کودک کار است. فقر او را به خیابانها و چهارراهها کشانده و مجبورش کرده برای خرج زندگیاش «گل» بفروشد. او فکر میکند شاخه به شاخه به مردم مهربانی میفروشد. فکر میکند مردم با گل حالشان بهتر میشود. اما اشتباه میکند، در این سرزمین گل فروشی جرم است و کودک گل فروش مجرم! او باید گلهایش را بخورد، چون گل فروش است.
به گزارش کودک پرس ، آنها مجرم هستند و باید تن به حکم صادره بدهند. باید گلها را بخورند و اگر اندک تعللی هم کنند ناسزا میشنوند. کودکان متعجب و ناباورانه به هم مینگرند، گلهای نرگس غذای اجباریشان شده، تمنایی در تمام وجودشان جاری است، برایشان تجربه تلخ دیگری در حال رقم خوردن است. تا دستور گل خوردن صادر می شود. یکی از کودکها استوار چشم در چشم کارمند پیمانکار شهرداری گلهای نرگس را می بلعد و دیگری با اشک و اکراه تن به این حکم میدهد. قائله به این جا ختم نمیشود و دستور خوردن ساقهها نیز صادر میشود و کودکان گل فروش ساقهها را تا آخر میجوند و میبلعند. فیلم گل خوری به سرعت در فضای مجازی دست به دست میشود و احساسات را جریحه دار میکند.
تصاویر منتشر شده از گل خوری کودکان نحیف کار شهر کرمان در شبکههای اجتماعی، به همه برمیخورد، رگهای گردن باد میکند و مسئولان امر یکی پس از دیگری از سایه بیرون میآیند و در موضعگیری از هم پیشی میگیرند.
واکنشها به این ویدئو، شهرداری کرمان را مجبور به پاسخگویی میکند. شهردار کرمان در مقابل دوربینها ظاهر شد و بعد از این که ادعا کرد که مامور خاطی اخراج شده و به پیمانکار نیز تذکر داده شده است. با دعوت از این دو کودک کار که ظاهراً افغانستانی هستند، از آنها دلجویی کرد و حتی به آنها گل داد. سبد گلی که حتی لبخند بر روی چهره کودکان گل خوار را هم نیاورد. در تصاویر منتشر شده از این دیدار خشم فرو رفته کودکانی که به اجبار وادار به گل خوردن شده بودند. به وضوح قابل دیدن است.
در ادامه واکنشها دادستان کرمان نیز خبر از بازدداشت کارمند خاطی داد. گفت: به عنوان مدعیالعموم به موضوع ورود کردهایم، متهم اصلی بازداشت شده و سایر متهمان تحت تعقیب قضائی قرار گرفتهاند.«دادخدا سالاری» در جمع خبرنگاران حاضر شد و گفت: علیرغم عدم طرح شکایت از سوی افراد، به عنوان مدعی العموم و به دلیل وقوع کودک آزاری و تخلف از مفاد قانونی و ارتکاب جرم، علیه مسئولان ذیربط اعلام جرم و در این رابطه پروندهای، از جنبه عمومی اعلام جرم و متهم اصلی دستگیر و هم اکنون در بازداشت است. سالاری تصریح کرد: کلیه افرادی که در این رابطه کوتاهی، قصور و جرمی انجام دادهاند تحت تعقیب قضائی قرار خواهند گرفت.
وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی نیز دستور پیگیری دقیق در خصوص رفتار غیرانسانی و تاملآور با کودکان کار در کرمان را صادر کرد. محمد شریعتمداری به رئیس سازمان بهزیستی کشور دستور داد با دقت این موضوع را بررسی کرده و مداخلات سریع را انجام دهند.
رئیس اورژانس اجتماعی کشورنیز از قافله عقب نماند و از پیگیری سازمان بهزیستی درمورد وضعیت این دو کودک کارخبر داد. رضا جعفری گفت: فیلم مذکور و نحوه برخورد این مامور با هیچکدام از مبانی حقوق انسانی سازگار نیست و احساسات عمومی را جریحهدار کرده است.
