رشد اخلاق و تصمیمگیریهای عاقلانه؛ هدیه «فلسفه برای کودک» به سبک زندگی
برنامه (فبک) به دنبال آموزش مباحث فلسفی به کودکان نیست بلکه تلاش دارد با رویکرد پرسش و دیالوگ محور کودکان را تشویق به فکر کردن کرده و آنها را برای اخذ تصمیمات اخلاق مدارانه و عاقلانه در موقعیتهای مختلف آماده کند.
به گزارش کودک پرس ، بسیاری از افراد جامعه ما وقتی به سنین بزرگسالی می رسند از تصمیم های اشتباه خود در موقعیت های ساده زندگی که هیچ پیچیدگی خاصی نداشتند گلایه مند هستند و معتقدند نتوانستند در مورد مسایل بدیهی اظهار نظر کنند یا به درستی قضاوت و تصمیم گیری کنند.
برخی از این افراد دوران کودکی شان را موثر در شکل گیری شخصیت رفتاری خود می دانند (که البته تا حد بسیاری قابل قبول است) و بعضی دیگر معتقدند اگر فرصتی بود تا بتوانند مهارت های فکر کردن را بیاموزند قطعا امروز زندگی بهتری می داشتند.
برنامه آموزشی فلسفه برای کودکان یا همان «فبک» دقیقا به دنبال همین هدف است که بتواند کودکان را افرادی پرسش گر و جست وجو گر تربیت کند و مهارت خردورزی را به آنان بیاموزد. طبیعتا اگر افراد از کودکی در قالب چنین فضاهای آموزشی بزرگ شوند، در آینده افرادی با روحیات راسخ و غیرمتزلزل را در جامعه خواهیم دید که با قدرت استدلال سخن گفته و عمل می کنند.
بر آن شدیم در راستای بررسی کیفیت برنامه فلسفه برای کودکان و تاثیرات آن با تنی چند از کارشناسان و پژوهشگرانی که در این حوزه کار کرده و قلم زده اند گفت وگو داشته باشیم که در ادامه حاصل آن به حضورتان تقدیم می شود:
دکتر نواب مقربی، پژوهشگر عرصه فبک(فلسفه برای کودکان) با بیان اینکه آنچه بیش از هر چیزی مایه بدفهمی می شود واژه فلسفه در برنامه «فلسفه برای کودکان» است، اظهار کرد: گاهی برخی تصور می کنند واژه فلسفه به معنای آموزش فلسفه به کودکان است در حالی که چنین نیست.
وی ادامه داد: اساسا زمانی که لفظ «فلسفه» در جایی بکار می رود، معمولاً اندیشه هایی انتزاعی و بسیار پیچیده به ذهن متبادر می شود که ناشی از مطالعه کتاب های حجیم فیلسوفان در سرتاسر تاریخ فلسفه است. تردیدی نیست که در اندیشه های فیلسوفان خواه اسلامی و خواه غربی، اندیشه های بکر و بدیع یافت می شود ولی حقیقت امر این است که در برنامه فلسفه برای کودکان و حتی روایت های دیگر آن چون فلسفه با کودکان یا روایت بومی آن، «فلسفه و کودک» به هیچ روی آموزش اندیشه های فیلسوفان چنان که در آثار کلاسیک ایشان مشاهده می شود مورد نظر نیست.
مقربی افزود: حتی تاریخ فلسفه و تاکید بر مطالعه صرف تاریخ فلسفه به هیچ روی کار فلسفی اصیلی نیست، مطالعه تاریخ فلسفه و نقل آرای فیلسوفان گذشته کاری به مراتب سطحی تر و پیش پا افتاده تر از «اندیشه ورزی» اصیل فلسفی است و حتی برخی ادعا کرده اند که برخی فیلسوفان بسیار اثرگذار که اندیشه های بکر و بدیعی را به جهان فلسفه عرضه کرده اند، کامیابی و بدعت اندیشه هایشان ناشی از ناآگاهی از بخش عمده ای از تاریخ فلسفه پیش از خود بوده است.
«فبک» خرد ورزی را به کودکان آموزش می دهد
این محقق تصریح کرد: حال پرسش این است که اگر مقصود از فلسفه در برنامه فلسفه برای کودکان تعلیم اندیشه های فلسفی نیست پس فلسفه در این برنامه چه نقشی دارد و چه مقصودی را بر می آورد؟ چیزی که در این برنامه و در برنامه های موازی کمال اهمیت را دارد، گوهره کار فلسفی است. گوهره کار فلسفی «خردورزی» است.
وی ادامه داد: خردورزی همیشه معادل انتقاد از فلان و بهمان اندیشه خاص نیست بلکه دو عنصر یا صفت ممیزه دارد که در تمام فلسفه ها بر آن تأکید رفته است: یکی عنصر «تشخیص و تمییز» و دیگری عنصر «سازواری و سازگاری» اندیشه ها در یک کل هماهنگ است؛ به عبارت دیگر، فلسفه در معنای عام می کوشد دو ویژگی و خصلت ممتاز را در آموزندگان آن پرورش دهد که در بالا از آن یاد شد و البته همه فیلسوفان در این نکته با یکدیگر متفق القول اند که فیلسوف باید قدرت تشخیص و تمییز داشته باشد و دیگر اینکه اندیشه هایی که مطرح می کند بایکدیگر سازواری و سازگاری داشته باشند.
