قیمت کتاب کودک با وجود کاغذ یارانهای گرانتر است
مدیر نشر جمال با اشاره به افزایش قیمت کتاب کودک علیرغم توزیع کاغذ یارانهای، از نبود قاعده در نظارت و قیمتگذاری کتاب انتقاد کرد.
به گزارش کودک پرس ،بنا بر آمارهای منتشر شده در یکماه گذشته، متوسط قیمت کتاب در دیماه سال جاری 61 هزار و 300 تومان اعلام شده است. در حالی که انتظار میرفت با وجود توزیع کاغذ یارانهای و الزام وزارت ارشاد به درج عبارت «این کتاب با کاغذ یارانهای منتشر شده است» و لحاظ کردن این موضوع در قیمتگذاری، قیمت کتاب کاهش پیدا کند، اما آمارها حکایت از این دارد که جریان بازار خلاف انتظارات اهالی نشر و مخاطبان کتاب پیش میرود.
پیش از این نیز آمارهای شش ماه نخست سال حکایت از افزایش قیمت 33 درصدی کتاب داشت. افزایش قیمت کتاب در سال جاری به دنبال افزایش قیمت کاغذ و سایر خدمات چاپ تا اندازهای قابل انتظار و طبیعی به نظر میرسید، اما از آنجایی که گویی شاخص درستی برای قیمتگذاری کتاب در کشور هنوز وجود ندارد، ناشران در ماههای گذشته با برچسبگذاری حتی روی کتابهایی که در سال گذشته منتشر شدهاند، قیمت کتابهای خود را افزایش دادهاند.
پیش از این نبود کاغذ به همراه افزایش تقاضا در بازار، قیمت کتاب را بر مدار حرکت صعودی قرار داده بود. در ماههای اخیر با تدبیر وزارت ارشاد به منظور توزیع کاغذ و همچنین درج عبارت «این کتاب با کاغذ یارانهای منتشر شده است» و تأکید بر نظارت بر قیمتگذاری کتابها، انتظار اهالی نشر و مخاطبان بر این بود که حداقل افزایش قیمتها متوقف شود. اما چرا ساز و کارهای اندیشیده شده در بازار نشر جواب نداده است؟
حوزه نشر کودک و نوجوان از جمله حوزههایی است که با افزایش قیمت مواجه بوده است. حجتالاسلام و المسلمین علیرضا سبحانینسب، مدیر نشر جمال، در گفتوگویی علت اصلی در افزایش قیمت کتابها را در نبود قانون مشخص برای قیمتگذاری میداند.
آقای سبحانی براساس گزارشهای اعلام شده، علیرغم توزیع کاغذ یارانهای در ماههای اخیر، قیمت کتاب به ویژه در حوزه کتاب کودک و نوجوان با رشد همراه بوده است. علت آن را در چه میبینید؟
مشکل در دو سه ناحیه است؛ نخست آنکه قیمتگذاری در کتاب قاعده و قانون و انضباط و آیین نامه ندارد. ما الآن ناشرانی داریم که کتابهای خود را سه برابر نُرم بازار ایران، قیمت میگذارند و هیچ کس نمیتواند جلوی آنها را بگیرد. میگوییم چرا؟ میگویند با کدام قانون جلویش را بگیرم؟!
همین رویه موجب شده که ما در حال حاضر با پدیدهای با عنوان تخفیفهای 70-80 درصدی کتاب مواجه باشیم. وقتی ناشری سه برابر قیمت تمام شده برای کتابش قیمت تعیین میکند، سه برابر نیز تخفیف میدهد. در چنین شرایطی هم ناشر، هم نویسنده و هم دیگر اهالی نشر آسیب میبینند. در همین چند روز اخیر نمایشگاهی در یکی از سازمانهای قم برگزار شده بود که کتابهایش را با 85 درصد تخفیف عرضه میکرد؛ قیمتی که برای هرکدام از اهالی فعال نشر جای تعجب است.
