تاسیس مدارس هوشمند میتواند گامی موثر در راستای تحول بنیادین نظام آموزشی کشورمان باشد. اما این امر نیازمند توجه دقیق سیاستگذاران و مسئولان اجرایی به نکاتی است.
به گزارش کودک پرس ، حسین حسن زاده، کارشناس آموزش و پرورش و عضو کارگروه هوشمندسازی مدارس کشور مقاله ای را با «عنوان چالش های اساسی ایجاد تحول در نظام آموزشی تکیه بر تکنولوژی» ارسال کرده است که در زیر می خوانید:
مقوله تحول در نظام آموزشی مبحث دیرپایی است و به کشور ما نیز ختم نمیشود. در تعریف تغییر گفته شده است: تغییر، دگرگونی هر چیزی است که با گذشتهاش تفاوت داشته باشد و نوآوری، اتخاذ ایدههایی برای سازمان جدید است. بنابراین تمام نوآوریها میتواند منعکسکننده یک تغییر باشند؛ اگرچه تمامی تغییرها نوآوری نیستند. (آقایی فیشانی، ۱۳۷۷) تحول یعنی فرایند ذوب شدن اندیشهها، باورها و رفتارهای سنتی و تثبیت ارزشهای نوین و استقرار نظامهای جدید. یعنی منطبق کردن سازمانها با آخرین پدیدههای روز.(انصاف،۱۳۸۸)
از سال ۱۹۰۰ هنگامیکه وسایل سمعی و بصری در مدارس آمریکا با هدف نمایش عینی وملموس موضوعات آموزشی و یادگیری بهتر، مورد استفاده قرار گرفت تا سال ۱۹۶۰ تحولات محتوایی آنچنان سریع انجام گرفت که فناوری آموزشی به عنوان یک نیاز، راه به دنیای آموزش و پرورش بازکرد.
در قرن گذشته از اواخر دهه و پنجاه میلادی تحولی در جهان آغاز شد که بعدها آن را موج سوم نام نهادند. موجی که در پی آن برخی ازکشورها به دنبال ایجاد ساختارهایی در جهت همراهی نظام آموزشی با جامعه شتابنده و تحولات فزاینده آن بودهاند و به فکر بازکاوی، بازسازی، تغییرات و تحول اساسی در نظامهای آموزشی خویش افتادند.از آن زمان تاکنون فناوری اطلاعات به عنوان راهبرد هدایت گر این موج پیشگام پیوسته ابداعات نوینی را برای بشر به ارمغان آورده است.
فناوری اطلاعات و ارتباطات را میتوان به عنوان ابزاری نیرومند برای ارتقا کیفیت و کارایی آموزش مورد استفاده قرار داد. تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با آموزش و سیستم یادگیری یک فرایند چندوجهی و پیچیده است. یگانه امر مداوم ثابت دراین فرایند تغییر است.بالاترین میزان موفقیت در امر استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در یادگیری زمانی حاصل میشود که ازسردرگمی و بهت زدگی درمورد فناوری اطلاعات و ارتباطات خارج شویم و ذهن و احساس خود را بر شگفتیهای یادگیری متمرکز کنیم.
فناوری با ارائه مجموعه متنوعی شیوههای آموزشی و یادگیری دانش آموز را برای کسب آگاهی در زمینه مورد علاقه شان تشویق میکند و یادگیری معنی دار را میسر میسازد(افخمی ۱۳۸۵ص ۱۰)
هوشمندسازی مدارس از دستاوردهای مهم توسعه فناوری اطلاعات دربرنامههای آموزش و پرورش است که فواید وآثار ونتایج آن نه فقط درمحیط آموزشی تاثیرات خود را خواهد داشت بلکه تحولی نوین همراه باتجارب واقعی محیط زندگی دانش آموزان و فردای آنها خواهد بود، تاسیس مدارس هوشمند میتواند گامی موثر در راستای تحول بنیادین نظام آموزشی کشورمان باشد. اما این امر نیازمند توجه دقیق سیاستگذاران و مسئولان اجرایی به نکاتی است که در این مقاله بدان پرداخته میشود.
