بلوغ عاطفی کودکان 3 ساله

کودکان سه‌ساله دارای مجموعه‌ای گسترده از عواطف و احساسات هستند. اولین احساساتی که کودک تجربه می‌کند شادی، غم، عصبانیت و ترس هستند. در چهارمین سال زندگی، کودکان موارد پیچیده‌تری مانند وابستگی، نزدیکی، جدایی، اعتراض، سماجت و اصرار و غرور را کشف و درک می‌کنند. آنان قادر به همدردی با دیگران نیز هستند و در این زمان است که کودک به‌سوی طفلی که گریه می‌کند می‌رود و تلاش می‌کند او را آرام سازد.

به گزارش کودک پرس ،سه‌سالگی دورۀ دلپذیر و شادی برانگیزی است. کودکان بعد از طی دورۀ دوساله‌های سرکش و پرجوش‌وخروش، تبدیل به سه‌ساله‌هایی دوست‌داشتنی و مشتاق، خوشایند و دلپذیر می‌شوند. در این سال از زندگی، کودک آرام، سازگار و همسان با اجتماع، خواهان سرگرمی و طالب کمک کردن است و از نشان دادن مهارت‌های جدیدش لذت می‌برد. این مرحله حدود شش ماه به طول می‌انجامد.

در 3.5 سالگی تغییراتی پیش می‌آید و کودک دوره‌ای از آزمایش و عصیان و سرکشی را طی خواهد کرد. او منزوی و بااراده است و ممکن است غیرقابل پیش‌بینی، رئیس مآب و نق‌نقو باشد، مدام گریه کند، نسبت به خود بی‌اعتماد و متزلزل باشد و اصرار داشته باشد که توجه فوری به او شود. عادات جدید مانند جویدن ناخن، لاف زدن و خودنمایی کردن یا لکنت زبان ممکن است بروز یابند. صبوری و مصمم بودن به پیشرفت کودک در این دوره کمک می‌کند. با رسیدن به مرز چهارسالگی، کودک مجدداً تعادل و موازنۀ رفتاری خود را بازمی‌یابد.

دو عامل مهم بر بلوغ عاطفی کودکان سه‌ساله تأثیر زیادی دارند. یکی از این عوامل، مهارت و کنترل فزاینده او بر زبان است. کودک برای ابراز احساسات به‌ جای حرکات فیزیکی از کلمات استفاده می‌کند و نیز قادر به گفتگو با دقت بیشتری است. جملۀ محکمِ نمی‌خورم کودک دوساله به جملۀ اَه بدم می آد تبدیل می‌شود.

در صورتی‌ که والدین نگاهی اجمالی به انگیزه‌های کودک بیندازند، به‌احتمال‌زیاد به‌جای اصرار بر اطاعت محض کودک، از طریق گفتگو و صحبت کردن نسبت به او واکنش نشان خواهند داد. گفتگو و مذاکره دارای مزیت مهمی است، یعنی با این روش به‌جای یک برندۀ ازخودراضی و بازنده‌ای با احساسات خدشه‌دار شده، طرفین به‌گونه‌ای از نتیجۀ گفتگو رضایت خواهند داشت.

تأثیر بسیار مهم دیگر، همانندسازی با والدین است. کودکان سه‌ساله تمایل زیادی دارند که شبیه والدینشان باشند و به هنگام صحبت و رفتار از آنان تقلید می‌کنند. آنان از دستورهای والدینشان پیروی می‌کنند تا مورد تحسین، ستایش و محبت پدر و مادر قرار گیرند. حتی تمایل آن‌ها به گزافه‌گویی و خودستایی، تمایل به تأثیرگذاری بر والدین تلقی می‌شود.

کودکان سه‌ساله دارای مجموعه‌ای گسترده از عواطف و احساسات هستند. اولین احساساتی که کودک تجربه می‌کند شادی، غم، عصبانیت و ترس هستند. در چهارمین سال زندگی، کودکان موارد پیچیده‌تری مانند وابستگی، نزدیکی، جدایی، اعتراض، سماجت و اصرار و غرور را کشف و درک می‌کنند. آنان قادر به همدردی با دیگران نیز هستند و در این زمان است که کودک به‌سوی طفلی که گریه می‌کند می‌رود و تلاش می‌کند او را آرام سازد.

