سال ۱۸۸۴ و یک روز گرم شهریور در دهکدهای دور افتاده واقع در کشور اسپانیا بود. کارگران روزمزد در مزارع مشغول به کار بودند که چشمشان به دو کودک عجیب افتاد.
به گزارش کودک پرس ، در قرن دوازدهم میلادی دو خواهر و برادر نوجوان در روستای Woolpit (وولپیت) در انگلستان پیدا شدند که رنگ پوست شان به طرز باورنکردنی سبز بود و لباسهای عجیبی با جنسی ناشناخته بر تن داشتند، ولی رفتار و حرکات آنان تقریبا شبیه بقیه مردم بود. در ابتدا که اهالی روستا آن ها را پیدا کردند از خوردن غذاهای معمول خودداری می کردند، اما کم کم اهالی متوجه شدند که آن ها به خوردن لوبیا سبز تمایل زیادی دارند.
از طرفی آن دو یک تفاوت عمده با دیگران داشتند و آن هم این بود که به زبان ناشناختهای سخن میگفتند که مردم روستا نمیتوانستند آن را درک کنند. این دو بچه به تدریج رنگ سبز پوست خود را از دست دادند و برای این که بتوانند با مردم روستا ارتباط برقرار کنند و در آن مکان به زندگی خود ادامه دهند، یادگیری زبان انگلیسی را آغاز کردند. آن ها کم کم موفق شدند به بقیه بگویند که به سرزمین سنت مارتین تعلق دارند؛ جایی که نور خورشید بالاتر از خط افق قرار نمیگیرد و مردم در زیر زمین زندگی می کنند و همگی آن ها پوستی سبز دارند. آن ها درباره علت حضورشان در وولپیت مدعی بودند در حالیکه مواظب گله پدرشان بودند، ناگهان متوجه رودی در نزدیکی خود شدند و سپس نوری را که از رود منعکس میشد دنبال کردند و به این ترتیب بود که ناگهان خودشان را در روستای وولپیت پیدا کردند.
پسر بعد از مدتی به دلیل تطبیق نیافتن با شرایط آب و هوایی مریض شد و مرد. اما دختر سالها داستان خود را برای همه تعریف می کرد. خیلی از مردم این داستان را فقط یک افسانه می دانند و برخی معتقدند این رویداد یک واقعیت است که به مرور زمان تحریف شده است و بعضی معتقدند که آن ها متعلق به فضا بوده اند. این در حالی بود که مردم زیادی از شهرها و روستاهای پیرامون برای دیدن این بچهها به وولپیت میآمدند و این گونه بود که نام و آوازه این روستا کمکم زیاد شد.
به تدریج این بچه های سبزرنگ اسرارآمیز بخشی از تاریخ انگلستان و فرهنگ روستای وولپیت شدند. افسانه ها، شعرها، نمایش نامه ها و اپراها درباره شان ساخته شد، اما همان گونه که ناگهانی ظاهر شده بودند، ناگهانی هم از بین رفتند و ناپدید شدند.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
ارسال نظر