نقش رسانه های تصویری به خصوص تلویزیون نسبت به سایر رسانه ها برجسته تر و در مقایسه با دیگر رسانه ها از مطلوبیت بیشتری برخوردار است، این امر بخصوص، بیشتر آنجا تحقق پیدا میکند که کودکان به عنوان متقاضیان جدی برنامه های تلویزیون مطرح میشوند.
نقش رسانه های تصویری به خصوص تلویزیون نسبت به سایر رسانه ها برجسته تر و در مقایسه با دیگر رسانه ها از مطلوبیت بیشتری برخوردار است، این امر بخصوص، بیشتر آنجا تحقق پیدا میکند که کودکان به عنوان متقاضیان جدی برنامه های تلویزیون مطرح میشوند.
البته نقش موثر رسانه های نوشتاری در اطلاع رسانی و رشد استعداد کودکان را نمیتوان نادیده گرفت.
تاثیر رسانه بر الگوهای رفتاری
یکی از مهم ترین کارکرد رسانه ها، کمک به روند فرهنگ پذیری است. فرهنگ پذیری، عبارت است از: جریان انتقال اندیشه ها، هنجارها، باورها، معیارها و نمونه های رفتاری موجود در فرهنگ جامعه به افراد آن. نهاد خانواده و سپس نهاد تعلیم و تربیت، اولین مراکز انتقال مفاهیم فرهنگی به کودکان هستند. با توجه به اهمیت و نقش رسانه ها روان شناسان هر یک از جنبه ای مختلف، محتوای رسانه ها را مورد مطالعه قرار دادهاند. با تأثیر های شناختی رسانه ها، میتوان گفت رسانه بر الگوهای رفتاری افراد بشدت تأثیر میگذارد و بر سلامت روانی و اخلاقی فرد و سازگاری وی با جامعه موثر است.
تبادل اطلاعات بدون محدودیت و قلمرو جغرافیایی و فرهنگ ملت، امروز بشدت اعمال میشود و این مساله در رابطه با تربیت کودکان نگرانی هایی را پدید آورده است و محتوای تولیدات رسانه ها نیز سوال های مهمی را بر میانگیزد. پخش یک سلسله برنامه های تلویزیونی ممکن است بزهکاری را در کودکان رشد بدهد، به جای اینکه باعث شکوفایی و رشد استعداد های واقعی آنان شود، موانع گوناگون دیگری از قبیل تقلید رفتاری و نابهنجاری را به وجود آورد.
تعهدات رسانه نسبت به کودکان
پیمان جهانی ملل متحد درباره حقوق کودک که سال 1989 منعقد شد در ماده 17 خود چارچوب بینالمللی را درباره رسانه های جمعی در نظر گرفته است. این ماده به محافظت از کودک در برابر اطلاعات و مطالب زیان آور برای سلامت (اخلاق) او سخن میگوید. امروز چهار گوشه جهان خواستار اتخاذ تدابیری بر مبنای همین اصل هستند. برای دستیابی به اهداف، جلب توجه جهانی به مساله خشونت در رسانه های تصویری و نقش آن در زندگی کودکان و نوجوانان، تشویق به مبارزه با خشونت و کمک به شکلگیری پایه های بهتر برای تنظیم سیاست های مربوط در زندگی سیاسی و اجتماعی کودکان نقش اساسی دارد.
کودکان مانند بزرگسالان علاقه به مطالعه، دیدن و شنیدن دارند، پخش برنامه های جالب و مطابق با استعداد کودکان زمینه ساز توسعه، به وسیله رسانه های مربوط به کودکان است، تا آنان علاقه مندی بیشتری پیدا کنند. کودکان به مشاهده تلویزیون علاقه زیاد داشته و وقت زیادی را صرف برنامه های تلویزیون میکنند، پخش برنامه های آموزشی زمینه ساز رشد، آموزش و پرورش کودکان است. مشاهده، خواندن و دسترسی کودکان به رسانه ها جزو حقوق شان است که دولت باید به آن توجه نموده و زمینه های لازم را مساعد نماید. چنانچه در ماده 17 پیمان مللمتحد در مورد حقوق کودک آمده است: کشور های عضو به کارکرد ارزشمند رسانه های جمعی واقف هستند و متعهد میشوند برای کودکان زمینه دسترسی به اطلاعات و مطالب منابع مختلف ملی و بینالمللی را فراهم کنند؛ بخصوص آن دسته از منابع که هدفشان ارتقای سلامت اجتماعی، معنوی و اخلاقی کودک و صحت جسمی و روانی او باشد.
کودکان مانند بزرگسالان علاقه به مطالعه، دیدن و شنیدن دارند، پخش برنامه های جالب و مطابق با استعداد کودکان زمینه ساز توسعه، به وسیله رسانه های مربوط به کودکان است، تا آنان علاقه مندی بیشتری پیدا کنند
به این ترتیب وظیفه دولت تضمین دسترسی کودکان به اطلاعات و ترویج ابعاد مثبتی مانند انتشار آن دست از اطلاعاتی است که سبب ارتقای درک و شناخت مقابل جمع، برای زن و مرد و دوستی میان انسان ها، گروه های قومی، ملی و مذهبی در مناطق مختلف میشود.
توجه به فرهنگ خانواده و جامعه
توجه به این نکته که کودکان یک گروه کوچک اقلیت و در حاشیه نیستند، ضروری است. حدود دو میلیارد کودک در جهان، حدود 13 درصد در کشور های غنیتر و حدود 87 درصد در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند. دسترسی کودکان به تلویزیون و سایر رسانه های گروهی نیز از پراکندگی ناهمگن برخوردار است. این ناهمگنی کاملاً واضح و بسیار عمیق است، رسوم و عادات تماشاکنندگان در هر نقطه از جهان فرق میکند، در کشورهای اسلامی، کودکان دوست دارند مطابق فرهنگ حاکم در جامعه، خواست و نیازمندی خانواده، برنامه های سازنده و آموزشی را تماشا کنند. در کشور ما از جمله برنامه هایی که به آن کمتر توجه میشود برنامه های مخصوص کودکان است، در حالی که کودکان، گروه بزرگ جمعیت ما را تشکیل داده، باید به آن توجه نمود. پس باید وضعیت کنونی رسانه های کودک را خوب درک نمود و در جهت بهتر شدن آن باید تلاش کرد.
یقیناً نباید تمام صحنه هایی را که در برنامه های تلویزیونی نمایش داده میشود، یکسان دانست و تمام کودکان را نیز یکی گرفت. نتیجه آنکه فراگیری اتخاذ رفتارها و گرایشهای پرخاشجویان از تلویزیون بستگی به ماهیت نمایش ها و شرایط فردی تماشاگر دارد. در تماشای برنامهها، بزرگسالان به این فکر میکنند که کودکان شاید برنامههای تفریحی، سریالهای خانوادگی و داستان های کوتاه را تماشا کنند، در حالی که بسیاری از کودکان به اخبار، مصاحبه و گفتوگو های تلویزیونی علاقه دارند که روی همین دلیل ما نتوانستهایم برنامه دلخواه آنان را تولید و پخش کنیم. پس در تماشای تلویزیون و سایر رسانه ها باید علاقه کودکان را در نظر بگیریم.
منبع: جامجم (احمد آذرکمند)
ارسال نظر