به گزارش کودک پرس ، امروزه با پدیده خودآزاری دخترانی مواجهیم که بهجای شادی و نشاط خاص دوره نوجوانی خود به خشنترین شیوه با کمبودهای زندگی خود مقابله میکنند و از سرِ ناکامی، جسمانشان را آماج ضربات بُرنده و دردناک تیغها و نیشترها قرار میدهند.
این دختران که در فرهنگ ما، زلال پاکی و معصومیتشان همواره زبانزد بوده و هست، در دنیای مرزبندی شده حقیقی و مجازی امروز، خود را در چنبره ای از تاز عنکبوتی انحرافات و اشتباهات فضاهای غیرواقعی، غرق و گرفتار کردهاند.
امروزهروز، وجود دختران نوجوان با دستها و پاهای تیغزده و خراشخورده که به شکلی دلگزا سعی در خودنمایی و جلب توجه دیگران دارند، معضلی اجتماعی است که بهتازگی بسیار مشهود شده است.
دختران خودزن که باید بهعنوان مادران آینده این سرزمین، گرداننده مهرآفرین مهمترین کانون اجتماع یعنی خانواده باشند، اینک با پدیده موسوم به خودزنی یا خون بازی مواجهند، پدیده ای تراژیک و ناهنجار که به واکاوی کارشناسانه در باره چرایی گرایش به این نوع خشونت ویرانگر دارد.
با انتخاب تعدادی از مدارس اصفهان و شهرستانهای اطراف کوشید تا در پرتو گشودن باب آشنایی با برخی از دانشآموزان دخترانی که ساق دست و پاهایشان را با اشیای تیز و بریده خط خطی کردهاند، به پیکاوی علل و عوامل این رویکرد ناهنجار اجتماعی بپردازد.
بیشترِ این دختران که به قول خودشان، خونبازی یا ایراد اشکال جرح و خراش بر جسم نحیف خود را امتحان کرده بودند، برغم ظاهری ساده و بیتکلف، رفتار و حرکاتی فراتر از جنسیت آرام و لطیف خود و گاه در هیبت شیطنتهای پسرانه داشتند.
شهره ۱۵ ساله که آثار خودزنی روی ساق دستش مشهود است،در ابتدا میلی به سخن گفتن در باره آثار خودآزاریش ندارد ولی کم کم در پرتو لبخندی تلخ با بُغضی فروخورده، به سووالهای من پاسخ میدهد.
او از یک خانواده متوسط است که پدرش شغل آزاد دارد و بیشتر اوقاتش را در خارج از خانه میگذارند و مادرش هم با سرگرمکردن خود در کلاسهای ورزشی و تفریحی، وقت بسیار کمی برای فرزندانش که ۲ دختر و یک پسرند، دارد.
این نوجوان در نگاه اول طوری وانمود میکند که انگار از خودزنیاش بسیار راضی است و این کار را طبق تمایلاتش انجام داده است ولی وقتی بارها از او در باره عاقبت ماندگاری اثر رقت بار جراحت روی دستش و نگاه طردآلود جامعه نسبت به این رفتار میپرسم، پرخاشگرایانه می گوید: اصلاً من بهخاطر ضربهزدن به جامعه و خانوادهام این کار را کردهام، جامعه و خانوادهای که در آن من تنهای تنها هستم و پیش از این هم در بین دوستانم جایی نداشتم ولی الان، با چنین کاری، دوستان بسیاری در بین همجنسان و جنس مخالفم یافتهام.
صحبتهای شهره نشان میدهد که تنها عاملی که او را به سمت خودزنی کشانده، جلب توجه دیگران و بازکردن جایی در بین قشری از جامعه است که او سهم کمی در میان آنها دارد و بارها بیتوجهیها، تحقیرها، تنهاییها در خانواده و حتی نگاه سرد و بیمهر معلمان، آزارش داده و او را بهسوی خودآزاری رانده تا شاید لااقل از این طریق، توجهی برانگیزند و دلی به دست آورد و جایی در نگاه مهرانگیز دیگران بیابد.
