حوادث طبیعی در کنار اثرات تخریبی بالایی که دارد و زندگی صدها و گاه هزاران نفر از مردم را با مخاطره مواجه می کند مشکلات دیگری نیز در پی دارد که بر روی گروه های مختلف سنی اثرگذار است.یکی از آسیب پذیرترین گروه ها در هنگام بروز حوادث و بلایای طبیعی کودکان و نوجوانان هستند که شاید به دلیل حجم مشکلات ناشی از حوادث چندان توجهی به آنان نمی شود.
به گزارش کودک پرس ،
ایران در آبان ماه امسال بیش از یک هزار و 850 بار لرزیده است که شدیدترین زمین لرزه را مردم استان کرمانشاه در ماهی که گذشت تجربه کردند.مانند این زلزله در کشورمان شاید باز هم رخ دهد و بدون تردید حوادث و بلایای طبیعی در ایران قرار نیست پایان یابد.
به بهانه زلزله های کرمانشاه و کرمان و با توجه به اینکه ایران روی خط زلزله واقع است تصمیم گرفتیم آسیب هایی را که می توانند در هنگام بروز این بلای طبیعی بر کودکان و نوجوانان وارد شود، بررسی کنیم و در همین رابطه با دکتر ربابه نوری،دانشیار روان شناسی بالینی دانشگاه خوارزمی و دبیر انجمن علمی روان شناسی بالینی ایران گفتگویی انجام دادیم که می خوانید:
چه آسیب های روحی و روانی به کودکان و نوجوانان در هنگام بروز زلزله وارد می شود ؟به عنوان مثال در همین زلزله کرمانشاه کودکان و نوجوانان با چه بحران هایی رو به رو شدند؟
زلزله ای که رخ داد، حجم وسیعی داشت و به تخریب منازل مردم ، فوت ومرگ و میر زیادی منجر شد. با توجه به میزان خسارتی که در اطراف کودکان ونوجوانان رخ داد، آسیب های آنان نیز متفاوت است. به عبارت دیگر، صدمات روانی زلزله تا حد زیادی به شدت صدمات جانی، تخریب منازل، و میزان وحشتی که تجربه کردند بستگی دارد.
به خصوص در این میان، فوت عزیزان به شدت تاثیر منفی زیادی به کودکان و نوجوانان دارد. نه تنها کودکان و نوجوانان در این موارد صدمات زیادی تجربه می کنند بلکه عوارض منفی این حوادث بر والدین و سایر اعضای خانواده نیز نقش تعیین کننده ای بر آسیب کودکان و نوجوانان دارد. وقتی والدین و سایر اعضای خانواده تحت تاثیر منفی بیشتری از زلزله باشند، قادر نخواهند بود از فرزندان و عزیزان خود مراقبت کنند و در نتیجه کودکان و نوجوان خسارت های متعدد و ضررهای سنگین تری را تجربه می کنند.
کودکان و نوجوانانی که اعضای خانواده خود را از دست دادند،دچارسوگ سنگینی شده اند.چون این از دست دادن ناگهانی بوده وهیچ گونه ای آمادگی برای آن وجود نداشته است. اگر چندین نفر را با هم از دست داده باشند، بر شدت وعمق سوگ نیز افزوده می شود. در همین زلزله کرمانشاه یکی از نوجوانانی که تمام اعضای خانواده خود را در جریان زلزله از دست داده بود، آن قدر بد حال بود که فقط به فکر خودکشی بود واین که بخواهد خود را به هر صورتی که شده از این همه رنج و عذاب خلاص کند. نکته مهم این است که در این شرایط تمام اتفاقات سنگین وتلخ زندگی در یک دوره کوتاه مدت برای انسان رخ داده است، هنگامی که زلزله زده کودک است، این همه تغییرات سنگین و تلخ زندگی در طی این مدت کوتاه وی را پریشان و بحران زده می کند و در این شرایط نیاز به کمک های تخصصی روان شناسی و روانپزشکی وجود دارد تا کودک از چنین دوره بحرانی و سنگین بگذرد.