۱- ملاحظات نظام آموزشی در مواجهه با تکنولوژی
۱-۱- اصولا در رویارویی با پدیدههای نوظهور سه گونه رفتار قابل پیش بینی است:
الف )تسلیم: جریانی که با ورود هرپدیده جدید، بسوی آن رفته و به گذشته خود پشت میکنند.
ب) تقابل: جریانی که فقط حافظ ارزش های خود است و با هر پدیده جدیدی بهمقابله و مخاصمه میپردازد.
ج)تعامل: این رفتار با پاسداشت ارزشهای خود، در جهت ارتقا و بهبود کیفیت ارزشهای خود از هر پدیده جدیداستقبال میکند.
بر همین وزن، در برابر ترویج و توسعه تکنولوژی در مدارس نیز واکنشهای سه گانه فوق قابل تصور بود و باید سیاستگذاران، هدف خود را به روشنی ارائه کنند، تسلیم،تقابل با تعامل؟
هرچند که به نظر میرسد درایت مدیران نظام آموزشی تعامل را پیشه کرده اما این گونه رفتار هزینهها و پیش نیازهایی دارد که مستلزم توجهی جامع گرا و همه جانبه است.
۲-۱- مختصات و مشخصات استفاده از تکنولوژی در مدارس :
الف) بخش عمدهای از نیازهای دانش آموزان با توجه به رفتارهای فردی آنها برآورده میشود.
ب)قید زمان ومکان مشخص، از تحصیل و آموزش برداشته میشود و در هر زمان مورد دسترس میگیرند.
ج) نقش معلم و محصل متحول شده و به گونهای تعامل گرایانه میشود.
د) فناوری اطلاعات و ارتباطات، ایدهها و دادهها را قابل دسترس میکند وفراگیر میتواند با فشردن یک کلید حجم انبوهی از اطلاعات را کسب کند.
۳-۱-پیش نیازهای ورود به دنیای فناوری ارتباطات واطلاعات
«لری کوبن» – استاد دانشگاه استانفورد- در نقد گذشته فناوری میگوید: سیاستگذاران آموزش و پرورش،مدام فناوری عوض کرده اند، اسلاید، فیلم، آزمایشگاه زبان،کامپیوتر و اکنون اینترنت.
هردفعه گمان کردهاند که طلای آموزش را کشف کردهاند، نهایتا درخشش این طلا از بین میرود و در دستانمان چیزی به جز سولفید آهن نمیبینیم.(کوبن،۱۹۹۹)
ولی به واقع، آنچه به دنبالش هستیم به ویژه در دنیای معاصر، که امواج رسانهها همه جا ما را در سیطره خود آورده، فناوری نیست که به راحتی بتوان در یک لوح فشرده خرید و فروش کرد، بلکه طلا آن چیزی است که برای یافتن آن باید در وجود خودمان جستجو کنیم.
تعریف استفاده از تکنولوژی در آموزش و مدرسه مجازی این نیست که نرمافزارهای حاوی کلام معلم و نوشتههای کتاب را بر روی کامپیوتر پخش کرد و دانش آموزان در دنیای تنهایی خویش به تماشای آن بنشینند، که این عمل به یک بازی شبیه است که مدتی او را سرگرم کند. فناوری ارتباطات و اطلاعات، بیش از هرچیز، یک دیدگاه است، که نگرش مدیران را به منصه قضاوت بگذارد، بنابراین باید در جهت تغییر نگاه سنتی به آموزش، قبل از اجرای هر طرحی، اقدام کرد. و این نقد گذشته و تغییر نگرش، در همه جا و همه کشورها، وجه مشترک توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات است.