مقربی با بیان اینکه سیاقی که فلسفه در آن بکار می رود بسیار اهمیت دارد و در واقع زمینه کاربرد مقدم بر کاربرد هر گونه روش فلسفی است، افزود: «عقلانی» و «سازوار» در سیاق ایرانی متفاوت از «عقلانی» و «سازوار» در هر سیاق دیگری است. زمانی که ما از فلسفه و کودک سخن می گوییم دو چیز اساسی را باید پیش چشم داشته باشیم: یکی زمینه و زبان یا زیست جهانی که کودک در آن پرورش پیدا کرده است و دیگری روش فلسفه ای که دو ویژگی بارز آن قدرت تمییز و تشخیص و نیز سازواری و سازگاری است.
وی گفت: امروزه بسیاری مدعیان برنامه فلسفه برای کودکان به ترجمه انبوه داستانها و آثار فیلسوفان غربی بیشتر از کشورهای اروپایی و آمریکایی اقدام می کنند و اصرار دارند که همین متون در برنامه درسی و کارگاه ها تدریس شود و به کار رود و حتی بومی سازی را به معنای بسیار سطحی تغییر اسامی و عناوین می فهمند، غافل از اینکه این داستانها و کتابهای راهنمای آنها حاوی انواع و اقسام داوریها، پیش داوریها، ایدئولوژیها، قواعد و قوانین ویژه ای هستند که هرچند در زمینهای دیگر مناسب اند ولی اطلاق و کاربرد آن در زمینه های دیگر اثر معکوس بدنبال دارد. از این رو، مترجمان و مدعیان برنامه فلسفه برای کودکان در ایران قواعد بازی را نمی شناسند؛ قواعد را بر هم می زنند و نتایج مشوش از آن حاصل می کنند.
فلسفه برای کودکان آموخته های کودک را گسترش می دهد
همچنین، دکتر هادی سلیمانی ابهری، پژوهشگر و استاد دانشگاه زنجان نیز با بیان اینکه برنامه آموزشی «فبک» (فلسفه برای کودکان) بیشتر به این معناست که کودک بتواند بر داشته های خود تامل کند، گفت: برخی اشتباها فکر می کنند فبک یا همان فلسفه برای کودکان به معنای آموزش فلسفه به زبان ساده به کودکان است در حالی که اصلا چنین نیست و این برنامه به دنبال آن است که تفکر انتقادی و خلاق را میان کودکان رواج دهد به گونه ای که آنچه کودک آموخته را بازبینی کرده و با روش های پرسش و پاسخ و دیالوگ محوری گسترش دهیم.
این استاد دانشگاه در ادامه به وجود تلقی غلط از فلسفه ورزی و فلسفه خوانی در میان مردم اشاره کرد و گفت: متاسفانه این دیدگاه حتی میان برخی دانشجویان نیز وجود دارد که تصور می کنند فلسفه و تحصیل در این رشته به معنای آموزش آرا و تاریخ فلسفه است در حالی که اولین نتیجه برای دانشجوی این رشته آن است که بتواند فلسفه ورزی و اندیشه های خود را بیان کند، بنابراین، با چنین شرایطی عجیب نیست که وقتی صحبت از فلسفه برای کودکان می شود برخی تعجب کنند و برایشان سوال شود و نتوانند تصور دیگری از این لفظ داشته باشند.
دکتر روح الله کریمی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی و پژوهشگر فلسفه برای کودکان، با اشاره به حلقه های کند وکاو اخلاقی و تاثیر آن در رشد اخلاقی کودکان ذیل برنامه فبک گفت: در برنامه فلسفه برای کودکان و در حلقه کند و کاو، بچه ها با موضوعات اخلاقی مواجه می شوند و با یکدیگر در مورد آن صحبت می کنند. این مساله حساسیت آنها را نسبت به اخلاق و موضوعات اخلاقی افزایش می دهد.
کریمی ادامه داد: باید توجه داشت که اساسا در حلقه کند و کاو اخلاقی به دنبال ارایه دستورالعمل اخلاقی به کودکان نیستیم بلکه می خواهیم بچه ها در مورد موقعیت هایی صحبت کنند که بسیار نزدیک به زندگی خودشان است و بدانند زمانی که در موقعیت مشابه بودند چه طور تصمیم گرفته و عادلانه قضاوت کنند.
این پژوهشگر با بیان اینکه حُسن بزرگ تربیت اخلاقی در برنامه فلسفه برای کودکان این است که همۀ این عناصر را پوشش میدهد، تصریح کرد: تربیت اخلاقی در فبک مانند رویکرد «قوه قضاوت اخلاقی» پیاژه و کلبرگ نیست که فقط بر عقلانیت، تفکر نقادانه، خودپیروی و اصول اخلاقی تکیه کند و از مؤلفههایی چون تفکر خلاقانه و تخیل اخلاقی، عواطف و هیجانها و تفکر مراقبتی، ملکه شدن فضایل اخلاقی و بستر عمل غفلت ورزد.