آن چه بسیاری از مردم به هنگام زلزله تجربه کرده اند، قطع شدن آب و برق، ویرانی و تخریب منازل و بی خانمان شدن است به اضافه ترس و وحشتی که به هنگام وقوع زلزله در وجودشان ایجاد شده است.به همین دلیل این ترس و وحشت تا مدت ها ممکن است در آنها باقی بماند و هر آن چه که خاطره زلزله را به یادشان بیاورد، آنها را دچار ترس وخواهد کرد. بسیاری از خاطرات زلزله ممکن است در خواب به سراغ آنها بیاید، کابوس زلزله را ببینند، در خواب ترس زیادی تجربه کنند و حتی از خواب بپرند. در کودکان کم سن تر ممکن است در خواب بترسند و مکرر از خواب بپرند ولی صحنه های زلزله را درخواب شان نبینند. بعضی از کودکان ممکن است در بازی های خود، صحنه های ترسناک زلزله را بازی کنند یا داستان هایی بگویند که محتوای آنها مربوط به زلزله باشد.
در بعضی موارد، رفتار کودکان ونوجوانان بعد از تجربه زلزله تغییر می کند و والدین این تغییر را احساس می کنند.گاهی، کودکان پرخاش گر شده و یا زود عصبانی می شوند و شروع به رفتارهای نامتعارف می کنند. در بعضی کودکان و نوجوانان، بی قراری و کلافه گی دیده می شود که دردسرها را بیشتر می کند. به طوری که مثلا به علت بی قراری شدید ممکن است دچار سانحه دیگری نیز بشوند. گاهی اوقات نیز ممکن است رفتارهای اضطرابی شدید، چسبندگی به والدین، زود به گریه افتادن دیده شود. در هرحال، آن چه مشخص است این که رفتارهای کودک و نوجوان نسبت به پیش از زلزله تغییر کرده وتا رسیدن نسبی به وضعیت قبل، نیاز به مراقبت وتوجه ویژه دارند.
گاهی اوقات ممکن است کودکان ونوجوانان از هر آنچه آنان را به یاد زلزله بیاندازد، دوری و اجتناب کنند. گاه حتی از انجام بازی و فعالیت های مناسب سن شان هم دوری می کنند و رفتارهای انزوایی و دوری گزینی از خود نشان می دهند. در نوجوانان، ممکن است حتی حس «غریبگی» نسبت به دیگران داشته باشند.
میزان ماندگاری این آسیب ها چه مدت است؟
به درستی مشخص نیست. این علایم بعد از یک سانحه یا حادثه شکل می گیرند و گاهی اوقات ممکن است حتی بعد از چند ماه خودشان را نشان بدهند. ولی، مهم است که اطرافیان به شدت مراقب کودکان ونوجوانان باشند وبه حالت های آنان دقت کنند و در مواردی که احساس می کنند وضعیت روانی کودک یا نوجوان مناسب نیست یا تغییر منفی کرده از تیم های امداد و پشتیبانی روانی که درمناطق زلزله زده مشغول به کارند کمک بگیرند.
شیوه برخورد صحیح با این آسیب ها توسط مردم چیست؟
نکته بسیار مهم این است که نه تنها کودکان و نوجوانان، بلکه والدین نیز دچار پریشانی شده اند. والدین و بزرگسالان نیز به دلیل تجربه زلزله و ترس و وحشت شدید، آشفته و بی قرارند و مثل معمول توان مراقبت و رسیدگی به فرزندان خود را ندارند. یا حداقل توانشان در این زمینه کاهش یافته است. در چنین وضعیتی که هم والدین و هم فرزندان به طور همزمان پیامدهای منفی یک بلای طبیعی را پشت سر می گذارند و درگیر آن مصیبت هستند، وجود و حضور افرادی که آرامش بیشتری دارند در کنار کودکان و نوجوانان هم به والدین کمک میکند تا از نگرانی ناشی از مشکلات فرزندان کمی رهایی یابند و هم به فرزندان کمک می کند تا از حضور روانی و پیشتیبانی افرادی که آرامش بیشتری دارند کمک بگیرند و برشرایط روانی خود مسلط شوند. به همین دلیل، مهم است که علاوه بر والدین، سایر بزرگسالان (امدادرسانان، دوستان و آشنایان یا اقوامی که تحت تاثیر منفی کمتر سانحه قرارگرفتند) به حمایت روانی و یاری و پشتیبانی زلزله زدگان بشتابند.
