موقعیت فعلی شما : خانه/دسته بندی نشده/گفتگو
3023
۰۷ شهریور ۱۳۹۵

چه بر سر نمایش های عروسکی آمده است!

مگر می‌شود دهه پنجاهی یا شصتی باشی و آقای حکایتی را به یاد نداشته باشی؟ آقای حکایتی همان قصه‌گوی خوب و دوست‌داشتنی مجموعه زیر گنبد کبود بود، ‌مجموعه‌ای که با نویسندگی ایرج طهماسب شروع شد و قسمت‌های بعدی آن توسط راضیه برومند نوشته و از تلویزیون پخش شد.

به گزارش کودک پرس    بهرام شاه‌محمدلو متولد 1329و يكي از تشكيل‌دهندگان نخستين گروه مركز حرفه‌اي تئاتر كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در اوايل دهه 50بود. شاه‌محمدلو تحصيلاتش را در رشته هنرهاي نمايشي دانشكده هنرهاي زيبا به پايان برد و در بازيگري و كارگرداني تلويزيون و تئاتر ازجمله پيشكسوتان به شمار مي‌آيد. با شاه‌محمدلو كه در عرصه نمايش عروسكي يادآور خاطرات دلنشين كودكان ديروز ايران است، قبل از درگذشت داوود رشيدي گفت‌و گو كرديم.

  • چرا سال‌هاست فعاليتي در تئاتر عروسكي نداريد؟ اين حضور كمرنگ چقدر برآمده از شرايط تئاتر عروسكي است و چقدر به شرايط شخصي خود شما بر مي‌گردد؟

خب اين قضيه را از چند زاويه بايد نگريست و احتمالا بخشي از مواردي كه به آن اشاره خواهم كرد، ميان تعداد معدودي از هنرمندان پيشكسوت در اين مسير مشترك است ولي قبل از آن اجازه دهيد سري به گذشته بزنيم كه قطعا پاسخ بخشي از اين سؤال‌ها هم روشن مي‌شود.

ما يعني مرضيه برومند،‌ رضا بابك و عليرضا هدايي و من از اواخر سال 1350در همكاري با اردوان مفيد و «دان لافون» كه فرد اخير كارگردان تئاتر انجمن فرهنگي ايران و آمريكا بود، تنها مركز حرفه‌اي تئاتر كودك و نوجوان كشور را در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان شكل داديم و در مدت نزديك به 2سال همكاري ما با دان لافون، 5نمايش پرتابل، خياباني و صحنه‌اي ازجمله «شاپرك خانم» (كه در تئاتر شهر يك‌ماه اجرا شد) به كارگرداني لافون و يك نمايش حرفه‌‌اي عروسكي به كارگرداني اسكار باتك از كشور چكسلواكي اجرا و نزديك به 20كلاس تخصصي آموزش تئاتر كودك و نوجوان در كتابخانه‌هاي كانون در سراسر تهران برگزار كرديم. به جز اينها نمايش عروسكي «حادثه در شهر عروسك‌ها» نوشته و كار اسكار باتك را اجرا كرديم.

