طبق پروتکل کنوانسیون حقوق کودکان؛ به کار گیری کودکان زیر ۱۸ سال جرم است و کار فرمایانی که این کودکان را به کار میگیرند و خانوادههایی که آنان را وادار به کار میکنند، مجرم محسوب میشوند.
به گزارش کودک پرس ، او را هر روز در خیابان میدیدم و نگاهم به دستهای کوچک پینه بسته، پاهای خسته و کفش پاره و نامناسب او دوخته میشد. هر بار که او را میدیدم دلم میخواست پای درد و دل و آرزوهایش بنشینم. بالاخره یک روز که در ایستگاه اتوبوس نشسته بودم آمد کنارم نشست. با اصرار میخواهد از او لاک بخرم؛ تک تک لاکهای رنگارنگش را نشانم میدهد و من در این حین بیش از آنکه چشمم به لاکهای رنگا وارنگ او باشد به دستهای کوچک و صورت آفتاب سوختهاش نگاه میکنم. دلم میخواهم دقایقی با اوصحبت کنم که با اخم طفره میرود، اصرار زیاد من را که میبیند با نگاهش باب گفتگو را باز میکند.
محمد لاک فروش قصه ما هفت سال سن دارد. مادرش را سالها پیش بخاطر بیماری از دست داده و گرمای آغوش مادر را نچشیده. او با پدری معتاد زندگی میکند و یک برادر و یک خواهر بزرگتر از خود دارد که البته فاصله سنیشان زیاد نیست و فقط دو سال اختلاف سنی دارند. برادر بزرگترش که قدش کمی بلندتر از اوست چند سالی با او اختلاف سنی دارد و به فروش جوراب مشغول است و گهگاه از دور محمد را میپاید و هوایش را دارد.
محمد میگوید؛ تحت تاثیر فشارهای اقتصادی و با اجبار و الزام خانواده به کار کردن در خیابان روی آورده، چرا که چارهای جز این ندارد! او هنوز به مدرسه نرفته و چون سایر همسن و سالان خود طعم دبستان و کتاب و همکلاسی را نچشیده! فرقی ندارد چه روز و چه فصلی باشد چه تابستان و چه زمستان را هر روز باید کار کند زیرا خانواده برای بقا و ادامه حیات به درآمد او نیاز دارد.
حکایت محمد و دوستانش حکایت غریبی است. دستهایی که هنوز بزرگ نشده طعم فقر را چشیده و نانآور خانواده شدهاند. در گرمای طاقت فرسای تابستان و سرمای سوزان زمستان هر روز را به فروش لاک، پاک کردن شیشه ماشینها، دود کردن اسپند و فال فروشی میگذرانند. در این میان عدهای آنها را برای عکسهای سلفی و میتینگهای انتخاباتیشان میخواهند و برخی دیگر آنان را از معضلات کلانشهرها میدانند دریغ از اینکه، آنها به جبر زمان هم که شده آینه تمام نمای بیتوجهی و تبعیضهای جامعه هستند.
آری کودکان کار را میگویم… همانها که هر روز در خیابانها و سر چهارراهها میبینیم و بیتفاوت از کنارشان رد میشویم. نمیدانم تاوان کدامین گناه را پس میدهند و نمیدانم چرا بهترین روزهای زندگی و دوران شیرین کودکیشان را باید در خیابان و گرمای طاقت فرسای تابستان بگذرانند! یحتمل خودشان هم نمیدانند و چون تا چشم باز کرده این کار را چون وظیفهای اجباری بر او دیکته کردهاند شاید حتی به این سوال فکر هم نکرده باشند. کودکی که از حق داشتن شناسنامه و هویت، بیمه سلامت و تحصیل محروم مانده، او که طعم شیرین کودکی را نچشیده و به اجبار زمانه تن به تلخیهای روزگار داده و همه سهمش از دوران کودکی، گرمای تابستان و یخزدگی زمستان است، حال چه آیندهای را میتواند پیش روی خود ببیند؟
8 اکتبر (16 مهر) روز جهانی کودک است، به همین بهانه به سراغ رئیس کل بهزیستی استان فارس رفتیم. موسوی در بیان مشکلات کودکان کار میگوید: عنوان کودکان کار بر افراد زیر 18 سالی که در سطح شهر و خیابانها و. . . مشغول به کار هستند قرار میگیرد. طبق آمار سال گذشته تعداد کودکان کار و خیابان در شیراز 327 نفر است که 72 درصد این رقم، کودکان کار و 28 درصد کودکان خیابانی هستند. از این تعداد 63 درصد کودکان مهاجر و غیر ایرانی و 37 درصد کودکان ایرانی بودند. از نظر جنسیت 93 درصد مذکر و 7 درصد مونث و بیشتر این کودکان در سن 15 تا 18 سال قرار دارند. همچنین اکثر این کودکان دارای تحصیلات راهنمایی هستند. با توجه به تحقیقات میدانی انجام گرفته، فقر و اعتیاد والدین از دلایل اصلی مشغولیت این افراد به کار خیابانی است. والدین این کودکان بویژه پدر اکثریت آنها اعتیاد دارند و با مشکل فقر روبرو هستند. البته تعداد کمی هم صرفا جهت سرگرمی و استقلال مالی کار میکنند. یعنی در اضطرار و نیاز واقعی نیستند. ولی به هر حال از نظر قانونی افراد جامعه تا سن 18 سالگی را باید صرف تحصیل، غنی سازی اوقات، فعالیتهای فرهنگی و ورزشی کنند و هر گونه کار ممنوع است.
