بازاری‌شدن فلسفه برای کودکان راه اندیشه‌ورزی را می‌بندد

میزگرد آسیب‌شناسی برنامۀ فلسفه برای کودکان برگزار شد.

به گزارش کودک پرس ، دکتر سعید ناجی، دکتر مهرنوش هدایتی و دکتر روح‌الله کریمی در این میزگرد دربارۀ پیامدهای نگاه کاسبکارانه به فبک گفت‌وگو کردند. در زیر این گزارش این نشست را می‌خوانید:

قبل‌ترها کاسبان و دلالان در حوزه‌های تقریباً مشخصی فعالیت و سرمایه‌گذاری می‌کردند، اما این روزها داستان عوض شده است و هرجایی که از آنجا کمی بوی پول بیاید، پای دلالان و کاسبان هم به آنجا باز می‌شود؛ فارغ از اینکه درباره چیستی آن حوزه چیزی بدانند یا اینکه بدانند با چه هدفی فعالیت آن بخش یا حوزه آغاز شده است. بازشدن پای کاسبان به حوزه آموزش را شاید بتوان هم‌زمان با آغاز برگزاری کنکور و برپایی مؤسسات و ناشران این حوزه دانست. در آن زمان سرمایه‌گذاران پیش‌بینی کردند که حوزه کنکور، حوزه درآمدزایی خواهد بود پس ارزش سرمایه‌گذاری دارد و نتیجه، چیزی است که این روزها شاهد آن هستیم.

 

اما این روزها پای دلالان و کاسبان به حوزه‌ای باز شده است که موقعیت بسیار حساسی دارد و با آینده فرزندان این مملکت ارتباط دارد و اگر قصوری در این حوزه رخ دهد، آسیب‌های جبران‌ناپذیری بر تربیت فرزندان وارد می‌شود. چند سالی است که برنامه درسی «فلسفه برای کودکان» وارد ایران شده است و در طول این سال‌ها این برنامه آموزشی به‌مرورزمان رشد کرده و خانواده‌ها کم‌کم با آن آشنا شدند، به‌طوری‌که این روزها برخی از مدارس و مهدکودک‌ها این برنامه را جزو برنامه درسی خود قرار داده‌اند و مربیانی هم برای آموزش این برنامه درسی تربیت می‌شود؛ اما آفتی که به‌تازگی به این حوزه وارد شده این است که متأسفانه مؤسسات و افرادی وارد این حوزه شده‌اند که هیچ  تخصصی راجع به آن ندارند و صرفاً ازاین‌جهت که حوزه «فلسفه برای کودکان» پتانسیل این را دارد که از قبالش پول درآورد، وارد این حوزه می‌شوند.

 

یکی از شگردهای اصلی این مؤسسات یا افراد این است که به افراد جویای کار وعده می‌دهند که بیایید مربی‌گری فلسفه برای کودکان یاد بگیرید و بعد هم در مدارس و مهدکودک‌ها کار کنید. متأسفانه این‌گونه اتفاقات در بسیاری از شهرستان‌های ایران هم در حال رخ دادن است و افرادی که هیچ تخصصی راجع به این حوزه ندارند با راه‌اندازی یک موسسه افرادی را برای مربی‌گری دعوت می‌کنند و علاوه براینکه از آن‌ها شهریه می‌گیرند، به آن‌ها وعده می‌دهند که بعد از تمام شدن دوره مدرک می‌گیرید و می‌توانید کار پیدا کنید. درحالی‌که مؤسس این مؤسسات خود هیچ سررشته‌ای از این حوزه ندارد و صرفاً با یک نگاه کاسب‌کارانه وارد این حوزه شده است.

 

این آسیب و یکسری مسائل به وجود آمده دیگر در حوزه فبک (فلسفه برای کودکان) موجب شد تا سراغ چند نفر از افراد متخصص این حوزه برویم و در یک میزگرد به آسیب‌ها و مسائل موجود در فبک بپردازیم.

این میزگرد با حضور مهرنوش هدایتی، رئیس گروه پژوهشی فلسفه برای کودکان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سعید ناجی و روح‌الله کریمی که هر دو عضو این گروه پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی هستند و تألیفاتی هم در حوزه فلسفه برای کودکان دارند، برگزار شد.