در کنار شهره، دختر دیگری با جثهای کوچک ولی بسیار پرتحرک نشسته است که مدام از من قول میگیرد که مبادا این حرفها را به معلمان مدرسهاش یا دوستانش واگویم.
او نیز پس از احراز اطمینان ازاینکه من این حرفها را صرفا برای تحقیق خود میخواهم نه افشای رازش نزد آشنایانش، بالاخره میپذیرد تا حدیث غمبارش را برایم بازگوید و بلافاصله هم آثار دلخراش خودزنی روی ساق دست و پایش را نشانم میدهد.
مهشید میگوید: من تاکنون در زندگیام شکستهای بسیاری خوردهام و رفقای غیرهمجنسم به من پشت پا زدهاند و مرا بارها تحقیر کردهاند.
وی که پدرش کارمند یک شرکت اقماری و مادرش بازاریاب یک شرکت توزیع لوازم آرایشی است، میافزاید: من یک خواهر دارم که هیچ وقت نتوانستیم دوستان خوبی برای هم باشیم و من در کنار او، همیشه تنها بودهام، به همین خاطر با پسر دانشآموزی که در یکی مدارس نزدیک مدرسهام تحصیل می کند، آشنا شدم و بنای دوستی گذاشتم.
مهشید با لاپوشانی بسیاری از مگوهایش خاطرنشان میکند: پس از ۶ ماه فهمیدم که آن پسر که همیشه ادعا میکرد مرا درک میکند و برای همیشه دوستم دارد با دختران دیگری ارتباط برقرار کرد و به همین دلیل در وهله اول به فکر خودکشی افتادم ولی از مرگ ترسیدم و به این شیوه یعنی خونبازی روی آوردم تا شاید کمی آرام شوم.
وی با حسرتی انزجارآلود ادامه میدهد: هر موقع به خراشهای روی دستم می نگرم از جنس مخالفم متنفر میشوم و احساس آرامش و قدرت میکنم که توان چنین کاری را با جسمم داشتهام.
گپ و گفتم با دختران بقیه دختران مبتلا به آسیب خودآزاری، مرا به این نتیجه میرساند که اغلب آنها از آسیبی به نام کمبود عاطقه، چه در سطح خانواده و چه در محیط دوستیهای متعارف و غیرمتعارف گرفتارند که مالاً و از سرِ استیصال، راه برون رفتشان از این شرایط را در اعمال خشونت علیه جسم خویش یافتهاند.
آسیبشناسان اجتماعی، عامل رفتارهای خشن نوجوانان و جوانان با جسم و جان خود را برگرفته از اوضاع نامناسب خانواده اعم از کاستیهای عاطفی، فقر، طلاق، اختلاف شدید والدین، اعتیاد، بیبند و باری و مسائلی از این گونه میدانند.
یک روانشناس تربیتی در این باره میگوید: خونبازی یا خودزنی، رفتاری غیرخودکشیگرایانه است که علل و عوامل متعددی دارد که میتوان استرس و اضطرابهای دوره بلوغ و نوجوانی و همچنین خودنماییها را از جمله آن عنوان کرد.
زهره کثیری میافزاید: خودزنی، اختلالی روحی و روانی برای دور شدن از نگرانی هایی است که در سن بلوغ به نوجوانان وارد میشود و آنها را حتی تا لبه پرتگاه مرگ هم میکشاند.
وی معتقد است: این افراد، هم از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند هم فاقد مهارت لازم برای برخورد با فشارها، هیجانات و تنظیم شناختی هیجان هستند و برای گذر از این هیجانات به سمت رفتارهای نامتعارف مانند مصرف مواد مخدر، محرک و خودکشی روی میآورند.
این روانشناس یادآور می شود: ۲ نوع آسیبزنی در بین دختران شامل آسیب سطحی و عمیق مشهود است که در آسیب سطحی، نوجوانان علاقه دارند تا خراشهایی را که برای دیگران قابل مشاهده باشد و به نوعی نمایش جسارتشان شمرده شود، نسبت به اندامشان وارد کنند.