در سال 1351كه تئاتر حرفه‌اي كودك و نوجوان كاملاً جا افتاده بود، هر يك بين 2تا 4كتابخانه كانون را در تهران انتخاب كرديم و هفتگي در آنها كلاس تئاتر براي بچه‌ها مي‌گذاشتيم. به‌دليل موفقيت اين برنامه، تصميم بر اين شد در شهرستان‌ها هم اين كلاس‌ها در كتابخانه‌هاي كانون برگزار شود و از بين دانشجويان رشته تئاتر دانشكده هنرهاي زيبا و دانشكده هنرهاي دراماتيك تعدادي از دانشجويان شهرستاني سال‌هاي بالاتر را انتخاب كرديم و آنها را گسيل داشتيم تا هفتگي در شهرهاي خود كلاس‌هاي تئاتر را در كتابخانه‌هاي كانون برگزار كنند و تمرينات مخصوصي را نيز براي آموزش در اختيارشان قرار داديم. نكته اينكه مركز تئاتر عروسكي كانون نيز كم‌كم در حال شكل‌گيري بود و به مرور تعدادي از اين دوستان دانشجو كه بعضاً فارغ‌التحصيل نيز شده بودند، بر پايه انتخاب دوطرفه، مشغول همكاري در مركز تئاتر عروسكي شدند و پس از اينكه ما يعني گروه تئاتر حرفه‌اي كودك، اواخر سال 52به دلايلي كانون را ترك كرديم و از سال 53در تلويزيون مشغول شديم، تعدادي نيز براي بخش تئاتر كودك انتخاب و هر دو گروه در كانون به اجراهاي متنوع و متعددي مشغول شدند تا اينكه انقلاب شد.  ‌

  • وضعيت تئاتر عروسكي در‌ اول انقلاب چگونه بود؟

بعد ازپيروزي انقلاب در همه جا شور و شوق و اميد به آزادي و… ايجاد شد و در پي آن فضاهاي ديگر هم مملو از هيجان و نشاط حرفه‌اي شد و همه مراكز از واحد نمايش تلويزيون، تئاتر شهر، دانشكده هنرهاي دراماتيك، ‌دانشكده هنرهاي زيبا، كانون پرورش فكري و بسياري گروه‌هاي ديگر همه و همه مشغول خلاقيت‌ها و توليدات كم‌نظير نمايش و نمايش عروسكي و فيلم و تئاتر شدند. كم‌كم نام‌هايي مانند اردشير كشاورزي، بهروز غريب‌پور، ‌زنده‌ياد كامبيز صميمي مفخم، ‌هنگامه مفيد، حميد عبدالملكي، عادل بزدوده و… در كانون پرورش فكري،  ايرج طهماسب،حميد جبلي، فاطمه معتمدآريا و… به‌صورت آزاد و زنده‌ياد جواد ذوالفقاري و فريبا جديكار از دانشكده هنرهاي دراماتيك مطرح شد و ما هم كه همچنان در واحد نمايش با نمايش «اولدوز و كلاغ‌ها»ي رضا بابك و «يك جفت كفش براي زهرا» كه كار خودم بود و تلفيق عروسكي تئاتر غيرعروسكي بود و مرضيه برومند با «مدرسه موش‌ها» در تلويزيون فعال بوديم. در كنار اينها با جاافتادن رشته تئاتر عروسكي از طريق وزارت علوم در دانشكده هنرهاي زيبا (كه به رشد و تعدد افراد و گروه‌هاي عروسكي كمك شاياني كرد) فضاي بسيار خوبي ايجاد شد.

با اين نگاه هم از جهت نيروهاي تخصصي در بخش تئاتر عروسكي و هم رويكرد دولتي با ديدي باز به اين مقوله رشد داشتيم و همينطور وضعيت نسبتا مناسب مركز هنرهاي نمايشي و جا افتادن جشنواره‌هاي تئاتر عروسكي پس ازچند سال كه خروجي رشته‌هاي عروسكي از دانشگاه‌ها هم كمك به تعدد و تنوع حضور نيروها و عناصر هنرمند دراين رشته را مدنظر قرار داشت، حال شرايط براي حمايت و پشتيباني خلاقانه و اجراهاي عمومي فاخر و پشتيباني حداقل از چند اجراي با كيفيت خوب و جذاب كاملا آماده بود زيرا از آثار و اجراهاي ناب 5ساله اول انقلاب زمان نسبتا طولاني مي‌گذشت و لازم بود فضاي تكنيكي و آموزشي و هنري تئاتر عروسكي به كمك غناي هنري بتواند دوره دوم اجراهاي خلاقانه خود را به‌مدت دو، سه سال انجام دهد تا براي حداقل 6-5 سالي ابزار بحث و نظر و كاوش و نقد و نقطه نظرات جريان يابد. حتي گويا بودجه‌اي در زمان آقاي سليمي (مدير وقت مركز هنرهاي نمايشي) به اين منظور درنظر گرفته شد و شورايي از دوستان از جمله آقاي غريب‌پور، خانم برومند و مرحوم ذوالفقاري بنا را بر اين گذاشته و نيز اعلام كرده بودند كه هنرمندان پيشكسوت در عرصه تئاتر عروسكي كليت طرح‌هاي خود را حضوري در آن شورا مطرح كنند تا‌ بودجه‌ خوبي براي توليد و اجراي چند كار نمايش عروسكي فاخر و ارزنده در اختيارشان قرار گيرد.