وی افزود: حلقه کندوکاو اخلاقی مانند رویکرد اخلاق فمینیستی یا مراقبتی هم نیست که بستر و موقعیت عمل و همچنین نقش عواطف و هیجانها و تفکر مراقبتی را در تربیت اخلاقی مورد توجه قرار دهد، اما در برنامه تربیتی خود جایی درخور برای عقلانیت، تفکر نقادانه، خودپیروی، ملکه شدن فضائل اخلاقی و اصول اخلاقی درنظر نگیرد. حلقه کندوکاو اخلاقی همچنین مانند رویکرد سنتی نیست که ملکه شدن فضایل اخلاقی را مد نظر قرار دهد، اما به عقل و خودپیروی، تفکر نقادانه، تخیل اخلاقی و بستر عمل چندان بها ندهد.
نهادینه کردن قدرت تصمیم گیری اخلاق مدارانه در زندگی
کریمی خاطرنشان کرد: برنامه فلسفه برای کودکان، نواقص رویکردهای پیشین را بیشتر ناشی از جامع نبودن آنها میداند و تلاش میکند با نگاهی جامع به انسان و همه ابعاد وجودی او، رویکردی ارائه دهد که جامع مزایای آنها و مانع نواقصشان باشد. پس حلقۀ کندوکاو اخلاقی می خواهد بچه ها را در مهارت هایی ورزیده کند تا به اصطلاح قدما به فضایلی آرسته شوند تا در موقعیتهای عینی زندگی با درصد احتمال بالاتری تصمیم اخلاقمدارانهتر و البته درستتر را اتخاذ کنند. این نگاه متاسفانه در زمینه تربیت اخلاقی در نظام آموزش رسمی ما وجود ندارد و هنوز که هنوز است رویکرد تلقینی- عاطفی با نوعی کسب عادت مکانیکی حاکم است.
همچنین دکتر منصور مرعشی، استاد علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز و پژوهشگر «فبک»، با بیان اینکه فلسفه برای کودکان کمک می کند تا از میزان رفتارهای احساساتی که گاهاً بدون فکر نیز انجام می شود، کاسته شود، گفت: این کار از طریق ایجاد اجتماع پژوهشی در کلاس درس امکانپذیر است.
وی ادامه داد: یکی از زمینه هایی که اجتماع پژوهشی می تواند فراهم کند، پرورش مهارت های پژوهشی است به گفته «لیپمن» مهارت های پژوهشی مهارت هایی برای در نظر گرفتن راهکارها و ایجاد فرضیه اند که ابزارهایی را براي تفکري مسئولانه و متعهـد ارائـه می دهند و اجتماع پژوهشی می تواند بستر مناسبی برای کسب این نوع مهارت ها در کودکان باشد.
مرعشی اظهار کرد: در اجتماع پژوهشی مطالعه داستان های فلسفی به وسیله کودکان و مواجه شدن آنها با موقعیت های مبهم زمینه را برای کشف عقاید و فرضیه های متعدد به صورت راه حل های حدسی فراهم می آورد. دانش آموزان فرا می گیرند که اطلاعات را ساماندهی کنند و از درون آنها فرضیه های مناسب را پیش بینی و استخراج کنند.
نوع آموزش به روش فبک رشد اخلاقی را در پی دارد
وی با بیان اینکه بکارگیری این نوع مهارت ها در اجتماع پژوهشی رشد اخلاقی را نیز به دنبال دارد، گفت: همان طور که «رابرت فبشر» تاکید می کند، رشد در فرآیند تفکر اخلاقی حرکتی خودمحوری به دیگرمحوری و اجتماع محوری است؛ بنابراین، در فرایند اجتماع پژوهشی وقتی کودکان درباره مسائل با تعمق بیشتری به تفکر بپردازند به ملاحظه بیشتر و توجه به دیدگاه های جایگزین با بررسی دلایل موید این دیدگاه ها گرایش پیدا می کنند، در نتیجه در تفکر خود انعطاف و سعه صدر بیشتری می یابند و به تصحیح نظر خود می پردازند.
استاد دانشگاه شهید چمران اهواز اظهار کرد: مسئولیت پذیری مقوله مهمی است که کودکان در جریان فعالیت های مشترک و گروهی در کلاس درس به آن می رسند، بدین ترتیب آنها می آموزند درباره اظهارات خود با استدلال دفاع کنند و در قبال آنها مسولیت پذیر باشند؛ همچنین، از طریق اجتماع پژوهشی کودکان با ملاحظه حقوق دیگران به تعامل و تفاهم با دیگران نیز آشنا و متوجه می شوند که دیگران نیز حق دارند فرضیه ای ارائه دهند و به اظهار عقیده بپردازند؛ بنابر این، یاد می گیرند که از تک قطبی کردن گفت و گو ها خودداری کنند و به عقاید آنها گوش فرا دهند و برای آنها به عنوان عضوی از اعضای جامعه ارزش قائل شوند.
منبع: شبستان
ارسال دیدگاه