مرتضی موسوی ادامه میدهد: کشور ایران در کنوانسیون حقوق کودکان سازمان ملل عضو و تعهدات این کنوانسیون را پذیرفته است که طبق این پروتکل؛ به کار گیری کودکان زیر 18 سال جرم است و کار فرمایانی که این کودکان را به کار میگیرند مجرم محسوب میشوند. همچنین خانوادههایی که کودکان را به کار خارج از منزل اجبار و وادار میکنند نیز مجرم و این عمل جرم خوانده میشود. با توجه به این قانون، سازمان بهزیستی جهت حمایت از کودکان میتواند به عنوان موکل شاکی شده و از خانوادهها و کارفرمایان مجرم شکایت کرده و مورد پیگرد قانونی قرار دهد. هر چند سازمان بهزیستی استان فارس تاکنون به دلایل متعدد از جمله مسائل فرهنگی و عرف حاکم، از این قانون چشمپوشی و آن را اجرا نکرده است.
موسوی با اشاره به کارکرد و وظایف ستاد ساماندهی کودکان کار و خیابان، میگوید: این ستاد شامل 11 عضو است که در این ستاد هر یک از دستگاهها از جمله استانداری، شورای شهر، شهرداری ، کمیته امداد، نیروی انتظامی، اداره کل کار و رفاه اجتماعی و . . . وظایفی را بر عهده دارند.
جمعآوری کودکان کار توسط شهرداری و نیروی انتظامی صورت میگیرد و نگهداری موقت در اردوگاه هدایت به شهرداری شیراز محول شده است. سازمان بهزیستی استان فارس سعی دارد با همکاری ستاد ساماندهی کودکان کار و خیابان مشکل فقر کودکان را برطرف کند.والدین برخی از کودکان صلاحیت نگهداری از آنها را ندارند. ما با استفاده از تیم اورژانس اجتماعی که شامل پرستار، مددکار و روانشناس و . . است مشکلات مالی و اعتیاد و . . . آنان را پیگیری میکنیم و در پایان اگر کودک امنیت لازم را نداشت به طور موقت از او نگهداری میکنیم. اولویت اول ما حل کردن مشکلات و ساماندهی خانواده است تا کودک به دامن خانواده برگردد. زیرا اگر خانوادهها مشکلاتی هم داشته باشد باز هم امنترین محیط برای کودک خانواده است.
گفتنی است، بهرهکشی از نیروی کودک کار عوامل مختلفی دارد که فقر اقتصادی، بیکاری والدین، اعتیاد، طلاق و شکاف طبقاتی از مهمترین آن محسوب میشود. بر اساس آمارهای بهزیستی کشور؛ نزدیک به 75 درصد کودکان کار و خیابان دارای سرپرست هستند. علت اصلی وجود کودکان کار فقر است و تعداد قابل توجهی از این کودکان نانآور خانواده هستند. کودکان کار و خیابانی از بسیاری از حقوق اولیه انسانی محروم و سلامت جسمی و روانی آنان به شدت در معرض انواع آسیبها و خشونتهای جسمی و حتی جنسی قرار میگیرد و در آینده با افسردگی، سوء تغذیه و انواع بیماریهای روحی و جسمی مواجه خواهند شد و به همین دلیل به عنوان یک معضل اجتماعی تهدید جدی برای آینده و رشد و پیشرفت اقتصادی کشور به شمار میآیند.
بر اساس ماده 32 پیمان جهانی حقوق کودک؛ کودکان باید در برابر هر کاری که رشد و سلامت آنها را تهدید میکند، حمایت شوند و دولتها موظفاند سن کار و شرایط کار کودکان را تعریف و مشخص کنند.
منبع: شیرازه
ارسال نظر