 

مشروح این میزگرد را در ادامه می‌خوانید؛

در حال حاضر مؤسسات و مربیان زیادی هستند که داعیه آموزش فلسفه برای کودکان را دارند و در برخی از مدارس و مؤسسات دوره آموزش فلسفه برای کودکان جزو برنامه‌های درسی دانش‌آموزان قرار گرفته است. می‌خواستم بدانم سازوکار این دوره‌ها و آموزش آنان به چه صورت است؟

 

هدایتی: وقتی از یک رویکرد آموزشی صحبت می‌شود این رویکرد یک چارچوب نظری و بنیان‌های فکری و فلسفی دارد. بنابراین قاعدتاً می‌بایست وقتی یک رویکرد آموزشی از یک کشور به کشور دیگری منتقل می‌شود و مورد استقبال قرار می‌گیرد، حتماً مبناهای نظری آن، پیامدها و کاربردش  بررسی بشود. یکی از رسالت‌های گروه فلسفه برای کودکان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی این بوده است که از سطحی‌نگری و ابزاری‌کردن رویکرد جدیدی که از کشور دیگری وارد ایران شده است جلوگیری کند.

 

این گروه پژوهشی پژوهشگاه زیرنظر وزارت علوم فعالیت می‌کند و هیئت‌علمی با تخصص‌های مختلف جذب کرده و روی برنامه آموزشی فلسفه برای کودکان فکر کرده است. برای همین، اینکه ما امروز ادعا داریم برنامه آموزشی مدون برای تربیت مربی داریم حاصل طرح‌های تحقیقاتی چندساله ماست و اصلاً این‌طور نیست که ما فکر کنیم فلان آقا در فلان کشور این کار را کرده و ما همان را بیاوریم اینجا اجرا کنیم.

 

یعنی به‌نوعی می‌توان پژوهشگاه علوم انسانی را بنیان‌گذار و آورنده این دوره‌های آموزشی به ایران دانست؟

هدایتی: ما اصلاً به دنبال این نیستیم که بگوییم ما اولین نفر بودیم و بعد یک نفر دیگر بیاید بگوید ما نفر اول بودیم، ولی می‌توانیم پژوهشگاه علوم انسانی را اولین مؤسسه رسمی معرفی کنیم که دوره تربیت مربی فلسفه برای کودکان مبتنی بر یک طرح پژوهشی مطالعه تطبیقی بین ایران و حداقل بیست کشور پیشرو در این زمینه را طراحی کرد. ما برنامه‌های درسی آن کشورها را دیدیم و با برنامه‌های درسی خودمان مقایسه کردیم و نیازها را بررسی کردیم. چون این موضوع اصلاً، موضوع ساده‌ای نیست. این مربیان قرار است بچه‌های یک مملکت را صاحب یک تفکر نقاد کنند. مطالعه و پژوهش ما برروی این طرح هنوز هم ادامه دارد و ما همچنان به دنبال بازسازی و به‌روزسازی این دوره‌ها هستیم. همه این تلاش‌ها برای این است که مشخص کنیم یک مربی که قرار است تفکر نقادانه آموزش دهد چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد.

 

اگر مؤسسه یا فردی بخواهد به این موضوع ورود کند باید با چه فرد یا نهادی رایزنی کند؟

هدایتی: ما نه چنین حقی داریم و نه به دنبال این هستیم که به کسی یا مؤسسه‌ای مجوز برگزاری دوره‌های تربیت مربی بدهیم، ولی آنچه مسلم است اگر کسی یا مؤسسه‌ای بخواهد این کار را انجام دهد، باید متخصص در حوزه فلسفه، روان‌شناسی، تعلیم و تربیت، ادبیات کودک و… باشد. به‌عنوان‌مثال در گروه فبک پژوهشگاه هرکدام از اساتید در یک حوزه متخصص هستند؛ مثلاً بنده در حوزه روان‌شناسی، دکتر ناجی در حوزه فلسفه و… فعالیت می‌کنیم ولی هیچ‌وقت فکر نکردیم که یک نفره می‌توانیم مربی تربیت کنیم. حتی سر کلاس هم جای یکدیگر نمی‌رویم.

 

ناجی: من این روزها زیاد می‌شنوم که در شهرهای مختلف مربیانی برای فلسفه برای کودکان تربیت می‌شوند  ولی اگر مدرسان این کارگاه‌ها را بررسی کنیم، می‌بینیم که متأسفانه یک مقاله کوچک هم درباره فلسفه برای کودکان ندارند، چه برسد به کتاب یا مدرک تحصیلی در این زمینه. بنابراین مربیان، خانواده‌ها یا مؤسساتی و مدرسه‌هایی که با این افراد مواجه می‌شوند باید بپرسند که شما چه مدرکی دارید و این مدرک را از کجا گرفتید. اما در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی حدود ۵۰  جلد کتاب در این حوزه نوشته شده است و فعالیت‌های قبلی و رزومه‌شان در دسترس است.