  • شما هم با اين طرح كاري را اجرا كرديد؟

روزي كه خود من براي ارائه طرحم به مركز هنرهاي نمايشي رفتم، ديدم خانم مريم سعادت، آقاي بزدوده و… منتظر نوبت بودند و يكي از خانم‌ها احتمالا خانم هنگامه مفيد هم داخل و مشغول ارائه طرح‌شان بودند. خاطرم نيست چه‌كسي ولي سرانجام يك نفر بيرون آمد و گفت كه با او درباره طرح و بودجه و شرايط كارش صحبت كرده و گفته‌اند كه خبرتان مي‌كنيم. سرانجام بعد از مدتي انتظاركشيدن نمي‌دانم چه شد كه كسي از اتاق بيرون آمد و گفت كه گفته‌اند به ديگران بگوييد معطل نشوند. گويا اين تصميم و برنامه‌ريزي كلا لغو شده و به آقاي غريب‌پور و… پيشنهاد كرده‌اند كه چرا اين بودجه زياد صرف چند كار بزرگ و فاخر شود؟! بهتر است كه مبلغ خرد شود و مثلا 20-15 گروه جوان‌تر را شامل شود كه بيشتر بتوانند كار كنند! البته براي من بسيار تعجب‌آور بود كه چرا نتيجه اينگونه شد زيرا همان دوستان مرا براي اين منظور تحت فشار گذاشته‌ بودند و من هم چندين جلسه وقت صرف انتخاب گروه كرده بودم؛ چنانچه آقاي علي پاكدست و همسرشان خانم اقبالي و چند تن از هنرمندان خلاق جوان را انتخاب و چند جلسه‌اي هم در منزل با اين دوستان برگزار كرده بودم و بنا بود «سيمرغ» عطار را در حجمي گسترده به اجراي عروسكي بكشانيم!

  • اصولا چه چيزي باعث مي‌شود هنرمندان حرفه‌اي و با سابقه اين عرصه كمتر در حوزه تئاتر عروسكي فعاليت كنند؟

