خود قرار میدادیم که الحمدلله با اعتماد و کمکهای مخاطبان و آشنایان توانستیم حوزهٔ این فعالیتها و کمکها را گسترش دهیم.
تحت پوشش قرار دادن 50 خانوادهٔ بیبضاعت و نیازمند
ادامهٔ مصاحبه به اینجا میرسد که مسؤول خیریهٔ خادمان مهربانی میگوید: ما با سرکشی به مناطق محروم استان که فاصلهٔ بسیار کمی با مرکز قزوین دارند، از قبیل اقبالیه، اکبرآباد و زورآباد، و آشنا شدن با خانوادههای محروم و قرار دادن یک لیدر برای هر محله جهت آشنایی بیشتر با وضعیت خانوادههای نیازمند، توانستیم 50 خانواده را تحت پوشش داشته باشیم و هر ماه در میان آنان بستههای معیشتی توزیع کنیم. اوایل خودمان این بستهها را تهیه میکردیم، اما با گذر زمان و گران شدن یکبارهٔ قیمت کالاهای اساسی، با همکاری یکی دیگر از خیریهها این بستهها را تهیه و توزیع میکنیم. در مناسبتهای مختف نظیر ماه محرم، ماه رمضان، عید غدیر، عید قربان، نیمهٔ شعبان و ایام ولادت و شهادت ائمه نیز اطعام نیازمندان را داریم که معمولاً تلاش میکنیم غذاهایی که طبخ و توزیع میشوند با نذریهای عادی متفاوت باشد و غذاهایی باشد که نیازمندان طعم آنها را نچشیده یا کمتر چشیدهاند، مانند پیتزا یا کباب و جوجه. برای مثال در میلاد امامرضا(ع) با استفاده از کمکهای مردمی موفق شدیم تعداد 1 هزار و 800 پرس غذا طبخ و در میان نیازمندان جنوب و حاشیهٔ قزوین توزیع کنیم. وی ادامه میدهد: همچنین در امور بهداشتی و درمانی نیز در خدمت نیازمندان هستیم و در مواردی موفق به تهیهٔ دارو و تأمین هزینهٔ جراحی چشم با همکاری یکی از تیمهای دیگر برای نیازمندان شدیم و تأمین کمک هزینهٔ زایمان چند مادر باردار را نیز در دستور کار داریم که در هفتههای آتی قرار است انجام شود.
اجرای طرح «آرزوهاتو صداتو کن» و «پرواز اسباببازیها»
همینطور که صفحهٔ این خیریه را در فضای مجازی بررسی میکردم، به اجرای طرحی بهنام «آرزوهاتو صدا کن» برخورد کردم. ایدهٔ جالبی بهنظر میرسد، از کودکان مناطق محروم خواسته شده بود آرزوهای خود را نقاشی کنند، سپس این نقاشیها در صفحهٔ این خیریه در فضای مجازی قرار داده شده بود و از مخاطبان درخواست شده بود بانی برآورده شدن آرزوی این کودکان شوند. مگر آرزوی یک کودک محروم چه میتواند باشد و یا چقدر میتواند هزینهبر باشد؟ این کودکان آنقدر مظلومند که گاهی آرزویشان یک پیتزا، یک کفش، یک چادر، یک لباس نو، یک عروسک یا چیزهایی از این قبیل است. مسؤول خیریهٔ خادمان مهربانی اظهار میکند: در طرح آرزوهاتو صدا کن تاکنون موفق به برآوردن آرزوی 603 کودک در مناطق حاشیهٔ قزوین شدهایم. همچنین ما با استفاده از برخی واسطهها، با نیازمندان مناطق سنینشین سیستانوبلوچستان، برخی مناطق استان خوزستان و استان فارس(شهرستان کازرون) نیز در ارتباطیم و تلاش کردیم این طرح را در این مناطق نیز اجرا کنیم و مهربانی را در میان هموطنان سایر استانها نیز رواج دهیم و این فرهنگ را در میان مردم جا بیندازیم که برای کمک کردن به همنوعان قرار نیست حتماً خیلی پولدار باشیم، بلکه همین که بتوانیم از بخش کوچکی از هزینههای غیرضروری خود بزنیم و آن را به نیازمندان اختصاص دهیم، کافی است.
