30365
۰۲ آبان ۱۳۹۶
محمدعلی طالبی، کارگردان فیلم ویولونیست از این فیلم می‌گوید؛

ویولونیست فیلمی با کاراکترهای حقیقی از زندگی نوجوانی به نام کیانوش

محمدعلی طالبی، فیلمساز نام‌آشنای ایرانی است که کارنامه‌اش به‌خصوص در دهه گذشته با موفقیت‌های پرشمار بین‌المللی در فستیوال‌های معتبر قرین است.

به گزارش کودک پرس ، محمدعلی طالبی، فیلمساز نام‌آشنایی است؛ فیلمسازی که زمانی با فیلم‌هایی چون چکمه، کیسه برنج، تیک‌تاک، تو آزادی و… در عرصه فعالیتش حرف اول را می‌زد و کارنامه‌اش به‌خصوص در دهه گذشته با موفقیت‌های پرشمار بین‌المللی در فستیوال‌های معتبر قرین است.

 

 

این سینماگر تحسین‌شده که در سال‌های اخیر در قیاس با روزهای اوجش ایام آرام‌تری را می‌گذراند؛ این روزها با فیلم ویولونیست -که در گروه هنر و تجربه درحال اکران است- در سینمای ایران حضور دارد. طالبی در ویولونیست زندگی یک نوجوان ویولونیست به نام کیانوش را دستمایه روایت داستان فیلمش قرار داده است. در خلاصه داستان فیلم آمده: کیانوش پسر نوجوان که نوازنده دوره‌گرد است در خیابان‎های شلوغ شهر تهران ویلون می‌زند تا به خانواده‌اش که در شهرستان زندگی می‌کنند، کمک کند. یک‌روز با دختر نوجوانی آشنا شده، به او دل می‌بندد، اما با ربوده شدن ویلون زندگی‌اش به‌هم می‌ریزد. محمدعلی طالبی که بارها گفته «این فیلم از زندگی واقعی کیانوش الهام گرفته و تمام کاراکترهای آن حقیقی هستند»؛ با فیلم ویولونیست بسان روزهای چکمه و کیسه برنج حضور موفقی در جشنواره‌های بوسان و فوکوئوکا داشته است.

 

درباره محمدعلی طالبی همچنین باید گفت که تاکنون با فیلم‌هایش در جشنواره‌های جهانی چون برلین، کن جونیور، شیکاگو، سان دنس، نیویورک. مونترال، تورنتو، توکیو، سیدنی، یونان، آمستردام و لندن… حضورداشته و جوایز مهمی را به دست آورده است. فیلم چکمه او برنده جایزه گلدن گیت از سی‌وهفتمین دوره فستیوال سانفرانسیسکو و جایزه تماشاگران فستیوال وین و جایزه فیل طلای فستیوال هندوستان شده. فیلم باد و مه در فستیوال فیلم برلین سال۲۰۱۱ برنده جایزه سینمای عدالت و همبستگی شده. فیلم تیک تاک جایزه جشنواره کودکان و نوجوانان شیکاگو در دوازدهمین دوره را دریافت کرده است؛ همچنین جایزه فیل نقره بهترین کارگردانی را از فستیوال هندوستان.

فیلم تو آزادی موفق به کسب پلاک بهترین فیلم از مرکز بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان سیفژ شده و نیز دوجایزه زیتون طلای فستیوال المپیای یونان را کسب کرده. فیلم علفزار ساخته دیگر طالبی در‌ سال ۲۰۱۱ برنده فیل طلای بهترین فیلم از فستیوال کودکان هند شده. دیگر فیلم‌های طالبی همچون کیسه برنج، بید و باد و تو آزادی موفق به دریافت جوایز متعدد بین‌المللی از جشنواره‌های کودکان و نوجوانان ایران، اتریش، رَن فرانسه، فرانکفورت، المپیای یونان، هندوستان، بانکوک، ماردل پلاتا آرژانتین، زلین چک و… شده‌اند. مطلبی که در پی می‌آید گفت‌وگویی است با این سینماگر موفق به بهانه اکران فیلم ویولونیست.