 

هدایتی: حتی به نظرم لازم است از این افرادی که می‌خواهند مربی شوند بپرسیم که شما در این حوزه چند کتاب خواندید.

 

خب یعنی نظارت قانونی در این رابطه وجود ندارد و هرکسی می‌تواند برود به یک مؤسسه یا مدرسه و بگوید من مربی فبک هستم و بعد مشغول به کار شود؟

ناجی: متأسفانه مثل سایر مسائل و مشکلات حوزه علوم انسانی داشتن آشنا و … ملاک است و تا آنجائی‌که من اطلاع دارم  گواهی از مراکز ذیصلاح خواسته نمی‌شود.

 

هدایتی: متأسفانه جامعه ما هنوز این هوشمندی را پیدا نکرده، نه‌تنها در حوزه فبک بلکه در بسیاری از حوزه‌ها که در برابر چنین مسائلی پرسشگر باشد و با چشم باز انتخاب کند. به قول آقای ناجی همین که آشنا داشته باشید و بتوانید یک‌جوری فرد را قانع کنید، کارتان انجام می‌شود. به‌عنوان‌مثال بسیاری از افراد هستند که نزد مؤسسات یا مدارس می‌روند و بعد می‌گویند که مثلاً بنده شاگرد دکتر ناجی بودم یا شاید یک عکس دونفره با یکی از اساتید نشان دهند و مشغول می‌شوند.

 

من فکر می‌کنم این روزها آموزش فلسفه برای کودکان برای برخی از خانواده‌ها تبدیل به یک‌جور پز شده است و به‌نوعی حضور در این دوره‌ها به بچه‌ها و خانواده‌هایشان شأنیت می‌دهد. برای همین هم خانواده‌ها فقط می‌خواهند که بچه‌هایشان در این دوره‌ها حاضر شوند حالا با هر مربی و هرجایی.

هدایتی: بله، همین‌طور است؛ هم نوعی پز است و هم اینکه امروز مؤسساتی هستند که وعده وعیدهایی می‌دهند که اگر این دوره را بگذرانید مهدکودک‌ها و مدارس استخدامتان می‌کنند و شما صاحب شغل می‌شوید. در این میان هم باید قبول کنیم که جامعه امروز خیلی زیاد درگیر بیکاری است و ما هم دچار مشکل مدرک‌گرایی هستیم. فقط کافی است یک موسسه یا مدرسه بگوید من فلان مدرک را می‌دهم آن‌وقت هرکسی وارد هر شغلی می‌شود، حتی اگر علاقه یا تخصص نداشته باشد. این روزها ما شاهد افراد بسیاری هستیم که از شهرستان به تهران آمده‌اند به امید اینکه در شهر خودشان رفته‌اند دوره‌دیده‌اند و می‌توانند در تهران کار پیدا کنند و معلم یا مربی شوند درحالی‌که در واقعیت اصلاً این‌طور نیست.

 

ناجی: بله خانم هدایتی درست می‌گویند. این مسئله باعث شده که متأسفانه یک‌سری مؤسسه که صرفاً دنبال کار تجاری و کسب درآمد هستند، سراغ چنین رشته‌هایی بروند و هرکسی را به مؤسسه خود جذب کنند، آن‌هم بدون هیچ زیرساختی. درواقع برخی از این مؤسسات وقتی بوی پول به مشامشان می‌رسد دیگر به هیچ‌چیزی فکر نمی‌کنند جز پول. این موضوع نه‌تنها در فبک بلکه در سایر رشته‌های علوم انسانی هم دیده می‌شود، درحالی‌که این اتفاق در رشته‌های مهندسی و علوم شاید کمتر ممکن باشد، چون کشف سره از ناسره در علوم انسانی دشوار ولی در علوم مهندسی و تجربی کمی راحت‌تر است.

 

خب چرا مؤسسات، مهدکودک‌ها و مدارسی که وارد این حوزه می‌شوند نباید از جایی مجوز بگیرند؟

هدایتی: درستش این است که صلاحیتشان از یک منبع قانونی بررسی شود، ولی متأسفانه این اتفاق نمی‌افتد.

