به گزارش کودک پرس ، آموزشهای خودمراقبتی کودکان یکی از ضرورتهایی است که توجه به آن میتواند در پیشگیری از وقوع جرائم نقش حیاتی ایفا کند. این موضوع با بروز جرائم علیه کودکان در رسانهها مطرح و بعد از آن به فراموشی سپرده میشود. در تازهترین ماجرایی که در شهرستان شوشتر اتفاق افتاده و به صفحه حوادث راه یافته ضرورت توجه به این موضوع بار دیگر از متولیان آموزشی درخواست شدهاست. در این باره گفتوگو ما با محمدزمانی، کارشناساس قضایی که سابقه رسیدگی به پروندههای جنایی را دارد در ادامه میآید:
حادثه تعرض یک مجرم سابقهدار به پسران نوجوان در شهرستان شوشتر بار دیگر زنگ هشدار به جامعه را به صدا درآورد. ابتدا درباره چرایی حادثه شرح دهید و اینکه یک مجرم سابقهدار که از بیماری روانی هم رنج میبرد با چه انگیزهای میتواند مرتکب چنین جرمی شود؟
اصولاً بحث انگیزه در مورد افرادی که بیماری روانی آنها با درجهای شدید باشد که به آن، جنون گفته شود و این جنون به حدی باشد که اراده و اختیار لازم برای خودداری از اعمال مجرمانه را از فرد، سلب کند، منتفی است. به عبارت دیگر، افرادی که پس از انجام معاینات لازم از سوی متخصصان پزشکی قانونی، مجنون شناخته شوند، هیچگونه مسئولیت کیفری ندارند و چنانچه مرتکب جرمی شوند، این جنون، رافع مسئولیت کیفری آنها خواهد بود.
بعضاً افراد مجنون بخصوص چنانچه فرد مجنون، مرد بزرگسال باشد، خطرات بسیار بالقوهای برای اطرافیان علی الخصوص زنان، دختران، اطفال و پسربچههای کودک و نوجوان هستند که لزوم توجه جدی همه کسانی که در این رابطه مسئولیتی دارند را ایجاب میکند. این مسئولیت، شامل خانواده این افراد مجنون، مسئولان درمانی و بهزیستی، صدا و سیما و رسانهها و حتی مسئولان انتظامی از جهت پیشگیری از وقوع جرم میشود.
متهم این پرونده بعد از ارتکاب جرم، فیلم سیاه این واقعه را در فضای مجازی منتشر کرده بود. بعد از انتشار، مادر یکی از کودکان اعلام کرد که با انتشار فیلم، فرزندش قصد خودکشی داشته است. تحلیل شما از این موضوع چگونه است؟ تبعات این آسیب برای سایر افراد جامعه چگونه است؟ به هر حال اخبار وقوع این حوادث از سوی رسانهها در جامعه منتشر میشود.
اولاً اینکه فردی که در این حد از هوشیاری و ذکاوت باشد که از عمل قبیح خود فیلم تهیه کند و حتی آن را در فضای مجازی منتشر کند یا بنا به شنیدهها، قربانیان و حتی خانوادههای آنها را تهدید حیثیتی کند، بعید است که مجنون باشد هرچند این یک موضوع تخصصی است که از لحاظ قانونی، تشخیص آن صرفاً در صلاحیت پزشکی قانونی است و لذا این موضوع نیاز به دقت هرچه تمامتر از سوی پزشکی قانونی دارد تا حقیقت در خصوص این فرد روشن شود.
ثانیاً بهرحال عمل ارتکابی این شخص و امثال وی آنقدر فجیع و دارای آثار بسیار سنگین روحی، روانی و اجتماعی است که واقعاً تبیین و ارزیابی این آثار نیاز به پژوهشهای گسترده از سوی متخصصان امر از جمله حقوقدانان، جامعهشناسان، روانشناسان و سایر حوزههای مرتبط است تا با همفکری یکدیگر بتوانند ضمن آسیبشناسی دقیق و شناسایی این پیامدها، راهکارهای کاهش آثار سوء آنها را تبیین و ارائه کنند. صرف این عمل شنیع، به تنهایی قربانی و خانواده او را در معرض انواع آسیبهای شدید روحی و حیثیتی قرار میدهد، حال وقتی با انتشار فیلم سیاه این واقعه تأسفبار در فضای مجازی نیز مواجه میشوند، بدیهی است که فرد آسیب دیده را تا ورطه نابودی کامل هم پیش ببرد و خودکشی چنین فردی، چندان عجیب نیست هرچند همانگونه که عرض شد در این وهله، ایفای نقش فوری سازمانهای مسئول برای ارائه خدمات حمایتی مانند خدمات روانشناسی و ترمیم روحی فرد قربانی و خانواده وی ضروری است تا خدای ناکرده منجر به حوادث تلختری مانند آنچه در مورد این کودک محتمل بودهاست، نشود. سایر افراد جامعه نیز خواه ناخواه از این اعمال شنیع متأثر میشوند که کمترین آن، ایجاد حس ناامنی، خدشهدار شدن عفت عمومی جامعه، ایجاد هرچه بیشتر حس بیاعتمادی بین افراد جامعه و آثار دیگر روانی مانند افسرده شدن جامعه و ناراحتی عمومی از این اخبار ناگوار است.
