چند روزی بود که نشریات حوزه کودک را جستجو و سایتها را زیر و رو میکردیم تا در نهایت فهرستی از آنها را پیدا کردیم که در آن انواعی از نشریه ها وجود داشت… ماهنامه، دوماهنامه، فصلنامه، دوهفتهنامه و گاهنامه… هر کدام روی موضوعی خاص و بعضی نیز بر روی طیف سنی خاصی از کودکان متمرکز شدهاند.
به گزارش کودک پرس ، به این فهرست که نگاه میکنیم جای یک مورد کمرنگ است “یک روزنامه برای کودکان، چیزی که فقط مخصوص کودکان باشد.” در نهایت با یک اسم روبرو میشویم «روزنامه قانون بچهها» که ضمیمه روزانه روزنامه قانون؛ روزنامه صبح ایران است. جالبتر اینکه در نشانواره روزنامه نوشته بود: اولین روزنامه کودکان و نوجوانان کشور!
موضوع برایمان جالبتر میشود روزنامهای برای کودکان… باید هر طور شده از کم و کِیفش باخبر شویم تا اینکه از طریق وبسایت روزنامه قانون راه ارتباطی با سردبیر روزنامه یعنی علی روستایی پیدا میکنیم، وی با تمام مشغلهای که دارد از این گفتوگو که در زیر می خوانید استقبال میکند.
فعالیت در حوزه رسانه و کودک را از چه زمانی شروع کرده است؟
از سال ۷۰ با نشریات بسیاری در حوزههای مختلف فرهنگی همکاری داشتهام اما از سال ۷۴ بهطور اختصاصی وارد حوزه کودک شدم. در این مدت با صدا و سیما هم همکاری داشتهام، علاوه بر این با ناشران متعددی کار کردم و تالیفاتی نیز در این حوزه دارم و فعالیتم در روزنامه «قانون بچهها» را در سال ۹۱ شروع کردم؛ ضمن اینکه من معلم هستم و به کودکان نقاشی و موسیقی هم درس میدهم. جلسات آموزشی مهارتهای درستخوانی و درک مفهوم برگزار میکنم و در واقع تمام فعالیتهایی که انجام دادهام در حوزه کودک و کار با آنها بوده است.
چگونه ایده انتشار روزنامهای برای کودکان به ذهنتان رسید؟
راستش را بخواهید در دنیایی که همۀ نشریات در رزرو سیاسیون است همیشه دغدغه من این بود که بتوانم تریبونی در اختیار کودکان قرار دهم تا آنها هم برای خودشان روزنامهای داشته باشند. جایی که بتوانند بدون دغدغه و بدون پارتی صدایشان را به مخاطبان هم سن و سال خودشان برسانند، جایی که بتوانند مطالبی مختص خودشان بخوانند و به این صورت بود که هفت کفش آهنی به پا کردم و به این راه گام نهادم.
اولین قدمها برای تولد قانون بچهها چه زمانی برداشته شد؟
«قانون بچهها» ابتدا به صورت یک صفحه در دل روزنامه قانون، شروع به کار کرد. بعد با استقبال بچهها به دو روز در هفته، سه روز و اواخر یک صفحه در هر روز رسید. «قانون بچهها» در سال ۹۱ کلید خورد و اولین شماره آن بهصورت مستقل در ۲۸ آذرماه ۹۵ منتشر شد و امروز _شنبه ۱۲ خرداد_ شماره ۳۳۰ آن چاپ شده است. در این مسیر مشکلات بسیار بزرگی سد راهم بود، مشکلاتی که حتی گاهی در خود تحریریه و از دوستان درون روزنامه برایم به وجود میآمد اما به قول مارگوت بیگل “من ماندم، پا پس نکشیدم. ” در این مسیر پر فرازونشیب چهار نویسنده، دو تصویرگر، یک شاعر، یک خبرنگار و یک نفر مسئول شبکههای اجتماعی هستند که این جمع را زهرا دختافتخاری، معصومه دیودار، شیما زارعی، شیما شیرآقایی، اعظمالسادات سیادت، سارا باقریدوست، میترا سیاوشیان، فاطمه خداشناس و سمانه آقائی آبچوئیه تشکیل میدهند، علاوه بر این دوستان، چندین هزار کودک و نوجوان نازنین، از سراسر ایران عزیز هم از جمله کسانی هستند که در این سالها با ما همکاری کردند.
ظاهر روزنامه به چه صورت است یعنی در چه قطعی است و به چه مطالبی میپردازد؟
«قانون بچهها» در چهار صفحه و در قطع روزنامه است. تمام تلاش ما این بوده که دقیقا بچهها یک روزنامه از همه نظر شبیه به روزنامه بزرگسالان داشته باشند. فکر میکنم این اولین و تنها روزنامه به مفهوم همهجانبه، برای کودکان و نوجوانان بوده است. ما هر روز بخشهایی شامل داستان، شعر، گفتگو، کلمهبازی، نقاشی، عکس بچهها، معرفی آثار و بناهای فرهنگی، خنده و شادی، دانستنیها، معرفی کتاب، خبر و معرفی کوشندگان کودک را داریم که برای درج این مطالب از دو فونت کودک و نازنین که نسبت به فونتهای دیگر نرم تر هستند استفاده میکنیم.