 

 آموزش‌وپرورش چه نقشی در این حوزه دارد؟    

ناجی: اخیراً هیئت‌امنای پژوهشگاه مصوبه‌ای داشته مبنی بر اینکه با آموزش‌وپرورش تفاهم‌نامه‌ای امضا کنیم به این مضمون که ما کارشناسانی را به آموزش‌وپرورش معرفی کنیم تا به مراکز و مؤسسات مربوطه اعزام کنند. منتها آموزش‌وپرورش خودش یک سازمان با مناسبات پیچیده است. ما در تلاشیم این امر اتفاق بیفتد.

 

اما درباره مؤسساتی که بدون داشتن صلاحیت علمی دست‌به‌کار تربیت مربی شده‌اند  بهتر است یک مثال بیاورم. خبری اخیراً منتشر شده بود مبنی بر اینکه یک نفر از یک مؤسسه ادعا کرده بود: «در پنج سال آینده ۸۰ هزار مربی فلسفه برای کودکان تربیت می‌کنیم.» این ادعا اصلاً نشان‌دهنده این است که طرف اساساً با موضوع تربیت مربی ناآشنا است. این کار غیرممکن و نشدنی است و دلیلش هم این است که با یک‌ضرب و تقسیم ساده متوجه می‌شویم که اصلاً  آموزش این تعداد مربی در این زمان نشدنی است و امکان تحقق ندارد. به‌طور متوسط برای اینکه فردی تسهیلگر شود و حداقل استانداردهای مربی‌گری را به دست آورد حدوداً ۶۸ ساعت کلاس کارگاهی لازم است، به‌علاوه یک ماه دوره کارآموزی. اگر فرض بگیریم که در هر دوره ۲۰ مربی تربیت شود و برای این کار پنج  استاد کارکشته بدون توقف به‌صورت مستمر به تربیت مربی بپردازند، حدود ۱۰۴ سال طول می‌کشد تا ۸۰ هزار مربی تربیت شوند و من نمی‌دانم که این فرد به‌تنهایی یا با یکی دو نفر دیگر چطور می‌توانند ادعا کنند که در پنج سال می‌توانند این تعداد مربی را تربیت کنند. به‌قول‌معروف یا نمی‌دانند ۸۰ هزار چقدر است یا نمی‌دانند مربی فبک چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد.  بنابراین ادعاهای بی‌اساس شبیه این در حوزه فلسفه برای کودکان وجود دارد و کسی هم نظارتی بر روی این اعداد و ارقام ندارد، لذا مؤسسات دولتی و مدارس همه باید به خاطر کودکان هم که شده دقت لازم را داشته باشند.

 

هدایتی: وقتی یک نفر می‌گوید من درجهت ارتقای علمی می‌خواهم قدم بردارم، حرف بزرگی می‌زند و لازم است که همه آدم‌هایی که با این فرد در ارتباط هستند پیگیری کنند که این فرد چه سابقه‌ای دارد و در این حوزه آموزش‌وپرورش هم باید وارد شود که این افرادی که به‌عنوان مربی تربیت شده‌اند، قرار است چه کاری برای مردم انجام دهند. بنابراین مردم باید تلاش کنند تا شخصیت این‌گونه افراد سودجو را بشناسند و به‌اصطلاح گول آن‌ها را نخورند. تصور من این است که ما در کل دنیا بعد از حدود پنجاه سال فعالیت این برنامه، ۸۰ هزار مربی فبک نداریم چه برسد به اینکه بخواهیم طی پنج سال این تعداد مربی را در ایران تربیت کنیم. به‌قول‌معروف جامعه باید بداند کسی که چنین ادعایی می‌کند یا نمی‌داند هشتاد هزار نفر چقدر است یا نمی‌داند مربیگری فبک چیست.

 

یک مؤسسه یا مدرسه و مهدکودکی که بخواهد در حوزه فبک فعالیت کند باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

هدایتی: خب اولین نکته این است که چنین مؤسسه‌ای باید زیر نظر یک فرد دانشگاهی باسواد فعالیت کند، کسی که لااقل در این زمینه مقاله یا کتاب دارد و مشخص است که در این حوزه صاحب‌نظر است. چون کار با کودک کار بسیار حساسی است. بنابراین لازم است مجامع علمی قوی که دغدغۀ علمی دارند و روزآمد هستند و حساسیت کار را درک می‌کنند وارد این حوزه شوند. کسانی که دغدغۀ اولیه‌شان از انجام این کار کسب درآمد نیست. ما اعتقاد داریم پشت هر رویکرد جدید علمی باید اساتید قوی ایستاده باشند.