این دوره را دورۀ تقابل بین ابتکار و احساس گناه است. ابتکار عمل در بالا رفتن از وسایل بازی پارک‌ها، خطوط پیچ‌واپیچ رنگی که روی کاغذ می‌کشد یا حرف زدن بی‌وقفه کودک مشاهده می‌شود. اعمال او هدف‌دار و مولد هستند و این امر درست نقطۀ مقابل رفتار کودک دوساله است که تنها به خاطر اهداف شخصی خواهان استقلال است. کلید موفقیت در این دوره توانایی مشارکت صمیمانه در این فعالیت‌هاست؛ بدون آنکه احساس گناه کند یا به حقوق دیگران تجاوز نماید.

شناسایی نقش جنسی

کودکان در این دوره قوانین، نقش‌ها و مسئولیت‌های مرتبط با جنسیت خود را فرامی‌گیرند. میل به داشتن روابط نزدیک‌تر با جنس مخالف در آن‌ها ایجاد می‌شود و در این زمان است که پسرها اظهار می‌کنند می‌خواهند با مادرشان ازدواج کنند و دخترها برای پدر ناز و کرشمه می‌نمایند. در این سن نوعی احساس رقابت با والد هم‌جنس و مقابله‌ای با روابط والدین با یکدیگر وجود خواهد داشت ولی درنهایت کودکان به بیهودگی این آرزویشان پی خواهند برد. بعد از گذر از این مرحله کودکان پیوند مستحکمی با والد هم‌جنس خود می‌یابند.

این روند در بازی‌های تخیلی و تقلیدی آنان نیز منعکس می‌شود. پسرها به بازی کردن نقش پدر اصرار می‌ورزند و دخترها تنها میل دارند مادر باشند. در بازی‌های کودکان، مشاغل نیز به روشی انعطاف‌ناپذیر و کلیشه‌ای و بر اساس جنسیت کودک تعیین می‌شوند.

کشف احساس‌ها از طریق بازی

کودک از طریق بازی تخیلی احساس‌های مختلف را کشف می‌کند. والدین نیز می‌توانند با مشاهدۀ دقیق بازی کودکان، دربارۀ آنچه در ذهن کودک می‌گذرد به نکات زیادی پی ببرند. کلید این دریافت، مشاهده و توجه به بازی کودک بدون سرپرستی یا مداخله و مزاحمت در آن است. البته درصورتی‌که کودکان از آن برای بازی دعوت کنند می‌توانند وارد بازی شوند.

از طریق بازی گروهی نیز می‌توان احساسات را کشف و درک کرد. کودکان هنگام خاله‌بازی، خرید از مغازه و یا ویزیت پزشک می‌توانند نقش بزرگسالان را بازی کنند و به‌این‌ترتیب احساس مسئولیت را بیاموزند. بازی‌های دوستانه و مشترک نیز به محلی برای تبادل آرا به‌منظور یافتن راه‌حل‌هایی برای مشکلات پیچیده تبدیل می‌شوند. برای کودکان، بازی دارای اهمیت بسیار زیادی است به‌گونه‌ای که برای ادامۀ آن، به هر نحو ممکن راه‌هایی برای حل اختلافشان پیدا می‌کنند.

دوستی‌ها

دوستی‌های ماندگار و پایدار، ازجمله مواردی هستند که در آینده پیش خواهند آمد. بعضی کودکان بازی مداوم با یک یا دو کودک دیگر را ترجیح می‌دهند و عده‌ای نیز عقیده دارند دوست یعنی کودکی که آن‌ها در حال حاضر با او بازی می‌کنند؛ ولی ممکن است در طول روز چندین بار با چنین دوست‌هایی قهر و دوباره آشتی کنند.

کودکان همچنین دارای دوستان خیالی هستند. دوستان خیالی امکان تجربه کردن احساسات گوناگون را برای کودک فراهم می‌کنند. دوست خیالی ممکن است بزرگ‌تر از کودک یا از جنس مخالف او باشد. دوست خیالی حتی ممکن است یک حیوان باشد. در این صورت کودکان می‌توانند جهان پیرامونشان را از دیدگاه افرادی با خصوصیات متفاوت مثلاً گستاخ و بی‌پروا، ماهر در ورزش موردعلاقۀ کودک یا علاقه‌مند به غذای معینی تجربه کنند.

کودکان در سه‌سالگی، دامنه و محدودۀ وسیع‌تری از احساسات را نسبت به زمان قبل از آن تجربه می‌کنند. توانایی‌های رو به رشد آنان در استفاده از منطق و همدلی به آنان کمک می‌کند تا لذت ببرند، سپاسگزار باشند و احساسات خود و دیگران را کنترل کنند.