جشن تولد برای کودکان محروم
وی ادامه میدهد: یکی دیگر از طرحهایی که ما در این مدت اجرا کردیم، طرح پرواز اسباببازیها بود. به این صورت که از طریق فضای مجازی تلاش کردیم عزیزانی که اسباببازیهایی در منزل دارند که دیگر به آنها نیاز ندارند، به ما تحویل دهند تا ما آنها را به دست کودکان نیازمند برسانیم که الحمدلله از این طرح نیز استقبال خوبی شد. این خادم مهربانی در ادامه عنوان میکند: یکی دیگر از فعالیتهای ما تولد گرفتن برای بچههای نیازمند است. بچههایی که خانوادههایشان آنقدر در فقر مالی هستند که حتی نمیتوانند شکم آنها را سیر کنند، کودکان مظلومی که تولد گرفتن برایشان یک آرزوی دستنیافتنی شده است. خوشبختانه تاکنون موفق شدهایم با تهیهٔ کیک و میوه و کادو برای 7 کودک در مناطق محروم تولد برگزار کنیم. یکی از این تولدها برای من خیلی دردناک بود، برای بچهای تولد گرفتیم که در خانهای استیجاری که کل خانه 10-15 متر بود زندگی میکردند، ما 3-4 نفر که برای تولد گرفتن به آنجا رفتیم، حتی در این خانه جا نمیشدیم، نکتهٔ دردناک ماجرا این است که این افراد در مکانهایی زندگی میکنند که فاصلهٔ کمی با مرکز شهر دارد، اما منطقهٔ محروم است.
فقر فرهنگی در کنار فقر مالی در مناطق حاشیهٔ قزوین موج میزند
این خادم جوان در ادامه در رابطه با فقر فرهنگی موجود در مناطق حاشیهٔ شهر اظهار میکند: با وجود اینکه مناطقی مانند اقبالیه و اکبرآباد فاصلهٔ زیادی از قزوین ندارند، اما در کنار فقر مالی، فقر فرهنگی نیز در میان آنها موج میزند. شاید باورتان نشود، اما عید غدیر سال گذشته که در میان خانوادههای نیازمند اکبرآباد بودیم، از بین 100 کودک محروم این منطقه، حتی 5-6 نفر هم اسم امام اولشان را نمیدانستند و این یک درد بزرگ است. ما چهره به چهره غدیر را برای آنان توضیح دادیم و آنان را با امام مهربانیها آشنا کردیم. این کودکان اغلب در خانوادههایی زندگی میکنند که پدر خانواده معتاد است یا مادرشان سرپرست خانوار است و با شکستن پستههای کور هر کیلو 2 هزار تومان و سرخ کردن 20 کیلو پیاز با قیمت 5 هزار تومان زندگی خانواده را میگذراند. این کودکان هم مجبورند درس را رها کنند و کار کنند.
دست کودکان این منطقه از شدت کار، مانند دست پیرمردها است. دست بانوان از شدت کار و تلاش همه زخمی و بریده است. یکی از این مادران میگفت شکستن پسته برای درآوردن خرج خانواده، مانند با سوزن چاه کندن است، و چقدر هم راست میگفت، باید ساعتها بنشینی 3 کیلو پستهٔ کور را بشکنی تا بتوانی یک بسته ماکارونی بخری. اینها خانوادههایی هستند که سالهاست طعم گوشت را نچشیدهاند، خانوادههایی که وسایل سرمایشی و گرمایشی ندارند و گرمای تابستان و سرمای زمستان برای آنها عذاب است. خانوادههایی که حتی خانهٔ آنها در و پنجره ندارد و با پتو آن را پوشاندهاند. خانوادههایی که غذا برای خوردن ندارند و از تهماندههای دیگران برای سیر کردن شکم خود و فرزندان خود استفاده میکنند. اینها همه برای مملکت اسلامی ما درد است.