 

ناجی: از نظر من کار یک مربی فلسفه برای کودکان از کار یک جراح قلب سخت تراست. چون آن جراح می‌بیند که دارد چه کار می‌کند، ولی در فلسفه برای کودکان ما بعضاً اتفاقات را نمی‌بینیم و همه را باید در ذهن خود تجسم و تحلیل کنیم. بنابراین کسی که ادعاهای گزاف درباره فلسفه برای کودکان می‌کند، حتماً با بحث مربی‌گری و فلسفه برای کودکان آشنا نیست. متأسفانه بسیاری از افراد سودجو که امروزه وارد این حوزه شده‌اند، خودشان را به یک فرد، موسسه و دانشگاه منتسب می‌کنند و ما روزانه شاهد تماس‌های بسیاری توسط افراد معمولی با گروه فبک هستیم که از ما می‌پرسند شما فلان دوره یا فلان فرد را می‌شناسید؟ چون خودشان را منتسب به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی معرفی می‌کنند و این مخاطبان نمی‌دانند که اطلاعات درست است یا خیر. متأسفانه در بیشتر مواقع هم ما نام آن افراد یا مؤسسات را اصلاً نشنیده‌ایم.

 

خب مؤسسه یا جایی وجود دارد که معتبر باشد و زیر نظر پژوهشگاه در این حوزه فعالیت کند؟

ناجی: خیر، تاکنون پژوهشگاه برای برگزاری کارگاه‌های مربی‌گری فلسفه برای کودکان با هیچ جایی تفاهم‌نامه منعقد نکرده است. ممکن است به‌صورت شخصی هرکدام از ما مشورت‌هایی به مدارس و این‌ها بدهیم ولی اینکه گروه در قالب یک برنامه مدون با جایی قرارداد داشته باشد این‌طور نیست.

 

خب یعنی ما در حال حاضر موسسه، مرکز یا نهاد تخصصی در حوزه فبک نداریم؟

کریمی: تنها گروه علمی که زیر نظر وزارت علوم، دارای مجوز رسمی و ثبت‌شده در وزارت علوم و فناوری است، گروه فلسفه برای کودکان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. البته مؤسسات و مراکز فعال دیگری مثل کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، مؤسسه فلسفه و کودک بنیاد صدرا و دانشگاه خوارزمی هم هستند که در این حوزه فعالیت می‌کنند. گروه فبک و سایر مؤسسات نام‌برده هر یک روایتی از برنامه فبک ارائه می‌کنند که البته ممکن است تفاوت‌های مهمی نیز با هم داشته باشند و این اقتضای کار فلسفی و اندیشه‌ورزانه است. مشخص است که وقتی از افراد یا مؤسسات سودجو صحبت می‌کنیم به‌هیچ‌وجه خدای‌ناکرده منظورمان چنین مؤسسات محترمی که ممکن است روایتشان با ما متفاوت باشد نیست. ما اتفاقاً کار این مؤسسات را ارج می‌نهیم و تکثر روایات را موجب رشد این برنامه می‌دانیم. سخن ما دربارۀ افراد یا مؤسساتی است که قصد سوءاستفاده از حوزه فبک را دارند. متأسفانه برخی از این مؤسسات به افرادی که به آن‌ها مراجعه می‌کنند وعده می‌دهند که اگر دوره تربیت مربی را بگذرانید به استخدام آموزش‌وپرورش درمی‌آیید یا مدرسه‌هایی زیر نظر ما هستند که شما را به آن‌ها معرفی می‌کنیم و خب الآن هم در شرایطی هستیم که اوضاع بیکاری بسیار فراگیر است و خیلی‌ها دنبال کار هستند و ممکن است فریب این افراد را بخورند و غصه این است که چنین چیزهایی به نام فبک نوشته می‌شود. غصه این است که این افراد راه اندیشه‌ورزی و تفکر را بیشتر از هر فرد و نهاد دیگری در جامعه مسدود می‌کنند.