 

 

می‌توانید بگویید باوجود این‌که روایت فیلم ویولونیست می‌توانست مناسب یک روایت مستند قلمداد شود، اما چرا آن را در قالب فیلم داستانی ساختید؟

این فیلم را من در شرایط خاص روحی ساختم. پسرم را از دست داده بودم و دلم می‌خواست برای بهترشدن حالم فیلم بسازم. همان موقع‌ها بود که جوانی را در خیابان دیدم که ویولون می‌زد و دلم خواست یک فیلم ١٠دقیقه‌ای از زندگی او بسازم. به تدریج با کیانوش صحبت می‌کردم و کم‌کم زندگی او بیشتر برایم جذاب می‌شد. تصمیم گرفتم با دوربین خودم و با کمک یک دوست عکاس که فیلمبرداری فیلم را برعهده داشت و همچنین به همراه یک صدابردار به لوکیشن بروم و با هم این فیلم را بسازیم.

به‌تدریج یک خط داستانی در زندگی کیانوش پیدا کردم و ویولونیست را برمبنای همان جلو بردم. اگر فیلم‌های دیگر من کیسه برنج، چکمه و… را دیده باشید، متوجه خواهید شد در آنها هم نوعی وجوه مستندگونه وجود دارد، ولی یک خط قصه باعث شده است فیلم پیش برود. ویولونیست هم از این قاعده مستثنی نبود و به همین دلیل با وجود این‌که فیلمنامه‌ای برای آن نداشتم، ولی تبدیل به یک فیلم داستانی شد که قصه آن برگرفته از زندگی واقعی کیانوش است. وجوه داستان‌گونه این فیلم به اندازه‌ای است که نتوانستیم آن را به جشنواره‌های مستند ارایه دهیم.

 

 

درباره کاراکتر کیانوش می‌گویید؟ آشنایی او با موسیقی حیرت‌انگیز به‌نظر می‌رسد…

 

این همه توانمندی و ذکاوت در کیانوش به هوش ایرانی او برمی‌گردد. او از بچگی در دست پدرش ویولون دیده و عشق و علاقه‌اش به این ساز باعث شده بود بهترین آثار کلاسیک ایران را به شکلی بسیار زیبا اجرا کند و با صدای سازش دل مردم را به‌دست بیاورد. به نظرم این فقط و فقط هوش سرشار جوانان کشورمان را نشان می‌دهد، جوانانی که اگر به آنها میدان داده شود، می‌توانند بسیار موفق عمل کنند. می‌خواستم در «ویولونیست» حضور چنین استعدادهای نابی را به تصویر بکشم و بگویم این بچه‌ها با این همه توانمندی در این کشور زندگی می‌کنند، ولی حتی نمی‌توانند در صداوسیمای کشورشان هنرشان را به نمایش بگذارند، چراکه نشان‌دادن ساز در تلویزیون ممنوع است. این مسائل باعث می‌شود جوانان ما افسرده شده و به‌تدریج قلب‌شان پلاسیده شود.

 

 

ویولونیست را چگونه نوشتید؟ این شما بودید که به داستان جهت می‌دادید یا سوژه شما را به مسیری که می‌خواست می‌برد؟

 

در این خصوص بده‌بستان کاملا دوطرفه بود. به این شکل که ایده را از زندگی شخصی سوژه می‌گرفتم و براساس تصوراتی که داشتم او را هدایت می‌کردم تا در خط داستانی که برایش درنظر گرفته ‌بودم، حرکت کند. ممکن است این کار در ظاهر ساده به نظر برسد، ولی حقیقت این است که به تجربه بسیار غنی‌ای احتیاج دارد؛ مثلا کسانی که فیلم‌های عباس کیارستمی را می‌دیدند، با خودشان می‌گفتند این نوع فیلمسازی خیلی راحت است، ولی در عمل هیچ‌کس نمی‌توانست شبیه او فیلم بسازد.

 

می‌شود بگویید درحال‌حاضر کیانوش مشغول چه کاری است؟

 

او همچنان در تلاش است که از استعدادش استفاده کرده و دانشش را ارتقا دهد. کیانوش درحال حاضر در فضای مجازی بسیار مطرح شده است. او به همراه یکی از دوستانش که عکاس است، ویدیو ضبط می‌کنند و در فضای مجازی می‌گذارند، ویدیوهای کیانوش بالغ بر ۳۰‌هزار بیننده دارد. آن دو قصد دارند آلبوم کوچکی تهیه و از طریق صفحات اجتماعی کلیپ‌های آن را منتشر کنند. اساتید موسیقی نیز به این واسطه با او آشنا شدند و به کارش علاقه نشان دادند. کیانوش درحال حاضر دارد پیشرفت خوبی می‌کند.

