به گزارش کودک پرس ، ادبیات ایران زمین همواره با نام شاعران بلند آوازهای همچون مولانا، سعدی، حافظ، فردوسی، عطار، سهراب سپهری، نیما یوشیج، شهریار گره خورده است. شاعرانی که نه تنها در ایران بلکه نام و آوازه شان در سرتاسر جهان پیچیده است.
محققان و پژوهشگران ادبیات به وفور در خصوص المان ها و شاخصه های اشعار و دیوان های شاعران بزرگ ایرانی نوشته اند و حتی شاعران مطرحی همچون گوته خود را وام دار ادبیات ایران و شاعری چون حافظ می دانند.
با این وجود طی سالهای گذشته و با روند کاهش سرانه مطالعه در کشور شعر نیز همچون سایر حوزه های ادبیات دچار فقدان مخاطب شده و آنچه کمتر در محافل شخصی و عمومی شنیده می شود بازگو کردن اشعار شاعران بزرگ ایرانی است.
این در حالی است که رسم شعر دوستی همواره در میان مردم ایران جاری و ساری بوده است. از قدیم الایام شعرخوانی، شب شعر جزو لاینفک زندگی ایرانیان بوده است. محافلی که گه گاه در میان خانواده ها نیز به شدت رواج داشته است.
خیلی دور نیست زمانی که مادران برای لالایی کودکان از شعر بهره می جستند و بزرگان خانواده در کنار سفره شب یلدا اشعاری از حافظ را برای کودکان قرائت می کردند اما امروز انگار به شدت از این سنت نیکو فاصله گرفته ایم.
ادبیات نمایشی ایران نیز که همواره وامدار شعر بوده این روزها به جای بهره گیری از اشعار شاعرانی همچون حافظ و سعدی و فردوسی به صورت تمام و کمال به ادبیات غربی اختصاص داده شده است و نمایش هایی آیینی ایرانی همچون پرده خوانی، نقالی و شاهنامه خوانی کمرنگ تر از گذشته شده اند.
متاسفانه نسل امروز به شدت از شعر فاصله گرفته و مسئولین فرهنگی نیز غافل از دوری جبران ناپذیر تمهید مناسبی برای آشتی نسل نوپا با ادبیات کلاسیک ایران نیندیشیده اند. این در حالی است که اشعار شاعران بزرگی همچون مولانا، حافظ و سعدی فارق از ابعاد ادیبانه خود در آشنایی بهتر و بیشتر جامعه با مفاهیم دینی و اخلاقی به شدت موثر هستند.
سعدی، حافظ و مولونا به صورت مستقیم در اکثریت آثار خود مفاهیم اخلاقی و اسلامی را ترویج می دهند و خوانش این ادبیات توسط نسل نو می تواند به آشنایی بهتر و لذتبخشی از ارزش های اسلامی ختم شود. پتانسیلی که از سوی مسئولین فرهنگی به طور کلی فراموش شده است.
نکته قابل تامل در این زمینه اما بسیار حاشیهای و البته عمیق است. کاهش سرانه مطالعه در کشور به شدت در فرهنگ نسل آینده تاثیر گذار است اما کاهش شعرخوانی در نوع خود خطری دیگر محسوب می شود.
در این میان هر ساله صنعت چاپ و نشر کتاب با پدیده ای عجیب روبرو است. در حالی که تمامی اهالی فرهنگ بر کاهش خرید کتاب و همچنین روند نزولی سرانه مطالعه تاکید دارند، شاهد چاپ فاخر و به نوعی تزئینی بسیاری از آثار شاعران بزرگ هستیم. به نحوی که علاقمندان به این شاعران باید به دلیل تذهیب، نگارگری و چاپ های خاص هزینه های هنگفتی برای خرید کتب شعر بپردازند.
این نوع از چاپ دیوان شاعرانی همچون حافظ، سعدی، عطار و مولوی باعث شده تا نوشته های این بزرگان از محصولی ادبی و فرهنگی به کالایی تجملاتی تبدیل شود که بیشتر از آنکه جنبه ادبی داشته باشد برای تزئین کتابخانه ها مفید است.
نکته دیگری که می توان در آن به شدت کاهش علاقه عمومی به خواندن شعر را مطالعه کرد در ادبیات عامیانه است. بهره گیری از ضرب المثل ها و همین داستانک های برگرفته از اشعار بزرگان نسبت به گذشته به شدت کاهش پیدا کرده است.
داستان های سنین کودک و نوجوان که در گذشته به شرح داستانهای تمثیلی و پرمحتوای برگرفته از دیوانها می پرداخت این روزها معطوف به شخصیت های کارتونی هالیوودی شده است. دیگر خبری از داستان راستان، کلیله و دمنه، هزار و یک شب، مثل آباد و حکایت های عامیانه نیست و به جای آن کتاب هایی درباره شخصیت های فانتزی به وفور به چشم می خورد.
حال باید دید این عدم توجه و بی اعتنایی مسئولین فرهنگی در پرداختن به مفاهیم با ارزش شاعران کهن تا چه زمان ادامه خواهد داشت و آیا نسل آینده اصلاً نامی از حافظ و سعدی در خاطرش خواهد ماند یا نه.
ارسال نظر