 

موضوع دیگری که لازم است اشاره کنم این است که تا آنجا که من شنیده‌ام مدرسه‌ها یا آموزش‌وپرورش مناطق موظف‌اند دوره‌هایی را تحت عنوان دوره‌های ضمن خدمت برای معلمین خود برگزار کنند. در گذشته این دوره‌ها را خود آموزش‌وپرورش برگزار می‌کرد و من هم در یکی دو مورد در این دوره‌ها به‌عنوان مدرس شرکت کرده بودم. اکنون بعضاً این دوره‌ها به مؤسسات خصوصی سپرده شده است. منتها نکته آنجاست که  به نظر می‌رسد نظارتی بر مؤسساتی که چنین دوره‌هایی برگزار می‌کنند وجود ندارد و گویی در این میان مسئله رانت به وجود آمده است یعنی در این مؤسسات افرادی هستند که به‌واسطه آشنایی و رانتی که دارند می‌توانند امتیاز این دوره‌ها را از آموزش‌وپرورش مناطق به‌واسطۀ ارتباطاتی که دارند بگیرند و ادعا کنند که می‌توانند دوره‌هایی را برگزار کنند بدون اینکه کمترین تخصصی در حوزۀ موردنظر داشته باشند. شاهد من بر این ادعا دوره‌های فلسفه برای کودکان است که تحت عنوان آموزش ضمن خدمت به مؤسسات و افرادی واگذار شده که اطمینان داریم از فلسفه برای کودکان تقریباً هیچ نمی‌دانند. به فرض صحت ادعای این مؤسسات، سؤال ما از آموزش‌وپرورش این است که چطور ممکن است چنین افراد و مؤسسات بی‌صلاحیتی امتیاز آموزش ضمن خدمت معلمان را از آموزش‌وپرورش گرفته باشند؟ چرا آموزش‌وپرورش سراغ مؤسسات و افراد متخصص این حوزه نرفته است درحالی‌که پیدا کردن اساتید این حوزه در ایران کار ساده‌ای است. آموزش‌وپرورش، نهادها و جامعه باید بداند که دلیل صلاحیت یک فرد یا موسسه برای برگزاری دوره‌های تربیت مربی فلسفه برای کودکان عکس دو نفره با دکتر ناجی، یا حتی گذراندن دوره‌های نصفه‌نیمۀ  تربیت مربی ما در پژوهشگاه علوم انسانی نیست. معیار صاحب‌نظر بودن و کار تخصصی در این حوزه است که از طریق نوشته‌ها، فعالیت‌ها، کتاب‌ها و مقالات مشخص می‌شود.

 

در خصوص ویژگی‌های مربیان، ما معتقدیم که فلسفه برای کودکان یک برنامۀ میان‌رشته‌ای است. این برنامه محل تلاقی چهار شاهراه تعلیم و تربیت، روان‌شناسی رشد، ادبیات کودک و فلسفه است. یک مربی فبک باید از هرکدام از این شاخه‌ها به‌صورت پایه حداقل‌هایی بداند، البته بنا به تفاوت سبک‌ها شاید در برخی بیشتر و در برخی کمتر. در اینکه یک مربی فبک باید توان فلسفه‌ورزی داشته باشد شکی نیست و همه بزرگان این رشته هم این معیار را قبول دارند. یک مربی باید تفکر نقادانه و استدلال کردن را خوب بلد باشد. حالا اینکه این فرد لازم است تحصیلات آکادمیک فلسفه داشته باشد یا نه بحث دیگری است که نظرات متفاوتی راجع به آن وجود دارد. گروه فبک چندی پیش مجموعه کتاب‌هایی با عنوان مجموعۀ تربیت مربی فلسفه برای کودکان و نوجوانان منتشر کرد که خوب است مربیان آن‌ها را هم مطالعه کنند.

 

ناجی: هر مربی که می‌خواهد وارد این حوزه شود باید الگویی از مهارت‌هایی که می‌خواهد به بچه‌ها یاد دهد، باشد نه اینکه مثلاً به بچه‌ها راجع به دروغ‌گویی بگوید ولی خودش در عمل فرد دروغ‌گویی باشد. وقتی یک نفر اخلاقی نباشد و اصول اخلاقی را رعایت نکند چطور می‌تواند به کودکان اخلاق یاد بدهد؟ این‌گونه افراد دقیقاً برعکس عمل می‌کنند، یعنی عملاً به بچه‌ها یاد می‌دهند که شما می‌توانید از اخلاق بگوئید ولی آن را دور بزنید. یعنی به بچه‌ها یاد می‌دهند که بین عمل و نظر فرق است که خب این خیلی آسیب‌زاست. بنابراین مربیان پیش از ورود به این حوزه لازم است یکسری آمادگی‌هایی را کسب کنند و اخلاقی بودن حرف اول را می‌زند.

 

 

 

 

منبع: مهر