بروز این آسیب چه تبعاتی را برای فرد قربانی به همراه دارد و او و خانواده اش باید تحت چه آموزشها و مراقبتهایی قرار گیرند؟
همانگونه که بیان شد فرد قربانی در چنین حوادث شنیعی، مورد شدیدترین آسیبهای روحی و روانی قرار میگیرد که درک واقعی آن برای دیگران آسان نیست و روانشناسان نیز صرفاً میتوانند این آسیبها را تبیین کنند بدون آنکه بتوان بهرحال عمق فاجعه رخ داده برای قربانی را لمس و درک کرد. این آثار و تبعات متأسفانه آنقدر شدید و عمیق هستند که تا آخر عمر نیز گریبان فرد قربانی را رها نمیکنند و او تا زمانی که زنده است کمابیش تحت تأثیر این فاجعه قرار دارد به نحوی که بعضاً موجب آسیب رساندن به خود و اطرافیان خود میشود یا گاهی ممکن است موجب ایجاد حس انتقام در فرد شده و در اثر این احساس خطرناک، وی در بزرگسالی، کودکان دیگری را مورد تعرض قرار دهد تا به زعم خود، از این طریق، از جامعهای که خود را قربانی آن میداند، انتقام بگیرد.
ضرورت دارد فرد قربانی و خانواده وی حتماً تحت پوشش خدمات روانشناسی بهصورت ویژه قرار گیرند و بهنظر بنده این خدمات حتماً باید بهصورت رایگان از سوی نهادهای مسئول دولتی و فرهنگی ارائه شود تا مبادا خانواده فرد قربانی که اکثراً هم از افراد کمبضاعت و ضعیف جامعه هستند (کما اینکه در این پرونده همچنین است) به لحاظ محدودیتهای مالی، از این خدمات بسیار ضروری محروم بمانند. شاید در چنین وضعیتی بتوانیم مقداری به بهبود شرایط روحی قربانی و خانواده او امیدوار باشیم.
یکی از مهمترین موضوعاتی که همواره بعد از بروز این حوادث در جامعه مطرح میشود لزوم توجه به موضوعات خودمراقبتی جنسی کودکان است. این مهم چگونه و توسطه چه کسانی باید آموزش دادهشود؟ با توجه به این موضوع که بسیاری از والدین، خودشان راه آموزش این موضوع را نمیدانند.
شاید بتوان با قاطعیت ادعا کرد که مهمترین راهکار برای پیشگیری از وقوع چنین حوادث ناگواری، آموزش است و در این راستا، آموزشهای خود مراقبتی برای کودکان، مهمترین مقوله باشد. متأسفانه در جامعه ما از لحاظ فرهنگی در این زمینه ضعفهای فراوانی وجود دارد هرچند که خوشبختانه در سالهای اخیر وضعیت فرهنگی جامعه و خانوادهها در این زمینه رشد بسیار چشمگیری داشته است. نقش آموزش و پرورش، معلمان محترم، پدران و مادران، صدا و سیما و نهادهای فرهنگی کشور، بسیار مهم و حیاتی است و واقعاً باید همگی دست به دست یکدیگر داده و در واقع در یک جهاد آموزشی- پیشگیری، یکبار برای همیشه، ضریب وقوع این حوادث ناگوار و شنیع را، نه به صفر (زیرا تقریباً غیرممکن است) بلکه به حداقل ممکنه برسانیم. حتی لازم است برای پدران و مادران نیز کلاسها و برنامههای آموزشی لازم برای چگونگی آموزش موضوعات مرتبط، به کودکان و نوجوانان و نیز چگونگی برخورد و مواجهه با حادثه و نیز چگونگی رفتار با کودک و نوجوان قربانی این مسائل، آموزش داده شود.
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظر