روشهای مقابله با خشم و حسادت کودک

زندگی با یک کودک پیش دبستانی، مانند اسکیت سواری است. فرزند شما از بازی با وسیله محبوبش خوشحال است، بعد از اینکه برادر بزرگش آن را از زیر پایش می‌قاپد، عصبانی می‌شود و بعد از اینکه این اسباب‌بازی محبوب شکسته می‌شود، غمگین و ناراحت می‌شود.

به گزارش کودک پرس، زندگی با یک کودک پیش دبستانی، مانند اسکیت سواری است. فرزند شما از بازی با وسیله محبوبش خوشحال است، بعد از اینکه برادر بزرگش آن را از زیر پایش می‌قاپد، عصبانی می‌شود و بعد از اینکه این اسباب‌بازی محبوب شکسته می‌شود، غمگین و ناراحت می‌شود.

برخی از كودكان در بازه زمانی حدود چند دقیقه، از قهقهه زدن به گریه کردن می‌رسند. خب سۆال اینجاست که چرا کودکان تغییرات سریع خلق‌وخو را تجربه می‌کنند؟ دلیلش قطعاً این نیست که آن‌ها اتفاقات را عمیق‌تر از بزرگ‌سالان درک می‌کنند. واقعیت این است که خردسالان و بچه‌های پیش دبستانی، در مورد بیان عواطف‌شان به نحوی که مورد پذیرش جامعه باشد آموزش ندیده‌اند، بنابراین به دنبال راهی برای بیرون آمدن هرچه سریع‌تر از این مارپیچ عاطفی هستند.
غمش را تسکین دهید
دنیای یک کودک پیش دبستانی، غم‌های خودش را دارد؛ زمانی که قرار بازی در پارک لغو می‌شود، طبیعی است که ناراحت باشد. وقتی کودک ناراحت است، اصلاً سعی نکنید حواسش را پرت کنید. برعکس، برایش درباره زمان‌هایی که در کودکی ناراحت بودید تعریف کنید، مثلا بگویید: «یه بار عروسکم رو گم کردم و نتونستم گریه نکنم.» دستش را بگیرید و او را بغل کنید و به او بفهمانید كه بعضی وقت‌ها طبیعی است انسان ناراحت باشد. بعد سعی کنید او را از این حال و هوا دربیاورید، مثلاً با اسباب‌بازی‌هایش مشغول بازی شوید.
این را امتحان کنید
گاهی باید تمام اتفاقاتی را که باعث شادی و غمتان شده برای بقیه تعریف کنید، بعد از فرزندتان بخواهید او هم تعریف کند. بعضی از بچه‌ها نیاز به یک انگیزه دارند تا بخواهند حوادثی را که برایشان اتفاق افتاده بیان کنند. این کمک می‌کند تا بتوانند احساساتشان را بشناسند و با آن کنار بیایند.
احساس گناهش را کم کنید
تا 3 یا 4 سالگی، وجدان کودک رشد می‌کند. حتی اگر زمانی که کار بدی انجام می‌دهد، کسی او را نبیند، او احتمالاً احساس بدی خواهد داشت. مطالعات نشان می‌دهد بچه‌هایی که هنگام انجام رفتاری ناشایست احساس گناه می‌کنند، وقتی بزرگ می‌شوند، بهتر رفتار می‌کنند.
دنیای یک کودک پیش دبستانی، غم‌های خودش را دارد؛ زمانی که قرار بازی در پارک لغو می‌شود، طبیعی است که ناراحت باشد. وقتی کودک ناراحت است، اصلاً سعی نکنید حواسش را پرت کنید.
این را امتحان کنید
داستان‌ها همیشه پیام‌های اخلاقی زیادی دارند و می‌توانند آغازی برای گفت‌وگو درباره کار درست یا اشتباه باشند. زمانی که داستان را می‌خوانید، برخی جاها مکث کنید و از کودک سوال کنید، مثلاً «چطور آن مرد فهمید که پسر دروغ می‌گوید؟» به کودک تصویری از شرایط بدهید و به او اجازه دهید بررسی کند که با دروغ گفتن چه بلایی سر قهرمان داستان می‌آید.
ترسش را جدی بگیرید
هر چیزی می‌تواند کودک شما را بترساند، از صدای گربه تا جاروبرقی، روز اول مدرسه و… باید به این ترس‌ها توجه کنید، زیرا این ترس‌ها برای بچه‌ها کاملاً واقعی است. به او نگویید «ساده نباش، این گربه که با تو کاری نداره.» به جای آن کمک کنید ترسش کمتر شود. یا مثلاً دستتان را جلوی جاروبرقی بگیرید و به او نشان دهید که این وسیله دستتان را با خودش نمی‌برد.
این را امتحان کنید
باید مورد ترسناک را به نوعی سرگرم‌کننده و غیرقابل تهدید برایش تصور کنید. به همین دلیل می‌توانید به کودک خود بگویید یک نقاشی از گربه ترسناک همسایه بکشد. بعد پلک‌های بلند، خال‌های صورتی بزرگ و چیزهای بامزه دیگر برایش بکشید تا چهره‌ای صمیمی پیدا کند. وقتی این شاهکار به پایان رسید، یک نام به آن بدهید مانند «گربه من نازنازیه!»
راه مقابله با خشم و حسادت کودک
خداحافظ حسودی
حسودی یکی از طبیعی‌ترین عواطف کودکان خردسال و پیش دبستانی است، اما از کودک خود انتظار نداشته باشید این احساس را تشخیص دهد. احتمال اینکه او بگوید دیوانه شده یا عصبانی است، بسیار بیشتر از این است که بگوید برادر کوچکش توجه بیشتری دریافت می‌کند یا دوستش اتاق مخصوص دارد، در حالی که او مجبور است با برادرش در یک اتاق باشد.
حتی اگر برای شما کاملاً مشخص باشد که او حسودی می‌کند، ایجاد حس بهتر در او اصلاً کار راحتی نیست. شما می‌توانید با تصدیق احساسش شروع کنید. بگویید «می‌دانم دوست داری یك اتاق برای خودت داشته باشی و برای همین به سارا حسودیت میشود.» بعد چند پیشنهاد برای رفع حسودی‌اش به او بدهید. شاید لازم باشد بخشی از اتاق را پارتیشن‌بندی کنید یا زمان خاصی را به او اختصاص دهید که در اتاق، تنها باشد.
این را امتحان کنید
یک فهرست از تمام چیزهایی که او می‌تواند بابت آن‌ها شکرگزار باشد تهیه کنید؛ دوستان،‌ خانه، خانواده‌ای که دوستش دارد، غذایی که می‌خورد و… وقتی حسودی‌اش عود کرد، آن‌ها را برایش بخوانید. او را تشویق کنید جعبه‌ای در اتاق قرار دهد و اسباب‌بازی‌ها و لباس‌هایی را که اندازه‌اش نیست، در آن بریزد و بعد از مدتی آن‌ها را با هم به یک خیریه ببرید و اهدا کنید تا او متوجه شود بسیاری از کودکان، چیزهایی را که او دارد، ندارند.