 

آیا در جریان کار از آن جایی که قهرمان‌تان یک کودک کار است با دشواری خاصی مواجه بودید؟

 

البته کیانوش در ویولونیست یک کودک یا یک نوجوان نیست و در مرز میان نوجوانی و جوانی قرار دارد. ولی او از کودکی در خیابان ساز می‌نواخته و از همین طریق هزینه امرار معاش خانواده‌اش را تامین می‌کرده است. با توجه به این‌که تمام فیلم در لوکیشن‌های خارجی گرفته می‌شد، محدودیت‌های زیادی برای ما وجود داشت و این کار ما را سخت‌تر کرده بود. مطمئنا یک‌سری مزاحمت‌ها برای ساخت چنین فیلم‌هایی وجود دارد. ولی از آن‌جایی که نگاه من به زندگی و جامعه منفی و سیاه نیست و در بدترین حالت هم نوعی امید به زندگی در کارهایم دیده می‌شود، بنابراین توانستم درباره کیانوش که از بچگی کودک کار بوده است، فیلم بسازم. البته هیچ اشکالی ندارد که یک فیلمساز نگاه سیاه و تلخ نسبت به زندگی داشته باشد، ولی من شخصا چنین نگاهی در فیلم‌هایم ندارم. به همین دلیل هم بوده که تاکنون توانسته‌ام فیلم‌هایم را به مرحله اکران عمومی برسانم. در فیلم چکمه نیز همین نوع نگاه من به زندگی دیده می‌شود و در دیگر فیلم‌هایم نیز این امید به زندگی وجود دارد.

 

 

با تمام دشواری‌های حاکم بر سینمای کودک و نوجوان می‌شود بگویید با چه انگیزه‌ای همچنان فیلمسازی در این حوزه را ادامه می‌دهید؟

 

وقتی تصمیم می‌گیرم یک فیلم را بسازم به این‌که اکران می‌شود یا نه فکر نمی‌کنم. بلکه بیشتر دوست داشتم به دغدغه شخصی‌ام که فیلمسازی درباره بچه‌ها و بی‌پناهی آنهاست، بپردازم. در فیلم «تو آزادی» هم سراغ بچه‌های کانون اصلاح و تربیت رفتم، چون فیلمسازی درباره این بچه‌ها دغدغه ذهنی‌ام شده بود. الان مد شده به بچه‌ها توجه بیشتری می‌کنند و اصطلاح «کودکان کار» چند سالی ا‌ست رایج شده، در صورتی که ۳۰‌سال قبل که کسی حواسش به این بچه‌ها نبود، درباره‌ آنها فیلم می‌ساختم. البته اخیرا دیگر درباره کودکان فیلم نمی‌سازم و بیشتر تمرکزم را روی نوجوانان و جوانان گذاشته‌ام. انگار سن سوژه‌های من نیز در گذر این سال‌ها مثل همان بچه‌ها که درباره‌شان فیلم می‌ساختم، بزرگتر شده است.

 

استقبال مخاطبان خارجی از فیلم شما در این دو جشنواره چگونه بود؟

 

تا قبل از نمایش فیلم برای مخاطبان خارجی تصور می‌کردم به‌خاطر بومی‌بودن این فیلم و قطعات طولانی موسیقی آن، مخاطبان خارجی‌زبان نتوانند با فیلم ارتباط برقرار کنند، ولی هم در جشنواره بوسان و هم در فوکوئوکا سالن‌های نمایش کاملا پرشد. تا جایی که در بوسان یک سالن دیگر را هم به فیلم ما اختصاص دادند تا «ویولونیست» به صورت همزمان در دو سالن نمایش داده شود. در جشنواره فوکوئوکا هم تا یک ساعت بعد از پایان فیلم، مردم در صف ایستاده بودند تا یکی‌یکی از من که کارگردان فیلم بودم، عکس و امضا بگیرند!

 

منبع: بولتن نیوز

 

به اشتراک بگذارید :

ارسال نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظر:
نام:
ایمیل:

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.