آیا برای تهیه این روزنامه الگویی داشتهاید؟ مثلا یک روزنامه تخصصی در زمینه کودک در کشوری دیگر؟
خیر، هیچ الگویی بهطور خاص نداشتهام. مگر اینکه چیزی از ناخودآگاهم آمده باشد.
مخاطبان روزنامه قانون بچهها فقط کودکان هستند؟
مخاطب ما از هر دو قشر کودک و نوجوان هستند و گفتنِ اینکه کفه ترازو به کدام سمت سنگینتر است واقعا مشکل است. من روزانه دهها پیام و تلفن از بچهها در طیفهای مختلف سنی دارم. تمام مراجعات را بهطور مستقیم خودم پاسخ میدهم تا خدای ناکرده کودکی بیجواب نماند یا دلی نشکند. شاید برایتان جالب باشد بعضی از آنها آن قدر با من دوست شدهاند که حتی سوالات درسی خود را هم از من میپرسند. من عاشق آنها هستم و به گمانم این مسئله لو رفته است. این را هم کودکان و هم نوجوانان فهمیدهاند. ارتباط ما از طریق «قانون بچهها» شکل گرفته است. آنها عاشق روزنامه خودشان هستند و با این نشریه احساس غریبی نمیکنند.
بچه ها از چه طریقی با شما و روزنامه قانون میتوانند ارتباط داشته باشند؟
من شماره تلفن شخصی خودم را با فونت بزرگ در روزنامه قرار دادهام، بهغیر از آن ایمیلم و لینک ارتباطی کانال را هم میتوانند در روزنامه قانون ببینند. قراردادن شماره تلفنم باعث شده تا تمام مخاطبان قانون و ضمائمش هر سوالی برایشان پیش میآید با بنده تماس بگیرند. من در دسترس هستم، بیشتر از هر سردبیر دیگری در دسترس هستم، می توانید امتحان کنید. ارتباط با من از طریق هیچ رابطی اتفاق نمی افتد و این برای من لذتبخش است که علیرغم مشغله بسیاری که دارم مستقیم با بچه ها در ارتباط باشم.
روزنامه قانون بچهها در تمام استانها پخش میشود؟
اگر روزنامه به همراه قانون و سایر ضمائمش در آخر شب به موقع به چاپخانه برسد، در تمام استانها پخش و در غیر این صورت فقط در تهران توزیع میشود.
سیاست روزنامه بیشتر روی فروش کاغذی متمرکز است و یا بارگذاری روی وبسایت؟
ما روی هر دو تمرکز داریم چر که هر کدام مخاطب خاص خودشان را دارند.
قیمت نسخه کاغذی چقدر است؟
۱۰۰۰ تومان
با موسسه ها و سازمانهایی که در حوزه کودک فعال هستند تعامل دارید؟
بله برای بررسی روزنامه چه از لحاظ محتوا و چه گرافیک جلساتی با شورای کتاب کودک داشتیم و بسیاری از این عزیزان با ما همکاری میکنند و برایمان در برنامه مشخص، مطلب میفرستند.
حضور یک عروسک در گوشهای از تحریریه روزنامه توجهمان را جلب میکند، این عروسک با روزنامه چه ارتباطی دارد؟
اسم این عروسک، «ممنون» و کمی لافزن است. کافی است چشم بنده را دور ببیند، آن وقت خودش را سیاستگذار و سردبیر اصلی قانون بچهها معرفی کند. قلب پاکی دارد بدجنس نیست، اما کمی خودش را بالاتر از آن چیزی میداند که هست. البته سختکوش است و یاد میگیرد. ما ممنون را در گروه تحریریه آوردیم تا یک کودک همراه ما باشد که بتواند ما را در انتخاب سوژههای مورد علاقه رده سنی خود راهنمایی کند. قرار است ممنون فعالیت بیشتری داشته باشد؛ در آینده قرار است با حضور او کلیپهایی برای شبکههای اجتماعی ساخته شود که فعلا شرایط اقتصادی اجازه نداده، اما حلش میکنیم.
برنامههای پیش روی روزنامه قانون برای آینده چیست؟
تلاشم این است که روزنامه به جایی برسد که اکثر مطالبش را خود بچهها بفرستند و تعامل بالایی بین ما به عنوان خدمتگزار با آنها به عنوان صاحبان اصلی روزنامه برقرار شود. تمام تلاشم این است که این روزنامه را با وجود مشکلات شدید اقتصادی سرپا نگهدارم، چنانچه تا کنون توانستهایم باقی بمانیم. میخواهم بچهها این تریبون را از دست ندهند. آرزو میکنم بچههای سرزمینم از این طریق با مطالعه آشنا و با کتاب دوست شوند. دلم میخواهم کودکان ببالند و بیاموزند تا جهان فردا دیگر به سیاهی امروز نباشد.
بعد از گفتگو با علی روستایی با خودمان میاندیشیم که چقدر خوب است روزنامهای منتشر میشود که فقط از آنِ بچهها است، رسانهای که میتواند آنها را برای حرفههای خبرنگاری، نویسندگی و تصویرگری آماده کند و در واقع روزنامهای با مشارکت همه بچههای سرزمینمان ایران… و بعد آرزو کردیم تا همه بچههای ایران از وجود این روزنامه باخبر شوند تا بستری برای دیده شدنشان باشد.
منبع: ایمنا
ارسال نظر