موقعیت فعلی شما : خانه/فرهنگ و رسانه
211926
۱۹ دی ۱۳۹۸

فرمانده مقاومت؛ مقاومتی که کودکی‌ام در کتاب هدیه‌های آسمانی خوانده‌ام

نویسنده یاسوجی در دل‌نوشته‌ای برای سردار دل‌ها نوشته است؛ مگر او کیست؟؟! آری او فرمانده مقاومت بود همان مقاومتی که در کودکی در هدیه‌های آسمان خواندم همان نامه‌ای که خالد همان کودک فلسطینی برای من دبستانی نوشته بود.

به گزارش کودک پرس ، راضیه آرچین؛ جمعه بود، آدینه انتظار! این بار در خواب عمیقی فرو رفته،
اما من صبح های آدینه را به شوق ندبه‌های انتظار سپری می‌کردم.

 آن روز اولین جمعه ای بود که آسمان بغض کرده بود گویی بغض های خویش را فرو می خورد تا از دردهای سهمگینش بکاهد جمعه مبهمی بود!

 آن روز صدای قاسم می آمد: من رفتم کنار رهبرم باشید.

 باورم نمیشد چگونه می شود باور کرد صلابت او دنیا را لرزانده بود و اهریمن در هر ناکجاباد در پی او بود تا ردی از او پیدا کند.

هر بار که از خاطرم می گذشت آدینه های قبل را به یاد می آوردم؛ همان جا که کنار پنجره می‌نشستم.

 

همان جا که پنجره با من نجوا کرده بود و سپس اندوه غروب پیر را پشت سر می گذاشتم.

  این بار عرش را سرگردان یافتم در آسمان فرشتگان تبریک می‌گفتند و در زمین آدمیان می گریستند، جمعه‌‌ی با عشق و امیدم تبدیل به ندبه غمین شده بود.

 غصه با سماجت بر دلم می کوبید و قطره های اشک میهمان ناخوانده چشمانم شده بودند!

 چه می شنوم حتی در، دیوار و

 آسمان در عزایش سر در گریبان است، مگر او کیست؟؟

مگر او کیست؟؟!  آری او فرمانده مقاومت بود همان مقاومتی که در کودکی در هدیه‌های آسمان خواندم همان نامه‌ای که خالد همان کودک فلسطینی برای من دبستانی نوشته بود.

اگر خون می بارید ز چشمانم روا بود.

گوشم به در، گوشم به دیوار، آسمان!!

تمامی کائنات را یکی یکی جستجو می کردم تا که وجودم را با خبری از اینکه او هنوز هست به آرامش برسانم!

 آه ! اما پدر مقاومت رفته بود!

 چمدانش را بسته بود! بدون آنکه خداحافظی کرده باشد و اهریمن! بدون آنکه با او روبه‌رو شود ناجوانمردانه او را به دستان فرشتگان سپرده بود.

 او رفته بود آری او رفته بود و من مانند مذاب از کوره آهنگران شب ها را به یادش با شمع های افروخته در کنار  قاب عکسش سپری می‌کنم.

 امروز دوشنبه 16دی ماه 98 و چهار روز از پرواز جاودان سپهبد افتخارآفرین سرزمینم می گذرد همان که در سوگش حتی خار ها بی حس شدند و کوه ها در غمش چون پنبه حلاجی شده!

اما حاج قاسم! ای کاش ما چون تو در ذهن کویر بباریم و گل بکاریم!

خیره به همان جمعه ام تا که نمایان شوی در دل آن‌ها!

 از آن آدینه که پرواز نمودی، روزها را همه آدینه می بینم، از آن آدینه که در آستانه آسمان پرگشودی  کودکانت تو را صدا می زنند تمامی فرزندان ایران زمین تو را صدا می زنند اما تو را نمی یابند.

 امروز را نگو که آیینه از گفتنش ترک برمی دارد و گل‌ها همه سر در گریبان می شوند و آسمان هر لحظه می گرید!

 امروز جمال حضرت ماه باز خروشید و دلش در غم تو باز نسیم شد.

 ای گل سرخ امروز آن یار خراسانی تو پا به پای صلوات از سوی قبله بر تو گریست تو مالک بودی برای علی، علی را در غم تو آرامی نیست.

شهادت سردار دلها سپهبد سردار قاسم سلیمانی را به رهبر معظم انقلاب اسلامی و خانواده آن شهید ارجمند و همچنین همه مردم سرزمینم ایران و مردم شایسته و قدردان استان کهگیلویه و بویراحمد تبریک و تسلیت عرض می‌کنم.

راه سردار دلها ادامه دارد…

 

 

 

منبع: فارس

 

به اشتراک بگذارید :

ارسال نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظر:
نام:
ایمیل:

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

یک نظر برای "فرمانده مقاومت؛ مقاومتی که کودکی‌ام در کتاب هدیه‌های آسمانی خوانده‌ام"

عالی بود???