فیلم «نفس» راوی داستان یک دختر ۸ تا ۱۰ ساله در بازه زمانی قبل از انقلاب تا اوایل جنگ است. دختری که ۲ برادر و یک خواهر دیگر دارد، مادرش فوت کرده و با پدر و نامادری پدرش زندگی می کند. دختری که دغدغه هایش از رویاهای کودکانه آغاز شده و به مرور زمان به تفکراتی پخته تر تبدیل می شود. فيلم با انتخاب اين منطق داستانی از ذهن فانتزی و تخيل ساز راوی قصه استفاده كرده و در طول داستانی كه چندان اوج و فرودی ندارد، تلفيقی از اتفاقات روزمره زندگی اين خانواده را با بهره گيری از انيميشن و پيوند قصههای كودكانه و اتفاقات روزمره به تصوير كشيده و به نوعی قصد رسيدن به سبک و ساختاری جديد دارد. نقطه جذاب فیلم «نفس» صحنه های انیمیشن ساخته شده از برداشت بهار از کتاب هاست که فرم جدیدی به فیلم داده است. این سکانس های انیمیشن هم به جذابیت فیلم افزوده اند و هم می توانند نشانگر ذهن پویا و پر از فکر و خیال دخترک باشند. درواقع کارگردان به این تمهید به ظاهر ساده توانسته است اوج تخیلات کودکانه بهار را برای مخاطب به صورت تصویری روایت کند. بسیاری از شوخی های شیرین فیلم در انیمیشن ها نیز نمایان می شود، مثل داستانِ شکننده بودن گیلاس، یا اشارات خلاقانه به کتاب «جنایات بشر» و انطباق شخصیت های آن با شخصیت های داستان از نگاه دختربچه.
فیلم «نفس» روایتگر زندگی کاملا روتین و عادی و بی فراز و فرود دختر بچه ای روستایی است. در ظاهر ساخت چنین فیلمی عجیب بنظر می رسد چراکه دنبال کردن قصه زندگی دختر بچه ای که عاری از فراز و فرود دراماتیک است فاقد جذابیت خواهد بود اما آبیار با اضافه کردن چاشنی کمدی و البته بهره گیری از فرم خوب تماشای «نفس» را از ملال انگیز بودن نجات داده است.
آبیار حتی در انتخاب بازیگران فیلم هم غافلگیرانه عمل می کند. پانته آ پناهی ها شاید آخرین گزینه ای باشد که برای ایفای نقش ننه آقا به ذهن هر سینماگر یا حتی مخاطب عادی سینما برسد اما آبیار با انتخاب او غافلگیرمان می کند. بازی پناهی ها در قالب نقش پیرزنی بداخلاق و در عین حال سرزنده، فراتر از حد انتظارمان است بازی درخشانی که حتی مخاطب را به این اشتباه میاندازد که با با پیرزنی نابازیگر طرف است. ساره نورموسوی یک پدیده بازیگری است. مهران احمدی و شبنم مقدمی نیازی به تعریف ندارند. با آن که سکانس های مربوط به خانه عمو (سیامک صفری) به طور کلی زائد و قابل حذف بودند اما بازی درخشان مقدمی در آن سکانس به قدری تاثیرگذار و شیرین است که فراموش می کنیم سکانس مذکور ممکن است کاربرد اساسی در فیلم نداشته باشد.
انتخاب فیلم «نفس» برای ارسال به آکادمی اسکار به چند دلیل تصمیم درستی بوده است. اول اینکه این فیلم پیش از این در جشنواره های خارجی حضور داشته و حضور در جشنواره های خارجی و موفقیت های قبلی برای فیلمی که به آکادمی ارسال می شود یک امتیاز بزرگ محسوب می شود. دوم اینکه فیلم دارای استاندارهای لازم جهانی است و داستان اش کاملا بدون مرز است. به این معنا که در هر گوشه جهان می توان از تخیلات یک کودک بازیگوش و دوست داشتنی فیلم ساخت و دنیای کودکان در همه جای دنیا تقریبا به یک شکل است و چون هنوز وارد مناسبات بزرگسالانه نشده اند علایق مشترکی نیز دارند. دلیل دیگر این است که فیلم پیامی ضد جنگ دارد و تاکید می کند جنگ به هر شکل پدیده ای شوم و دردآور است که می تواند به شدت ویرانگر باشد. جنگ تحمیلی در کشور ما خسارات بسیاری برجای گذاشت و آرزوها و رویاهای از دست رفته بهار و بهارها نیز یکی از همین خسارات است. دلیل دیگری که ارسال این فیلم به اسکار را از نظر نگارنده تصمیمی درست و بجا می داند زن بودن کارگردان این فیلم است. در اغلب کشورهای اروپایی و آمریکا مردم تصور می کنند زنان در ایران همانند برخی کشورهای متهجر عربی از هیچ حق و حقوقی برخوردار نیستند و در مناسبات هنری نیز نقشی ندارد. اما انتخاب فیلمی از یک کارگردان زن که دو فیلم دیگر نیز در کارنامه سینمای اش دارد می تواند این تصور اشتباه را تا حدی تعدیل کند. شاید فیلم «نفس» در میان رقبای خود شانس چندانی برای رسیدن به پنج نامزد اصلی اسکار نداشته باشد اما با توجه به سایر گزینه ها و دلایل عنوان شده باید معترف بود که انتخاب فیلم «نفس» به عنوان نماینده کشورمان برای شرکت در مراسم اسکار تصمیمی قابل دفاع بوده است.
ارسال نظر