شهدای نوجوان با ایثارشان نشان دادند در هر مقطعی می‌توان به اندازه خود تأثیرگذار بود

هادی خورشاهیان، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان گفت: پرداختن به شهدای نوجوان که در سن نوجوانی وارد جبهه شده‌اند یا مثلا نوجوانی‌شان‌ گره خورده است به انقلاب و سال ۵۹ و دفاع مقدس و جنگ تحمیلی، می‌تواند برای بچه‌ها این پیام را داشته باشد که ایثار و شهادت و مبارزه مثال خاصی ندارد؛ در هر مقطعی آدم می‌تواند به این سمت‌وسو برود و اندازه خودش تأثیرگذار باشد.

به گزارش کودک پرس ، هادی خورشاهیان در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره وضعیت پرداخت به شهدای نوجوان دفاع مقدس در آثار داستانی کودک و نوجوان گفت: در حوزه فانتزی ادبیات، رمان و شعر کودک و نوجوان پرداخته‌شده؛ این‌طور نیست که پرداخته نشده باشد؛ اما بیشتر عام بوده است و به نوجوانانی پرداخته‌اند که ممکن است خیالی باشند و شخص خاصی نباشند. ولی در ادبیات بزرگسال- البته بیشتر در کتاب‌هایی که زندگی‌نامه داستانی‌اند و به شهدای بزرگسال پرداخته شده است- مسئله فرق دارد و دلیل هم دارد. دلیل آن هم این است که شهدایی که به آنها پرداخته‌شده عموما فرمانده بوده و نقش درخور توجهی در جنگ داشته‌اند. آنها مدت‌زمان طولانی در جنگ بوده و از حضورشان خاطرات زیادی نقل شده و روند زندگی‌شان نکات زیادی داشته است.

وی افزود: درباره شهدای نوجوان باید بگویم که چون آنها ۱۳، ۱۴ یا ۱۵ساله بودند و به جبهه رفتند و از قبل این حضور، نکته خیلی خاصی در زندگی‌شان‌ نبوده است و در آنجا هم در این فکر نبودند که فرمانده باشند یا بیسیم‌چی؛ بنابراین کمتر به آنها پرداخته شده است. آن چند شهید نوجوانی مثل بهنام محمدی یا حسین فهمیده که به آنها بیشتر پرداخته‌شده نیز کار خاصی انجام داده بودند. در کتاب «آن ۲۳ نفر» هم که عمدتا شخصیت‌ها نوجوان بودند و زندگی‌نامه‌شان نوشته شده است به‌خاطر دوران اسارتی بوده که داشته‌اند.

این نویسنده ادبیات کودک، نوجوان و بزرگسال ادامه داد: از نظر عملیاتی و نقش‌آفرینی در دوران دفاع مقدس شهدای شاخص بیشتر بزرگسالان بوده؛ بزرگسالانی که خیلی‌هایشان هم جوان ۱۹، ۲۰ساله بوده‌اند. در کل به شهدای نوجوان نسبت‌به فرمانده‌ها(حتی جوان) کمتر پرداخته شده است.

خورشاهیان نظر خود را درباره تأثیر گفتن از شهدای نوجوان در آثار داستانی دفاع مقدس بر تشویق نوجوانان به مطالعه این آثار این‌طور بیان کرد: درباره شهدای بزرگسال من این را عرض کنم که مثلا در مورد سردار سلیمانی کتاب‌های متعددی درآمده که به دوران نوجوانی او پرداخته؛ آن دورانی که این شهید کارگری می‌کرد و تحصیل می‌کرد یا دوره‌ای که در انقلاب شرکت داشت. در مورد بقیه شهدای بزرگسال هم کم‌وبیش به این وقایع اشاره شده است؛ یعنی اگر نوجوانان‌ بخواهند الگو بگیرند از این‌‌ها هم می‌توانند الگو بگیرند: الگوی مبارزاتی و عقیدتی.

وی ادامه داد: ولیکن پرداختن به شهدای نوجوان که در سن نوجوانی وارد جبهه شده‌اند یا مثلا نوجوانی‌شان‌ گره خورده است به انقلاب و سال ۵۹ و دفاع مقدس و جنگ تحمیلی، این می‌تواند برای بچه‌ها این پیام را داشته باشد که ایثار و شهادت و مبارزه مثال خاصی ندارد؛ در هر مقطعی آدم می‌تواند به این سمت‌وسو برود و اندازه خودش تأثیرگذار باشد. این می‌تواند انگیزه‌ای شود برای جریان‌های دیگر و شرایط دیگر؛ مثل جنگ و کارهای جهادی و فعالیت‌هایی در مساجد، هیئت‌ها و بسیج یا توجه به خانواده. نوجوانان می‌توانند در این مسائل از شهدای نوجوان انگیزه و الگو بگیرند.

این نویسنده ادبیات نوجوان در توضیح اینکه «از شهدای نوجوان زمان دفاع مقدس به چه نکاتی خوب است برای مخاطب نوجوان امروز توجه شود؟» عنوان کرد: چه بخواهیم چه نخواهیم یک فاصله چهاردهه‌ای است بین بچه‌هایی که آن دوره نوجوان بوده و در جبهه بودند و بچه‌هایی که الان نوجوان هستند. قاعدتا از نظر ذهنی تشابه ندارند؛ بچه‌های الان از نظر فرهنگی، اجتماعی، سرگرمی، تفریحی و آموزشی و از همه نظر تفاوت دارند؛ ولیکن در اردوی راهیان نور که نوجوانان می‌روند می‌شود از ویژگی‌های شهدای نوجوان صحبت کرد. مهم‌ترین رکن، رکن مشارکت اجتماعی است: مثل فداکار بودن. این‌ها چیزهایی است که به درد همه نوجوانان در هر عرصه‌ای می‌خورد و همه‌جا به کار آنها می‌آید.

هادی خورشاهیان در پاسخ به این سؤال که «گل‌درشت صحبت‌کردن برای نوجوانان و مستقیم‌گویی دیگر موردپسند آنها نیست و نوجوانان دوست دارند در سوژه‌ها و زندگی شخصیت‌ها ماجراجویی کنند. نویسندگان دفاع مقدس در انتخاب سوژه یا شهید نوجوان چقدر خوب است که به پرفرازونشیب‌بودن زندگی آن شهید توجه کنند؟» توضیح داد: یک‌وقت‌هایی ضرورت دارد که شما مستقیم چیزی را بگویید و همیشه نمی‌شود در پرده صحبت کرد. نکته‌ای هست؛ اینکه اگر ما غیرمستقیم هم به بچه‌ها چیزی بگوییم‌ درواقع داریم مستقیم می‌گوییم؛ چون وقتی درباره جنگ صحبت می‌کنیم غیرمستقیم‌گویی خیلی مفهومی ندارد. وقتی می‌گوییم که نوجوانان در جنگ شرکت می‌کردند، به هر شکل و شمایلی که بگوییم، مستقیم‌گفتن است و خیلی نمی‌شود حالت داستانی به آن داد و تخیلی کرد.

وی افزود: ولی اگر برای بچه‌ها انیمیشن کار کنیم، این انیمیشن با توصیف و دیالوگ خیلی کمک می‌کند یا کارهای طنز مثل کارهای داوود امیریان یا آثار اکبر صحرایی که بیشتر درباره نوجوان است و حالت طنز دارد. در این صورت مقداری از مستقیم‌گویی فاصله می‌گیرد و حالت شعاری نمی‌گیرد. البته در مقوله جنگ یک‌وقت‌هایی باید شعار داد و وقت‌هایی هم رجز خواند و مستقیم گفت؛ ولی در کارهای انیمیشن و‌ طنز می‌شود تا حدودی از مستقیم‌گویی دور شد.