البته كه در حرفه تئاتر عروسكي، تخصص لازمه ورود به آن است. من از آن پس كمتر به فكر توليد تئاتر و تئاتر عروسكي براي صحنه بودم و پيش‌بيني مي‌كردم وقتي از طرف پيشكسوتان اين حوزه امكانات مالي (البته در شرايطي كوتاه‌مدت) اختصاص داده نشود و حمايت هم صورت نگيرد، در موقعيت‌هاي ديگر حمايت‌ها به حداقل مي‌رسد يا نهايتا چنانچه شاهد بوده‌ام فقط در زمان برگزاري جشنواره‌ها آن هم با امكانات بسيار محدود اين اتفاق مي‌افتد. نهايتا متوجه نشدم اين نگاه كوچك و جمع و جور و محدود به كارهاي عروسكي از كجا و به چه دلايل ايجاد شده، آيا برآمده از همان نگاه دانشجويي در فضاي كلاس درس دانشگاه است كه بايد كارها با امكانات شخصي دانشجو و محدود فراهم شود و بي‌پولي دانشكده دليلي براي اختصاص ندادن بودجه لازم بوده است به‌طوري‌كه بودجه براي كارهاي خاص و ناب دانشجويي هم بسيار محدود بوده است. تا زماني كه يك نمايش خصوصا عروسكي كه در مقايسه با تئاتر غيرعروسكي، به‌طور متوسط هزينه‌اش معمولا بيشتر است، نتواند به‌عنوان يك اثر فاخر، ناب، با استفاده از تكنيك‌هاي بي‌نقص، بازيگران و بازيگردانان مستعد و آماده، فروشي مناسب داشته باشد (البته در سالن مناسب) كه پاسخ هزينه‌هايش را بدهد و مقداري هم به‌عنوان سود براي گروه بماند، اوضاع همين است كه بوده و هست و لازم است دست‌اندركاران، ‌ تصميم‌گيران و تصميم‌سازان قدري خطر كنند و شرايط را به محك گذارند و از درون آن افراد و گروه‌هايي را با حمايت‌هاي در خور از طريق پيش‌بيني‌هاي حرفه‌اي انتخاب كنند و گوي و ميدان را در اختيارشان بگذارند و مطمئن باشند كه فرد و گروه به‌خاطر آبروي خود هم كه شده يا كار را صادقانه رها مي‌كنند (كه ضروري نيست) يا خلاقيت ناب و تجربه‌اي در خور را به منصه ظهور مي‌‌رسانند.

  • آيا در اين سال‌ها ‌ براي حضور در كارخاصي وسوسه شديد؟

اتفاقا من در اين يك‌سال‌ اخير يكي دو بار وسوسه شده‌ام كه كاري براي صحنه انجام دهم و حتي روي يكي دو طرح هم مقداري فكر و كار كرده‌ام. بنابراين‌پيش آمده و اميدوارم به‌زودي نتيجه بدهد.

  • ‌چرا در تئاتر عروسكي شاهد جريان روتيني نيستيم ؟

جريان روتين همينطور كه از اسمش برمي‌آيد، يعني ادامه دادن كاري به‌صورت مرتب، متناوب، مدام و طولاني و با برنامه‌ريزي و آينده‌نگري مشخص. خب در تئاتر عروسكي جريان روتين يعني اجراهاي مرتب و متناوب، آموزش مرتب و متناوب، ايجاد فضاي مختلف و متناوب براي اجراها، تربيت نيروهاي انساني متخصص در رشته‌هاي مختلف به‌صورت مداوم، حمايت علمي و به روز شدن دانش براي تخصص‌هاي لازم به‌صورت مرتب كه نهايتاً مردم بدانند ‌ فلان سالن مخصوص اجراي تئاتر عروسكي براي خردسالان است، فلان سالن براي كودك و نوجوان، فلان سالن براي بزرگسالان، فلان سالن در زمينه سنتي و عروسكي سنتي فعاليت مي‌كند، در فلان سالن تئاترهاي عروسكي تجربي اجرا مي‌شود و… همه اينها نيز از نظر مالي و اقتصادي شرايط مناسب و حساب شده، مرتب، مداوم و روتيني دارند. از اين جهت به همان شكلي است كه حتي در بسياري از كشورهاي كوچك اروپاي شرقي ، اسكانديناوي و اروپايي برگزار و برقرار مي‌شود.

