177247
۰۲ مهر ۱۳۹۷
سی و هفتمین سالگرد دفاع مقدس؛

در یک چشم بهم زدن همه تکه تکه شدند+ عکس

ناگهان گریه و فریاد چند نوجوان همه را به خود جلب کرد. جلو رفتم و دیدم تعدادی از بچه‌محل‌ها یکی از دوستانشان را از دست داده بودند و فریاد می‌زدند مگر قرار نبود با هم باشیم؟

به گزارش کودک پرس ، علی فریدونی از جمله عکاسان جنگ تحمیلی است که به واقع اگر نبود نگاه هنری و تیز بینانه اش، بخش مهمی از وقایع دفاع مقدس برای همیشه در تاریخ این سرزمین گم می‌شد. او در گفت‌وگو با گروه حماسه و مقاومت ماجرای ثبت برخی از عکس‌هایش را روایت کرده و می گوید: دوبار حادثه کربلا در دفاع مقدس برایم تداعی شد که یکی از آن دو مرتبه در عملیات مسلم اتفاق افتاد. آنچه خواهید خواند گویا سازی تعدادی از عکس‌هایش است که در همین عملیات به ثبت رسانده.

                                                                    

در عملیات “مسلم ابن عقیل” رزمندگان در چندین چادر قرار داشتند. من به همراه عده‌ای از بچه‌ها در بیرون از چادرها بودیم، ناگهان در حد فاصل یک پلک به هم زدن صدای “میگ” عراق به گوشمان خورد و چادر رزمندگان بمباران شد. یک نفر نه تنها زنده نماند بلکه جنازه‌ها هم تکه تکه شده بود. اثری از چادرها باقی نماند. بقیه بچه‌ها که بیرون چادر بوده و زنده ماندند هر کس با هر وسیله‌ای که دستش بود مثل در قابلمه، کلاه و کارتن‌های خالی خاک می‌برد تا آتش را خاموش کنیم اما نمی‌توانستیم. من اولش هنگ کرده بودم اما وقتی به خودم آمدم گفتم وظیفه من چیز دیگری است، کمی خودم را دلداری دادم و عکس گرفتم. فضا بهم ریخته بود.

ناگهان گریه و فریاد چند نوجوان همه را به خود جلب کرد. جلو رفتم و دیدم تعدادی از بچه‌محل‌ها یکی از دوستانشان را از دست داده بودند و فریاد می‌زدند مگر قرار نبود با هم باشیم؟ با هم شهید شویم؟ چرا تو رفتی؟ کارت شناسایی دوست‌شان را در دست گرفته و ناله می‌کردند. در حالی که همه منقلب شده بودند من عکاسی می‌کردم و آن عکس بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

 

 

 

 

 

منبع: فارس

 

به اشتراک بگذارید :

ارسال نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظر:
نام:
ایمیل:

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.