راه حل را در چه میبینید؟
اولین امری که مورد نیاز است، تعیین ضابطه برای قیمتگذاری است. در نوبتهای پیشین علیرغم توزیع کاغذ، تأکیدی بر این نکته نبود که حتماً در کتاب این جمله درج شود که «این کتاب با کاغذ یارانهای منتشر شده است». به همین دلیل روشن نبود که کدام کتاب با حمایت دولتی چاپ شده و کدام نه، الآن هم درج این جمله قدم مثبتی است که نشان میدهد کدام کتاب با حمایت منتشر شده است. اما در حال حاضر نظارت و قاعدهای وجود ندارد. ارشاد تأکید بر درج این جمله دارد، اما قاعدهای ارائه نمیدهد که اگر خلاف آن صورت گرفت، با خاطیان برخورد شود. اینکه چه اتفاقی رخ دهد، تخلف محسوب میشود، روشن نیست. اولین نکتهای که به آن نیاز داریم، این است که برای این صنف با همه مشقات قواعدی تنظیم شود؛ آن هم برای سوء استفادهگران نه برای زحمتکشان.
در حال حاضر کارهای بیکیفت با قیمت گران به همراه تخفیفهای نجومی و بازار خراب کن توزیع میشود. تنظیم بازار در چنین شرایطی نیاز به قانون دارد که نیست؛ وقتی این خلأ وجود دارد، سوء اسفتاده نیز صورت میگیرد. ناشری داریم که 27 هزار بند کاغذ گرفته و ننوشته که کاغذ دولتی گرفته است یا ملتی. از ارگانها تا ناشران خصوصی خیلی وقتها احساس تغییر قیمت در سیستم آنها ندیدم. وقتی قانونی نیست، چه انتظاری داریم که همه ناشران اخلاق را در این زمینه رعایت کنند. وقتی بحث اقتصادی و ریالی است، نیازمند قوانین مالی و حقوقی است و اخلاقبردار نیست.
کاغذ را میدهیم و میگوییم ناشر باید وجدان داشته باشد. بیوجدانی یا سوء استفاده کردن ناشر را غلیرغم اینکه حقش نمیدانم، مقصر اصلی را او نمیبینم. مقصر اصلی بر نبود قانون و قاعده است.
قرار بود نظارتی در این زمینه صورت بگیرد. شما به عنوان ناشر، شاهد این نظارتها بودهاید؟
نظارت وقتی درست است که قاعدهای داشته باشیم. در حال حاضر ناشر با هر قیمتی که بخواهد میتواند قیمت کتاب را تعیین کند و کسی هم نمیتواند بگوید که چرا این قیمت را زدی؟ در صورتی انضباط در بازار ایجاد میشود که در کنار درج جمله «این کتاب با کاغذ یارانهای منتشر شده است»، یک قاعده قیمتگذاری نیز تعیین میکردیم.
شرایط فعلی برای سوء استفادهگران بازدارنده نیست. در چنین شرایطی یک عده سوء استفاده میکنند و صنف و ارشاد هم نمیتوانند جلوی آنها را بگیرند.
یکی از دغدغههای شما به عنوان یکی از فعالین حوزه نشر کودک و نوجوان، افزایش کتابهای ترجمه شده آن هم آثاری که نازل هستند، در بازار کتاب بوده است. برخی از ناشران حوزه کودک و نوجوان و فعالان فرهنگی بر این باورند که خوب است ارشاد به منظور حمایت از محتوای بومی و مؤلف ایرانی، تسهیلاتی از جمله در تخصیص کاغذ دولتی در نظر بگیرد. نظر شما چیست؟
در حال حاضر کاغذ زیاد نیست، اما موزع این موضوع را کم و بیش لحاظ میکند. چون ما قاعده و ضوابط خاصی برای توزیع کاغذ نداریم، نحوه توزیع به روش آن کسی برمیگردد که این مهم را برعهده دارد. در حال حاضر موزع به این موضوع توجه بیشتری دارد و علاقهمند به تقویت ادبیات بومی است. در دولت قبل، یک سری رودربایستیها و اشتراکات منافعی وجود داشت که تخصیص کاغذ به برخی از ناشران فعال در حوزه ترجمه را بیشتر کرده بود.
در این مسئله نیز ما نیازمند قاعده هستیم. فارغ از اینکه در حال حاضر حمایت از ادبیات بومی جزو دغدغههای مسئولان فعلی است، ما نیازمند قاعدهای هستیم که راه را در این مسیر مشخص کند.
در مصاحبهای اشاره کردید که صحبتی با مسئولان وقت ارشاد در دولت آقای روحانی انجام شد که برای انتشار کارهای ترجمه، مقرراتی در نظر گرفته شود. کمی در اینباره توضیح دهید و اینکه چرا به سرانجام نرسید؟
در هر دو دولت آقای روحانی با مسئولان وقت ارشاد و آقای صالحی، هم زمانی که معاون وزیر بود و هم زمانی که مسئولیت وزارت ارشاد را برعهده داشت، در این زمینه گفتوگو کردیم. در آخرین جلسهای که هیئت مدیره مجمع ناشران با وزیر گفتوگو کرد، آماری ارائه دادیم و اعلام کردیم که یک مسیری برای افزایش عناوین ترجمه وجود دارد. در این جلسه از سوی مسئولان تأکید شد که آییننامهای تدوین کنند که اگر قرار است کتاب ترجمهای در بازار کودک و نوجوان منتشر شود، حتماً کپیرایت آن پیش از چاپ پرداخت شود؛ به این صورت که یا حق چاپش را پرداخت کنند یا اجازه از ناشر و نویسنده داشته باشند.
اما این آییننامه راه به جایی نبرد. برخی از مسئولان صنف، خود جزو چمدان به دستهایی هستند که کتاب میآورند و منتشر میکنند. جلوی اجرای این آییننامه را گرفتند و نگذاشتند که اجرایی شود. البته از مفید بودن این آییننامه مطمئن نیستم. بازار ترجمه در کشور نیازمند ساماندهی است. در حال حاضر کتابهایی ترجمه میشود که برای مخاطب زیان دارد اما به خاطر مسائل مالی و منفعت شخصی منتشر میشود. جلوی انتشار این دست از آثار باید گرفته شود، اما ناشرانی که از این شرایط منتفع هستند، اجازه اجرای هیچ قانون و آییننامه و طرح بحث را نمیدهند.
در حال حاضر حدود 20 ناشر در تهران و 30 ناشر در حوزه بزرگسال هستند که همه هستیشان با ترجمه پیش میرود. این ناشران چون میدانند که نظام با قانون برن مشکل دارد، همیشه در ظاهر و در کلام از این قانون حمایت میکنند، اما اگر این قانون در کشور هم تصویب شود، خود این ناشران اولین مخالفان اجرای آن هستند. در واقع این ناشران از بازار آشفته ترجمه، منافع کلان مادی میبرند.
با مسئولان جدید ارشاد صحبتی در این خصوص انجام نشده است؟
جلسهای با حضور انجمنها و مسئولان ارشاد برگزار شد، اما در جلسات بعدی آن من حضور نداشتم و نمیدانم چه اتفاقاتی رخ داده است. معاونت فرهنگی ارشاد طرح دادند که یکبار فرصت شد تا گفتوگوی مختصری در اینباره صورت گیرد. مسئولان فعلی ارشاد به ساماندهی بازار ترجمه بیشتر باور دارند. از طرح این موضوع استقبال کردند و قرار است راجع به آن بیشتر صحبت شود. دوستان قبلی در ارشاد نیز مشکل را متوجه بودند، اما حاضر نبودند که هزینهای برای رفع آن پرداخت کنند.
به نظر شما به عنوان یکی از فعالان حوزه نشر کودک و نوجوان، مهمترین کاری که مسئولان جدید ارشاد باید در قبال نشر کودک و نوجوان انجام دهند، چیست؟
به نظرم مهمترین نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که ما در حوزه نشر کودک و نوجوان استراتژی تولید نداریم؛ در چنین شرایطی ما نمیتوانیم جلوی بازار نابسامان ترجمه را بگیریم تا تمام تشویقها و امتیازات به سمت استراتژی تولید محتوا پیش رود.
میلیاردها تومان در سیستم هزینه میشود اما بسیاری از این هزینهها هدفمند نیستند و یک استراتژی محتوایی درازمدت را مد نظر ندارند؛ به این معنی که در یک استراتژی تولید محتوای درازمدت ساماندهی نشده است. هر کس به اقتضای علاقه، سلیقه یا دغدغه بخشی از محتوا را به آن اهمیت میدهد و حمایت میکند.
یکی از پرسشهای اصلی در حوزه نشر کودک و نوجوان این است که آیا ما نیازهای 10 سال آینده کودک ایرانی را بررسی کردهایم؟ به نظر میرسد که نیازها شناسایی و هوشیارانه به آن نگاه نشده است. نیازمند یک مغز متفکر استراتژیست برای تولید نقشه راه 10 سال آینده کتاب کودک ایران هستیم.
ارسال دیدگاه