حجتالاسلام و المسلمین غلامرضا حیدری ابهری نویسنده کتاب کودک و نوجوان در واکنشی انتقادی نسبت به عملکرد برخی از روحانیون و فعالین عرصه حوزه و کودک و نوجوان گفت: ادبیات دینی کودک و نوجوان نیازمند غواصی است تا موضوعات جدید را صید کند.
به گزارش کودک پرس ، توجه به ادبیات دینی برای گروه سنی بعد از انقلاب رشد چشمگیری داشت که بخش عمده آن خاصیت پیروزی انقلاب و تأثیر آن بر گروهها و بخشهای مختلف کشور بود که ادبیات کودک و نوجوان نیز متأثر از همین تغییرات بود، اما در سالهای گذشته کیفیت کارهای منتشر شده روز به روز کاسته شده و در میان آثاری که هرساله در این رابطه منتشر میشود، کاستیهای اساسی دیده میشود؛ به طوری که متاسفانه گاه عناوین متعددی در این زمینه در دسته کارهای زرد قرار میگیرد.
حجتالاسلام و المسلمین غلامرضا حیدری ابهری، از جمله نویسندگانی است که سالها بر نگارش اثر بر حوزه ادبیات دینی کودک و نوجوان متمرکز است و به صورت تخصصی در این زمینه کار میکند. از او تاکنون آثار متعددی منتشر شده است که عمدتاً با نگاه به آیات قرآن اما به شیوهای غیر مستقیم و داستانی نوشته شدهاند. از این جهت کارهای ابهری نسبت به بسیاری دیگر از آثاری که در حوزه ادبیات دینی کودک و نوجوان نوشته شده، متمایز است.
حیدری ابهری معتقد است هرچند شرایط ادبیات دینی کودک و نوجوان امروز در مقایسه با سالهای ابتدایی انقلاب، بهتر است اما تا رسیدن به شرایط مطلوب فاصله بسیاری وجود دارد. او در گفتوگو با تسنیم، میگوید که ادبیات دینی کودک و نوجوان نیازمند غواصی است که موضوعات جدید را صید کند. او در ادامه صحبتهایش به حوزه و رسالت این مجموعه در این زمینه اشاره میکند و میگوید که هرچند در سالهای اخیر نویسندگان روحانی در این زمینه فعالیت کرده و آثاری را منتشر کردهاند، اما بسیاری از روحانیون فعالیت در حوزه ادبیات کودک و نوجوان را به صورت کار تخصصی نگار نمیکنند و این موضوع در حاشیه دیگر کارهایشان قرار دارد. مشروح گفتوگو با حیدری ابهری به این شرح است:
شما چندسالی است که در نمایشگاههای قرآن بهعنوان کارشناس دینی حضور دارید و به پرسشهای دینی کودک و نوجوان پاسخ دادهاید. از سوی دیگر، شما از جمله نویسندگانی هستید که در سالهای اخیر با تمرکز بر حوزه ادبیات دینی کودک و نوجوان آثار را منتشر کردهاید. با توجه به تجربه فعالیت و برخورد مستقیمی که با این گروههای سنی داشتهاید، چقدر کتابهای نوشته در حوزه ادبیات دینی و قرآنی کودکان و نوجوانان را منطبق با نیازهای امروز آنها میدانید؟
زحمات زیادی در این حوزه کشیده شده و کتابهای بسیار خوبی هم در این رابطه تولید شده است، اما ما با کمبود نویسندگان مبتکر و خلاق مواجهیم. کتابهای دینی موجود از کمبود نوآوری رنج میبرد. برخی از سوژههایی که در کتابها پرداخته میشود، سالهاست که در قالب داستان به آن پرداخته و در این زمینه کتاب تولید شده است. به عنوان مثال، داستان پیامبران(علیهمالسلام). تاکنون شاید بیش از 30 تا 40 ناشر در این رابطه کتاب منتشر کردهاند، اما موضوعاتی مانند بلوغ نوجوانان، مسائلی که همه نوجوانان با آن مواجه میشوند و پرسشهای اساسی زندگی آنها را تشکیل میدهد، مورد غفلت واقع میشوند. موضوعات زیادی هست که دستنخورده باقی مانده، اما برخی از موضوعات مکرراً تالیف شده آن هم با نگاه متحدی.
به نظرم بچهها وقتی به کارهای دینی نگاه میکنند، دست ما را میخوانند و از قبل میدانند که من نویسنده قصد دارم راجع به چه چیزی صحبت کنم. موضوعات نو را در کتابهای این حوزه خیلی کم میبینیم. من سعی کردهام در این سالها به موضوعاتی که تازهتر است بپردازم. من تاکنون داستان پیامبران ننوشتهام، همیشه با خودم فکر کردهام که وقتی دیگران نوشتهاند، من چرا باید به این موضوع بپردازم. شاید هم روزی به این نتیجه رسیدم که باید در این رابطه بنویسم، اما با نگاه جدید. ما در حوزه ادبیات دینی کودک و نوجوان غواص نداریم؛ غواصی که موضوعات جدید را صید کند و به ویترینهای کتاب کودکان طراوت ببخشد. نویسندگانی که چنین ویژگی داشته باشند خیلی کماند.