از آزاد کردن زندانیان جرائم غیرعمد تا انجام کارهای عمرانی برای نیازمندان
تیم خیریهٔ خادمان مهربانی متشکل از تعدادی دختر و پسر جوان است که شاید همه هم در فضای مذهبی نباشند اما دلشان برای هموطنان نیازمند خود پر میکشد و تلاش میکنند تا به هر وسیلهای که شده بتوانند باری از دوش نیازمندان بردارند. مسؤول این خیریه میگوید: شاید شنیدنش برایتان جالب باشد، ما در تیممان یک خانم داشتیم که در خانوادهای ثروتمند زندگی میکرد و اعتقادی هم به حجاب و اینطور مسائل نداشت. وقتی فضای کاری ما را دید، یکی از بانیان اصلی کار شد، کمکم حجابش عوض شد و سپس چادری شد و کلی تغییر کرد، اینها همه از برکات کار برای محرومان است. وی ادامه میدهد: ما در کنار کمکهای مالی، فعالیتهای عمرانی نیز انجام میدهیم. برای مثال یکی از خانوادههای نیازمند در منزلشان حمام نداشتند، و ما با پیگیریهایی که کردیم موفق شدیم با همکاری تیمهای دیگر برای آنها حمام بسازیم. همچنین یکی از این خانوادهها به قدری وضعیت منزلشان بد بود که حتی سرویس بهداشتی آنها حریم نداشت و بدون در بود، در تلاش هستیم برای این خانواده نیز سرویس بهداشتی مناسب بنا کنیم. همچنین تاکنون موفق به آزاد کردن یک زندانی جرائم غیرعمد، فرستادن برخی معتادان به کمپ برای ترک اعتیاد، تهیهٔ 4 سری نواقص جهیزیه برای عروسخانمهای نیازمند، تهیهٔ وسایل گرمایشی و سرمایشی، اهدای بستههای لوازمالتحریر، تهیهٔ گوشی 2 هوشمند برای دانشآموزان نیازمند، اهدای کادو بهمناسبت روز دختر و فعالیتهایی از این قبیل شدهایم. وی ادامه میدهد: یکی دیگر از کارهای ما، اهدای کادو به مادران زحمتکش این مناطق در روز مادر است. مادرانی که حتی اطلاعی از روز مادر ندارند و تاکنون هدیهای در این روز دریافت نکردهاند و زمانی که ما با گل و هدیه به دیدن آنان میرویم و از زحمات و تلاشهای آنها قدردانی میکنیم، بسیار خوشحال میشوند و روحیه میگیرند.
خانوادههایی که درد دارند، اما عاشق این نظام هستند
در ادامهٔ مصاحبه، این خادم جوان از رنج و درد خانوادههایی میگوید که با آنها سر و کار دارد و من چقدر در این میان از خودم خجالت میکشم که تمام این سالها در نزدیکی آدمهایی زندگی کردهام که حتی تکه نانی برای خوردن نداشتهاند و من میتوانستم از گوشههایی از هزینههای اضافهٔ زندگیام برای کمک به آنها بزنم، اما حتی از وجود این آدمها در اطرافم خبر نداشتهام. او میگوید: یک خانوادهای را داریم که بچهٔ 4 سالهٔ خانواده بهدلیل عدم تغذیهٔ مناسب مادر در دوران بارداری و شیردهی و نیز پس از آن، دندان ندارد. یک خانوادهٔ دیگر را داریم که 4 تا بچه دارند و هر 4 تا هم قلبشان سوراخ است. پدر یکی از خانوادهها بیماری پوستی نادر دارد و هزینهٔ ماهیانهٔ درمانش 24 میلیون است و اگر آمپول مخصوص را برای درمان نزند، عفونت کل بدنش را میگیرد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید همین فرد، آدم بهشدت معتقدی است و ارادت خاصی به مقام معظم رهبری دارد، رفتیم خانهشان برای سرکشی، نان برای خوردن نداشتند، اما عکس مقام معظم رهبری و عکس سردار سلیمانی روی دیوار خانهشان بود و این ارادت قلبی دل ما را لرزاند. یکی دیگر 15 سال بیمهٔ تأمین اجتماعی دارد، بیمار شده است، نه بازنشستهاش میکنند و نه از کارافتادگی میدهند. کارش در ادارات گیر است. هر شب دارد درد میکشد و مرگ را جلوی چشم خود میبیند. در یکی دیگر از خانوادهها، پدر خانواده بیماری پوستی شدیدی دارد، همسرش هم بیماری صعبالعلاج دارد، این بندهٔ خدا میگوید من نمیخواهم گدایی کنم، فقط میخواهم یک نفر پیدا شود به من کار بدهد. یک مادری میگفت بچهام صرع دارد و هر روز جلوی چشمم جان میدهد، اما وسعم نمیرسد برای درمان اقدام کنم. یک خانواده داریم پدر بیمار است و شرایط جسمانی مناسبی ندارد، دختر 8 سالهٔ خانواده با دستفروشی خرج خانواده را میدهد.