  • هنوز برخي از تماشاگران تصور مي‌كنند تئاتر عروسكي ويژه مخاطب كودك است. درحالي‌كه در دنيا و حتي در ايران مي‌بينيم نمايش‌هايي عروسكي با مفاهيم عميق بشري براي مخاطب بزرگسال اجرا مي‌شود.‌

البته اين همه فقط براي كودكان و نوجوانان نيست بلكه به همان نسبت تئاتر عروسكي براي بزرگسالان هم هست. من خود بارها شاهد اجراهايي عروسكي از شكسپير، كامو و برشت با تكنيك‌هاي ساده و نيز بسيار پيچيده بوده‌ام كه از جذابيت‌هاي والايي هم برخوردار بوده‌اند با موضوعات فلسفي، سياسي و انساني ولي در ايران از آنجا كه عروسك، معمولا براي بچه توليد و خريداري‌شده و اجراهاي سنتي و كهن عروسكي ايراني نيز اغلب از عنوان عروسك استفاده نكرده‌اند، در طول زمان به‌عنوان اسباب‌بازي و شادي براي بچه‌ها محسوب شده و البته اين موضوع بحث طولاني خود را دارد ولي همانطور كه اكنون شاهد آن هستيم، آقاي بهروز غريب‌پور و گروهش نمايش‌هاي عروسكي خود را براساس رواياتي از خيام ،سعدي، فردوسي و… حتي با موضوعات عاشورا و… توليد و عرضه مي‌كنند كه اين جريان مي‌تواند و حتي لازم است گسترش يابد و در تكنيك‌هاي متنوع ديگري براي بزرگسالان توليد، تجربه و به صحنه برده شود و حتي بهتر كه از طريق تلويزيون و سينما ابعاد گسترده‌تري از تماشاگر را به‌خود اختصاص دهد و براي سراسر كشور پخش شود يا آثار جهاني را دوبله كرده و از طريق تلويزيون براي بزرگسالان پخش كنند.

  • چرا نمايش‌هاي عروسكي كيفيت سابق را ندارند

همان بلايي كه در تلويزيون بر سر برخي برنامه‌هاي توليدي داستاني و نمايش كودكان آمد، سر نمايش عروسكي هم آمد و مجموعه برنامه‌هاي متنوع، شاد و آموزشي متعددي كه در گذشته براي گروه‌هاي سني مختلف كودك و نوجوان در تلويزيون توليد و پخش شد ‌ اكنون هيچ خبري از آنها نيست. نتيجه اين است كه زبانم لال آنها (كه مي‌نوشتند و مي‌ساختند و بازي مي‌كردند) ديگر مرده‌اند و كسي نيست. خير! نوع نگاه‌تلويزيون دگرگون شد و اگر هم چيزي در ته كاسه ماند، آن‌هم در مسيري كاملا سطحي و تك بعد نگر شد. اضافه بر اينكه برخي از روش‌ها و تكنيك‌هايي مخصوصا براي تصوير ايجاد شده كه فقط بايد از طريق تلويزيون و سينما پخش شود. حمايت همراه با نگاه آموزشي و اساسي به هنر تئاتر و تئاتر عروسكي در تلويزيون، مي‌تواند فضاي جامعه كودك و نوجوان و خانواده‌ها را پر شور ونشاط و زنده و توأم با مسائل انساني و آموزش‌هاي غيرمستقيم همه موارد زندگي پربار سازد. من در سال‌هاي 63و 64دو سري مجموعه 13قسمتي به نام «رنگين‌كمان» را كارگرداني كردم كه اغلب تكنيك‌هاي عروسكي آن دوره را به همراه نمايش با موضوعات مشخص كه هر برنامه داشت مطرح و با 6آهنگساز 28ترانه براي آن ساخته و پخش شد ضمن اينكه كار كاملا آموزشي بود، ولي به‌طور غيرمستقيم با كيفيت مطلوب مخاطب را در مسير اهدافش حركت مي‌داد. يا مجموعه «زير گنبد كبود» يا آقاي حكايتي يا «مدرسه موش‌ها»، «خونه مادربزرگه» و بسيار ‌ توليدات تلويزيوني و عروسكي كه در يك دهه روي آنتن شبكه‌هاي تلويزيوني درخشيدند زيرا مديران گروه‌ها با شهامت بودند.

 

 

منبع:     همشهری آنلاین

به اشتراک بگذارید :

ارسال نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظر:
نام:
ایمیل:

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.