فکر میکنید چرا این رویه ایجاد شده است؟
عرصه دین نیازمند مطالعه و پژوهش بسیار است. کسی میتواند موضوعات ناب را شکار کند که وقت بگذارد و معارف دینی را مطالعه کند. بعد از ساعتها مطالعه و پژوهش میتوان به موضوعات ناب دست یافت. ما، منظورم طلبهها هستند، وقتی حوصله نداریم که یک دوره نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه بخوانیم، چطور انتظار داریم حرفهای ناب در این زمینه را در اختیار کودکان و نوجوانان قرار دهیم. زمانی که وقت نمیگذاریم یک سال یا شش ماه سیره پیامبر را مطالعه کنیم، چطور میتوانیم موضوعات جدید را مطرح کنیم. در این حالت وقتی میخواهیم کتابی راجع به موضوعات دینی بنویسیم به موضوعات دم دستی اکتفا میکنیم. کتاب مفصلی درباره داستان پیامبران را پیش روی خود میگذاریم و شروع میکنیم راجع به آن نوشتن. برخی از نویسندگان وقتی میخواهند درباره زندگی پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله و سلم) بنویسند، کتاب «فروغ ابدیت» را مد نظر قرار میدهند و درباره سیره پیامبر مینویسند. ما نیازمند کار بیشتر هستیم. دم دستیترین موضوعات به شکل مبتدیترین روشها در اغلب کتابهای دینی کودک و نوجوان دیده میشود.
شما در گفتوگویی گفته بودید که زمان خوب سخن گفتن گذشته و الان زمان کار خوب کردن است. مطالعهای در خصوص ادبیات دینی در دیگر ادیان هم انجام دادهاید؟
زمانی کارهای مسیحیت را در حوزه کودک و نوجوان رصد میکردم دیدم که آنها انجیل را با هزار موضوع در قالبهای جدید مطرح میکنند؛ به طوری که مخاطب کودک و نوجوان احساس دلزدگی نسبت به مطالعه آن ندارند. اما راجع به داستانهای قرآن ما حرف گفتنی دیگری نداریم. بچهها چندبار قصههای قرآن را خواندهاند، اما اگر به معارف و موضوعات دینی بپردازیم و آن را با قالبها و روشهای نو مطرح کنیم، دیگر کودک ما احساس دلزدگی نمیکند.
من برای روشنتر شدن موضوع به کارهایی که خودم انجام دادهام، اشاره میکنم. ما تنها میتوانیم یک یا دوبار راجع به قصههای قرآن صحبت کنیم. ولی من در یکی از کارهای اخیرم با عنوان «سرزمین اعداد قرآنی» به اعداد ذکر شده در قرآن کریم پرداختهام. اعداد را بهانه کردهام تا محتوای قرآن را برای کودکان بیان کنم. یا در کتابی دیگر که هنوز چاپ نشده، به آیههای بهشتی پرداختهام. این اثر قصه قرآن نیست اما موضوعاتی است که در قرآن آورده شده و میشود برای کودکان بیان کرد. تنوع موضوعاتی که در قرآن آمده زیاد است و هرکدام از این موضوعات میتواند کتابی برای کودک و نوجوان باشد. کودک دهها کتاب راجع به موضوعات مختلف قرآنی را میخواند بدون اینکه احساس کند همه این کتابها راجع به قرآن نوشته شدهاند. این نیازمند انس بیشتر نویسندگان با قرآن و تأمل در آیات است، اما دوستان ما خیلی مایل نیستند که به این شیوه عمل کنند. البته این موضوع تنها محدود به داستانهای قرآنی و دینی نیست. هر نویسندهای اگر بخواهد راجع به سعدی، مولانا و … هم بنویسد باید آثار آنها را مطالعه کند و انس داشته باشد.
هر کاری در حوزه کودک و نوجوان نیازمند قرابت نویسنده به آن موضوع است، اما نویسنده امروز ما اطلاعات عمومیاش درباره دین را برای بچهها مینویسد. یعنی همان اطلاعاتی که هر مسلمانی دارد. این در حالی است که اگر میخواهیم راجع به دایناسورها بنویسیم، ساعتها مطالعه میکنیم تا کار خوبی نوشته شود. برخی از آثار تولید شده در حوزه دین باعث شگفتی است، نویسنده حتی این زحمت را به خود نداده که به ترجمه آیه مراجعه کند و به صورت ذهنی و با اطلاعات دمدستی کتابی نوشته است.