او در ادامه عنوان میکند: دو سال تحصیلی بهصورت مجازی گذشت، در اکبرآباد شاید فقط 5-6 خانواده گوشی لمسی داشته باشند، یک نفر از ارگانهای متولی پیدا نشد که بگوید این بچهها در این ایام برای تحصیلشان چکار کردند؟ بس که فراموش شدهاند و کسی یادشان نیست. اینها همه درد است. ما خیر ثابت نداریم که بخواهد بهطور ثابت مبالغ بالا به ما کمک کند و از جایی هم حمایت نمیشویم، بلکه همین کمکهای اندک مردمی است که قطره قطره جمع میشود تا ما بتوانیم گرهی از مشکلات مردم این مناطق باز کنیم. برای مثال کسانی را داریم که بهصورت مالی شرایط کمک کردن را ندارند، اما میگویند با توجه به تخصصی که داریم میتوانیم به خیریه کمک کنیم، مثلاً یکی نقاش ساختمان است، یکی بنا است، یکی وانت برای جابهجایی وسایل دارد.
دههٔ مهربانی با شعار مهربان باشیم و مهربانی را ترویج دهیم
یکی از کارهای جالبی که تیم جوان خادمان مهربانی انجام میدهند، این است که ایام میلاد حضرتمعصومه(س) تا میلاد امامرضا(ع) را برای خود بهعنوان دههٔ مهربانی نامگذاری کردهاند و در این ایام به عشق امامرضا(ع) مهربانی را به جامعه تزریق میکنند و به دیگران نیز یاد میدهند تا مهربان باشند. جوانان این تیم با تهیهٔ گلدانهای زیبا و حضور در مکانهای پرتردد شهر مانند خیام و جادهٔ سلامت و دیگر اماکن، به عموم مردم جامعه گل با شعار «مهربان باشیم و مهربانی را ترویج دهیم» اهدا میکنند. مسؤول این خیریه اظهار میکند: قزوین یک مشکلی دارد و آن این است که خیریهها معمولاً بهدلیل عدم هماهنگی با یکدیگر، موازیکاری میکنند، برای مثال در جریان توزیع بستههای معیشتی در ایام کرونا، بهدلیل همین ناهماهنگیها و موازیکاریها، برخی خانوادههای نیازمند چندین بسته دریافت کردند و برخی خانوادهها هم چیزی نگرفتند. ما در تلاشیم یک کار واحد با چندین لوگوی مشترک انجام دهیم، البته تا اینجای کار هم در چند تا از برنامهها با برخی تیمها مشترک کار کردهایم، اما انشاءالله روزی برسد که همه با هم زیر یک پرچم، بهصورت متحد و بدون منیت کار کنیم تا از موازیکاریها دور شویم.
فعالیتهای این تیم خیریه مرا به فکر فرو برد که چقدر زیباست هر کدام از ما ماهیانه اندکی از خرجهای غیرضروری زندگیهایمان بزنیم و در میان دوستان و اقوام نیز این امر را تبلیغ کرده و ترویج دهیم و همه با همدلی کاری کنیم گره از مشکلات نیازمندانی که چشمشان به دستان ماست، باز شود، حتی ماهیانه به اندازهٔ یک پرس غذا یا یک کار کوچک دیگر. کاش در خانوادهای به وسعت ایران، بیشتر مهربان باشیم و مهربانی را ترویج دهیم.
ارسال نظر