۴-۱-موانع و چالشهای پیش رو:
«پلگروم» – محقق حوزه فاوا- در ۲۶ کشور دنیا ۱۰ مانع اصلی کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات را این چنین برشمرده است:« ۱- تعداد کم رایانه، ۲- دانش و مهارت اندک معلمان، ۳- دشواری تلفیقICT با آموزش، ۴-زمانبندی استفاده از رایانه، ۵- کمبود لوازم جانبی، ۶-کمبود نسخههای نرم افزاری، ۷- وقت کم معلم، ۸-کافی نبودن زمان دسترسی همزمان،۹-کمبود بازرس و ۱۰- کمکهای فنی».بنابراین بایدابتدا فرضیههای مساله را به درستی انتخاب کرد و مدبرانه درجهت شناسایی و رفع این محدودیت ها اقدام کرد.(پلگروم،۲۰۰۱)
با نگاهی به مدارس ایران میتوان موارد دیگری نیز مورد اشاره قرار داد:
۱۱-زیر ساختها، فضای کوچک کلاس ها، حفظ و نگهداری دستگاه ها و لوازم جانبی آنکه هردو نیازمند منابع مالی است که به علت فقدان اعتبارات خاص مانع اصلی توسعهICTدر آموزش و پرورش بویژه در مناطق دور از مرکز است.
۱۲- نیروی انسانی، مهارت نداشتن معلمان در بخش تولید محتوای الکترونیک و مسلط نبودن بر انگلیسی.
۱۳- نرم افزارهایی که در بازار تولید و عرضه شده اند، کیفیت مناسب آموزش راندارند.
شلوغی کلاسها مانع استفاده درست از رایانه در مدارس است. حجم کتاب، فرصت استفاده نوآوری و خلاقیت را از معلم گرفته و قیمت بالای نرم افزار، خارج از توان دانش آموزان است.
۲-آسیب شناسی وضع موجود نظام آموزشی
۱-۲ـ آموزش و پرورش، به رغم تلاشهای صورت گرفته در حیطه برنامهریزی تفصیلی آموزشی و درسی و نیز در حیطههای اجرایی و اداری، دارای نظامی متمرکز است.
این تمرکز برنامه درسی یکسان و بدون انعطاف را از لحاظ محتوای شیوههای آموزش و تدریس و نوع ارزشیابی برای هر موضوع درسی، برای همه دانشآموزان اعم از شهری و روستایی و… با هر نوع استعداد، علاقه و خاستگاه اقتصادی و اجتماعی، از هر جنس، نژاد، زبان و فرهنگ و…. تجویز میکند. در چنین نظامهایی عملاً هیچگونه نوآوری و ابتکار چشمگیر و مؤثری امکان نهادینه شدن نمییابد زیرا هر اقدامی باید از بالا تصمیمگیری شده و به طور سراسری به اجرا گذاشته شود.
۲-۲ـ علاوه بر تمرکز، دولتی بودن همه فعالیتهای تهیه و تولید مواد و نرم افزارهای آموزشی مانع رشد و بالندگی بخش خصوصی در این زمینه شده است و حال آنکه از شرایط موفقیت برنامه کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش، مشارکت فعال بخش خصوصی است.
۳-۲- نیروی انسانی در آموزش و پرورش از نظر کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش با دو نارسایی عمده روبرو است:
– پرورش نیافتن تفکر منطقی، خلاقیت ذهنی، روحیه جستجوگری و مهارت مدیریت فرایند یادگیری ناشی از نارساییهای برنامههای تربیت معلم و مساعد نبودن شرایط محیط کار برای بروز و شکوفایی هر نوع خلاقیت در معلمان.
– ضعف قابل توجه انگیزه ناشی از علاقهمند نبودن به حرفه معلمی یا نداشتن توان لازم برای ایفای این نقش. جو مدیریت آمرانه و غیر مشارکتی حاکم بر روابط اداری، کمی حقوق و دستمزد، احساس وجود تبعیض بین کارکنان دولت با معلمان و بالاخره نبود منزلت حرفه معلمی با توجه به نقش کلیدی معلمان و مدیران میانی درموفقیت برنامههای کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش. از این رو ضروری است که در طراحی برنامههای کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش برای رفع یا تقلیل این محدودیت چاره ویژهای اندیشیده شود.