یکسری خطوط قرمز نانوشتهای در زمینه کتاب وجود دارد که این خطوط در حوزه دین پررنگتر میشود و حساسیتهای زیادی در رابطه به موضوعات این زمینه وجود دارد. چقدر این مسئله را مانع در ایجاد خلاقیت در آثار میدانید؟
اگر فهم درست از مفاهیم دینی داشته باشیم و به دنبال راه حل باشیم، خیلی این خطوط قرمز، برای نویسنده قرمز نخواهد بود. بیان این موضوعات نیز شگردهای خاص خود را دارد. سیدمهدی شجاعی در کتاب «کشتی پهلو گرفته» عبارت جالبی دارد. در توصیف زمان تشییع حضرت زهرا(س) مینویسد که اگر کفر نبود میگفتم که خدا هم گریه کرد. نویسنده در اینجا کفر نگفته اما در عین حال ماجرای گریستن خدا را نیز مطرح میکند. این شگردی است که نویسنده به آن رسیده که این مفهوم را ارائه دهد. مسئله ما این است. مسئله ما روشهایی است که میتوانیم داشته باشیم تا موضوعات را چطور بیان کنیم که حساسیت ایجاد نکند. رسیدن به این مرحله نیازمند فکر کردن است. اغلب موضوعات را میتوان مطرح کرد، حتی موضوعاتی که کمی بر روی آن حساسیت وجود دارد.
برخی از نویسندگان معتقدند که بازار کتاب کودک بیش از آنکه نویسنده محور باشد، ناشر محور است. این موضوع چقدر در بازار کتابهای دینی برای این گروه سنی صدق میکند؟
نویسندگان ما امامت خود را انجام نمیدهند. اگر دوستان نویسنده یکمقدار در کار جدیتر بودند و به موضوعی که رسیده بودند، بیشتر توجه میکردند قطعاً این اتفاق نمیافتاد. البته یکی از دلایل ایجاد این امر، تأمین نبودن نویسنده از نظر مالی است. وقتی کمبودهایی در این زمینه وجود داشته باشد، مجبور است که به برخی از موضوعات مطرح شده از سوی ناشر رضایت دهد.
ناشر محور بودن، اشکالی ندارد. اگر ناشر باسواد باشد میتواند بازار کتاب را به سمت مثبت سوق دهد. مشکل اینجاست که نه ناشر سواد دارد و نه حاضر است مشاور خبره و باسوادی داشته باشد. ناشرمحور بودن را خیلی نمیتوان بد دانست، مهم این است که کدام ناشر محوریت کار را داشته باشد. متأسفانه بسیاری از ناشرینی که در این حوزه فعالیت میکنند از فضای نشر اطلاع ندارند و صرفاً به دلیل وجود امکانات مالی وارد عرصه شده و سفارش میدهند. اگر ناشر فعالی باشد که افراد فکور را جمع کرده که برنامهریزی و ایدهپردازی میکنند، نعمتی است برای بازار کتاب ایران. تعداد این ناشران متاسفانه خیلی زیاد نیست.
در چنین شرایطی چه کسی متضرر میشود؟ ناشر، نویسنده یا دین؟
ما همگی متضرر میشویم. مسئول اول در این زمینه، روحانیت است. روحانیت اگر هیچ مسئولیتی برعهده نداشته باشد، توضیح مسائل دینی و نشر آن را برعهده دارد. یکی از اصلیترین وظایف روحانیت این است. دوستان ما این حوزه را متاسفانه جدی نگرفتند. ما نویسندگان خوب روحانی زیاد داریم، اما آنچنان که باید خود دوستان هم باور نکردهاند که این کار بزرگی است. برخی از دوستان هم که کاری برای کودکان و نوجوانان نوشتهاند، در حاشیه دیگر کارهایشان بوده است. متاسفانه روحانیت ما به حوزه کودک و نوجوان به عنوان کاری تخصصی که آدم و تمرکز خاص خود را میطلبد، نگاه نمیکنند.
در حوزه بزرگسال هم نقصهای خودمان را داریم. در حوزه کودک مجلات خوبی منتشر میشود و کارهای خوبی به چاپ رسیده است، اما بعضی از دوستان هنوز به دلشان نیست که به صورت تخصصی در حوزه کودک و نوجوان کار کنند. دوست دارند که تدریس دانشگاه را داشته باشند، کتاب برای حوزه بزرگسال بنویسند و در حاشیه آن نیز گاهی برای بچهها هم بنویسند. به فعالیت در حوزه کودک و نوجوان به عنوان کار تخصصی نگاه نمیکنند و آن را به رسمیت نمیشناسند.
با توجه به تجربهای که دارید، چه راه حلی را پیشنهاد میدهید؟
نیازمند تربیت نویسندگان روحانی در این زمینه هستیم که به صورت تخصصی به حوزه کودک و نوجوان بپردازد. تنها راه حل مشکلات این است. باید اهمیت این موضوع تشریح و نویسندگان این حوزه تشویق شوند. البته وضعیت امروز ما نسبت به اوایل انقلاب خیلی بهتر شده و کارهای کودک و نوجوان با موضوعات دینی جای خود را در حوزه نشر باز کرده است، اما تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله داریم.
منبع: تسنیم
ارسال نظر