وی یکی دیگر از دلایل گرایش نوجوانان دختر به آسیبرساندن سطحی به خود را بیوفایی و رهاشدن از طرف دوستان بهویژه جنس مخالف عنوان میکند و بر این باور است که این دسته از نوجوانان با این اقدام خود، در اصل درصدد تحریک طرف مقابل برای تداوم ارتباط با خود هستند.
کثیری، نوع دیگر خودزنی را که از آنها به عنوان خودزنی عمیق نام میبرد، مربوطه به نوجوانانی توصیف میکند که از مشکلات روحی و روانی شدید در پیوند با وضعیت خانواده، بیتوجهیها، درگیریها، توهینها، تحقیرها یا مواردی از سوءاستفاده جنسی و از این قبیل رنج میبرند.
این صاحبنظر تصریح میکند: سرنوشت برخی از این نوجوانان به خودکشی میانجامد که نمونههای آن را در سالهای اخیر و به شیوههای مختلف در کشور مشاهده شده است.
این روانشناس، یکی از شیوههای درمانی برای مداوی اینگونه اختلالات رفتاری نوجوانان را در گرو شناسایی رهیافتهایی برای الگوهای فکری منفی و تبدیل آنها به الگوهای فکری مثبت عنوان می کند و ارائه آموزشهای خودگویی مثبت، خودکارآمدی و مهارتهای اجتماعی، تابآوری و خودتنظیمی را برای درمان این افراد مناسب میداند.
به باور کثیری، درمان اختلالات روانی نظیر استرس حاد، تأمین نیازهای روانی نوجوانان، آموزش مهارتهای ذهنآگاهی، تمرینِ تنفسِ عمیق و تشویق به بیان احساسات خود با دوستان نیز میتواند به کاهش رفتارهای خودآسیب رسان در اینگونه نوجوانان کمک موثری کند.
رییس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران نیز خودزنی را نوعی خشونت درونی علیه خود فرد می داند که در سالهای اخیر در بین دختران نوجوان رواج یافته و ریشه آن را میتوان در خلاءهای تربینی در کانون خانواده و محیط مدرسه جستجو کرد.
کورش رحیمی میافزاید: برخوردهای سختگیرانه یا سهلگیرانه در خانواده و بیتوجهی مدارس به تربیت و پرورش دانشآموزان، در مکانی که بهراحتی میتوانند رفتارهای نامناسب و مناسب خود را به یکدیگر انتقال دهند، عامل مهم خودآزاری نوجوانان دختر است.
وی با انتقاد از ارائهنشدن مهارهای اجتماعی و زندگی به نوجوانان بهویژه دختران میگوید: بسیاری از دختران در جامعهای که هنوز بخشهایی از آن نمود مردسالاری دارد، از مهارت لازم برای کنترل هیجانات خود و برخورد صحیح با افراد اجتماع بهویژه جنس مخالف برخوردار نیستند و به همین دلیل در دام آسیبهای اجتماعی به هر شکل و نوع گرفتار میشوند.
این جامعهشناس یادآور می شود: این در حالیست که نظام تعلیم و تربیت نیز بهعنوان عاملی مهم و موثر در هدایت دانشآموزان، عنصر پرورشی و تربیتی را فراموش کرده و به دستگاهی ناکارآمد تبدیل شده است.
وی، کمبود مشاوران تربیتی در مدارس و بیتوجهی مشاوران فعلی به شناسایی مشکلات روحی و روانی و دغدغههای دانشآموزان را در گرایش و گسترش اینگونه رفتارهای خشونتآمیز در بین نوجوانان دختر را بسیار موثر می داند.
رحیمی تاکید میکند: خودآسیبزنی، یک شیوه مقابله با هیجانمداری منفی است که میتوان با آموزش مهارتهای زندگی، مقابلههای هیجانمدار مثبت یا مقابلههای مسألهمدار جایگزین کرد تا افراد خودزن به جای انجام اینگونه رفتارهای خشن و اختلالات رفتاری بتوانند برای مشکلات خود راهحلی منطقی بیابند.
ارسال دیدگاه