۴-۲ـ نامناسب بودن فضای کالبدی آموزشگاهها بویژه در موارد زیر:
– در نقاط روستایی، احتمال فقدان جریان برق و ارتباط تلفنی مطمئن و مؤثر، تعداد کم دانشآموز و چند پایه بودن کلاسها، فقر عمومی و نداشتن امکان دسترسی خانوادهها به تسهیلات لازم برای بهره بردن از فناوری اطلاعات
– مسائل خاص مدارس عشایری
– نامناسب بودن طراحی مدارس (نقشههای تی) از لحاظ استقرار تسهیلات فناوری اطلاعات در مدرسه
۵-۲- موانع محیطی: همراه شدن پدیده
مدرک گرایی که از فرهنگ دولتی بودن بازار کار ایران و استفاده ممتد از درآمدهای ناشی از فروش نفت خام حاصل شده است با مسأله غامض آزمون سراسری دانشگاهها (اعم از دولتی و غیر دولتی) سبب شده است در آموزش و پرورش ایران چهار اصل یادگیری: یادگیری چگونه آموختن، یادگیری با دیگران زیستن، یادگیری برای به کار بردن و یادگیری برای بهتر زیستن به یک هدف جدید تبدیل شود: یادگیری برای کسب نمره مناسب برای به دست آوردن مدرک تحصیلی بالاتر، تحمیل شدن این فرهنگ به مدارس سبب شده است که فقط جنبههایی از یادگیری که فرد را به این هدف میرساند مورد توجه قرار گیرند و دانش آموز، معلم، مدیریت آموزشگاه و آموزش و پرورش والدین و به طور کلی جامعه از توجه به انواع دیگر یادگیری که برای زندگی شاد و مفید در جامعه مدنی پویا و دائماً درحال تغییر لازم است آگاهانه غفلت کنند. برای چنین نوع یادگیری چندان نیازی به کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات نخواهد بود.
۶-۲- در دانشگاههای کشور، در زمینه تخصصهای مرتبط با کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش بویژه تهیه محتوای آموزشی مناسب و نرم افزارهای لازم، فعالیت آموزشی قابل توجهی صورت نمیگیرد. همچنین توان تحقیقاتی کشور طراحی برنامههای مناسب برای کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش تربیت نیروی فنی برای اجرای برنامهها و نظارت و ارزشیابی از برنامهها با کندی در فضای غیر رقابتی و با کیفیت ضعیفی صورت میپذیرد.
۷-۲ـ محدودیتهای ناشی از متفاوت بودن زبان نرم افزاری رایانهای آموزشی موجود در دنیا با زبان فارسی و نیز محدودیتی که به همین سبب دانش آموزان در تعامل با دنیای خارج از طریق اینترنت روبرو میشوند، کوشش مضاعفی را ازجانب طراحان ایرانی نرم افزارهای رایانهای آموزشی طلب میکند.
۸-۲- ناکارآمدی شبکه و تجهیزات مخابراتی کشور در تأمین ارتباط آسان، ارزان، مطمئن و ایمن از یک سو و فقدان قوانین مناسب برای دفاع از حقوق مادی و معنوی پدیدآورندگان نرم افزارهای آموزشی از سوی دیگر از جمله موانعی به شمار میرود که بویژه مانع گسترش فعالیت فرهنگیان علاقهمند و بخش خصوصی مستعد در سرمایهگذاری در این زمینه میشود.
۹-۲- مسأله تأمین منابع مالی در آموزشوپرورش و کسری بودجه از جمله موانع پیش روی کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش است زیرا این برنامه در آغاز کار نیازمند سرمایهگذاری قابل توجه برای تجهیز مدارس و استقرار شبکههای داخلی طراحی، تدوین و تولید محتوای برنامهها و نرم افزارهای لازم است.