رضا رشیدپور نیز در برنامه حالا خورشید با تاختن به وضعیت استخدام نیروهای شهرداری حتی در قالب پیمانکاری، به ضعف اهرمهای نظارتی استخدام این افراد انتقاد کرد و گفت خدشه به افکار عمومی با اخراج کارمند خاطی قابل درمان نیست، باید به جای پاک کردن صورت مساله، مساله را حل کرد.
بازار موضعگیریها و انتقادها لحظه به لحظه داغتر میشود، اما آن چه که در این میان گم شده است، غرور این کودکان است. چه کسی غرور شکسته این بچهها را بند میزند؟ چه کسی نفرت و خشم در وجود این کودکان را پاک میکند؟ مرد خاطی غرور این بچهها را شکسته است و تلخترین اتفاق برای یک نوجوان شکستن غرورش است.
این اولین بار نیست که اهالی شهرداری قلبها را زخمی میکند. آرشیو خاک گرفته رسانهها سرشار از این تقابلها است. صرف نظر از برخورد خشن با دستفروشان بزرگسال که هر از چند گاهی خبرساز میشود، برخورد نامناسب شهرداری بروجرد با چند کودک کار که آنان را مقابل دوربین نشاندند و عکس مجرمانهشان را به جرم آبنبات فروشی ثبت کردند و بعد به عنوان یک موفقیت بزرگ عکس را در کانال تلگرامی شهرداری بروجرد با عنوان«جمعآوری کودکان متکدی که از شهرهای مجاور، اقدام به فروش تنقلات میکردند.» گذاشتند هنوز از خاطرهها پاک نشده است.
ریشه این همه بیرحمیها و تحقیرها کجاست؟ چگونه این زنجیره تحقیر شکل گرفته است؟ زنجیرهای از تحقیر کردن های پی در پی، این که ضعیفها ضعیفترها را تحقیر میکنند. بسیاری از کارشناسان سر منشاء این تحقیرها را به از بین رفتن عزت نفس گره میزنند و معتقدند وقتی یک ملتی پشت سرهم تحقیر شود، عزت نفسشان از بین میرود و شروع به تقابل و اشاعه خشم و خشونت میکنند.
آنها میگویند: وقتی جوانی به خاطر مدل موی سرش تحقیر شد، یک ملت تحقیر شد. وقتی دختری به خاطر مانتوی بالای زانو زیر سوال رفت، عزت نفس یک ملت مرد. وقتی دانشجویی به خاطر صحبت با همکلاسی جنس مخالفاش سر از کمیته انظباطی در آورد، یک ملت تنبیه شد. نتیجه تنبیه و تحقیرشدگیهای پی در پی یک ملت برآیند نهاییاش این میشود که عزت نفس مردمش از بین میرود و هر ضعیفی به ضعیفتری که میرسد تحقیرش میکند.
واقعیت این است که ارزشهای اخلاقی در جامعه آن قدر تنزل کرده است که باید آرزوی بازگشت سال هایی را داشته باشیم که منش غالب افراد جامعه بر مدار اخلاق بود. اگر چه برخورد ناشایست با کودکان کار کرمانی اولین این رفتارهای خشونت بار در جامعه نیست و آخرین آن نیز نخواهد بود اما این اتفاق دردناک یک بار دیگر زنگ خطر سقوط اخلاقی را در جامعه به صدا در آورد.
با این وجود، انتقاد فعالان مدنی و حامیان حقوق کودک به این قضیه همچنان ادامه دارد، فعالان حقوق کودک میگویند رفتار تحقیر آمیز با کودکان کار قرار است تا کجا ادامه یابد. تا کی قرار است کودک کاری که زاییده فقر است، در جایگاه مجرم قرار گیرد و تحقیر شود.
منبع: روزنامه همدلی
ارسال نظر