۳- محــدودیـتهـــا و مــلاحــظات کاربرد تکنولوژی در آموزش
– افزایش شکاف طبقاتی (چه در بین افراد و چه در بین کشورها)
– افزایش هزینههای آموزشی و فراهم نبودن استفاده از امکانات و منابع
– فقدان برنامههای راهبردی و اعمال سلیقههای فردی در محیط آموزش و پرورش (نگاهسخت افزاری به توسعه فناوری تهدیدی جدی است چون فناوری اطلاعات یک نظام فکری و فرهنگی است. )
– همراه نبودن معلم (چون اغلب معلمان آمادگی کافی برای بهره مندی از فناوری اطلاعاتی را ندارند و پیش بینی میشود که این نبود آمادگی به نوعی مقاومت در برابر تغییر و نوآوری تبدیل شود.)
– دسترسی آسان به منابع ممنوعه (القای فرهنگ غربی در بعضی موارد و نبود مدیریت صحیح بر سایتها و تبلیغ ناهنجاریهای اخلاقی موجب نگرانی بسیاری از خانوادهها و دست اندرکاران تعلیم و تربیت شده است.)
نتیجه گیری:
در بررسی نحوه ایجاد تحول در نظام آموزشی با استفاده از تکنولوژی، چهار جنبه مختلف متاثر از فناوری اطلاعات مورد ارزیابی قرار میگیرد که شامل محور زمان و مکان و جنبههای کمی و کیفی آموزش خواهد بود، به عبارت دیگر ابزار و لوازم، دورههای آموزشی، منابع آموزشی و نیروی انسانی آموزش گیرنده وآموزش دهنده همگی در راستای این چهار محور دچار تغییراتی میشوند. در بعد زمانی وقتی از توسعه آموزش در یک جامعه دانایی محور صحبت میکنیم استانداردها و متدهایی مد نظر خواهد بود که جریان آموزش را در مسیری هدفدار و با تکیه بر اصول و امکان سنجیها و نیاز سنجیها در هر دوره زمانی و برای هر شرایط سنی تامین کند.
روند یکنواخت و هدفدار در این نوع از آموزشها از جریانهای مقطعی و بدون برنامه جلوگیری میکند و آموزش را در بالاترین سطح کیفی و با بیشترین راندمان در اختیار دانش پذیران قرار میدهد. همچنین وقتی در بعد توسعه مکانی به جریان توسعه آموزشهای مبتنی بر دانایی محوری بپردازیم مطالعه و گزینش سیستمهای آموزشی با تکیه بر اصول و فناوریهای نوین در امر آموزش امری ناگزیر است.
از بعد کمی، تعداد و در واقع تنوع مدلهای آموزشی و از بعد کیفی سطح علمی مورد توجه قرار میگیرد. در همه این موارد آنچه مهم است تلاش برای ایجاد تطابق بین نیازهای فراگیران و دورههای آموزشی است.
با ارزیابی صورت گرفته میتوان گفت رویکرد استفاده از تکنولوژی در صورتی منجر به تحول بنیادین خواهد شد که اصول زیر در تمامی مراحل اجرایی آن مورد توجه قرار گیرد:
– مدرسه پیشرو ، مدرسهای است که تعلیمات آموزش هوشمندانه در آن، متناسب با هر دانش آموز تغییر میکندتا هردانشآموز به نسبت استعداد وتوانایی اش رشد کند و در این مسیر مشارکت اولیا گریز ناپذیر است.
– در مدرسه ، نباید وقت معلم و مدیر، صرف کارهای اجرایی شود بلکه نیروی فکری آنها باید در مسیر مدیریت منابع انسانی و شناسایی نیازها و توانمندیها شود.
– مدرسه یک جهش نیست بلکه یک فرآیند است که نیازمند زمان و منابع مالی و حمایت اعتباری است. نیازمند نگرشی همه جانبه است که باید متناسب با زمان و مکان تغییر کند، با نگاه ویترین گونه ومتظاهر برای آنکه بگوییم ما هستیم، در این دنیای روبه فردا، معنایی نداشته و دیر یا زود از ادامه مسیر بازمیمانیم.
منبع: مهر
ارسال نظر