مردم عادی در بعد روانی برای کودکان زلزله زده چه کنند؟
معمولاً زمان هایی که چنین بلایایی رخ می دهد، بازار شایعات داغ می شود،گاهی مردم شروع به اظهار نظرهایی می کنند که حتی بزرگسالان نیز از شنیدن چنین مطالبی پریشان تر ومضطرب تر می شوند؛ مانند فرارسیدن پایان جهان، وقوع مصیب های بزرگ تر بعدی و مانند آن. کودکان نیز چنین مطالبی را می شنوند و در نتیجه اضطراب وترس وآشفتگی آنان بیشتر می شود. بنابراین، بسیار مهم است که از بیان چنین مطالبی اجتناب شود.
مهم است که هر چه سریع تر این کودکان ونوجوانان به شرایط عادی زندگی روزمره خود برگردند؛ به همین دلیل ضروری است حداقل امکانات تحصیل، مطالعه، بازی و ورزش برای کودکان ونوجوانان مهیا شود. وجود اسباب بازی ها و کتاب های مناسب و امکانات تحصیلی به این کودکان و نوجوان احساس برگشت به وضعیت عادی را می دهد و این موضوع که زندگی عادی در حال تداوم است را در ذهنشان ایجاد می کند. کمکی که مردم عادی می توانند به این کودکان ونوجوانان داشته باشند این است که شرایطی را فراهم کنند تا آنان بتوانند به زندگی عادی برگردند، بازی، شوخی، تحصیل، مطالعه، وقت گذاشتن و حرف زدن با کودکان ونوجوانان مناطق زلزله زده از کمک هایی است که مردم معمولی می توانند ارائه دهند.
آیا ممکن است برخی عکس العمل های عمومی دربرابر کودکان زلزله زده شرایط روانی آنان را بدتر کند؟
بله.نباید در برخورد با کودکان و نوجوانان زلزله زده سلیقه عمل کرد. گاهی صحبت هایی با رویکردهای منفی و منفی بافی در میان مردم مطرح می شود که به کودکان ونوجوانان صدمه می زند. مثلاً انتقادهای درست یا اشتباه در نحوه امداد رسانی، رسیدگی به زلزله زدگان و مانند آن. چنین صحبت هایی، احساس امنیت و ایمنی زلزله زدگان را تحت تاثیر منفی قرار می دهد. مسلم است که گاهی در مورد حوادث غیر مترقبه ونحوه امداد رسانی مشکلاتی رخ می دهد. بزرگ نمایی این مشکلات و بحث دائم درمورد آنها، اعتماد زلزله زدگان به ویژه کودکان و نوجوانان را به دیگران کاهش می دهد.
علاوه براین، گاهی مردم راه حل هایی برای مشکلات رفتاری کودکان ونوجوانان مطرح می کنند که نه تنها فایده ای ندارد بلکه به شدت مضر است. مثلاً زمانی که پس از زلزله کودکی ترسیده و رفتارهای چسبندگی به والدین خود را نشان می دهد و به هیچ وجه از مادر خود دور نمی شود (که در چنین مواردی طبیعی است ) نباید تحت هیچ شرایطی او را از مادرش جدا کرد.در چنین مواردی گاه مردم عادی توصیه اشتباه به والدین می دهند که به عمد کودک را به شدت از خود دور کند، یا کودک را تنبیه کند و مانند آن. یا درمورد کودکی که به دنبال ویرانی شدید منزل و فوت تعدادی از اعضای خانواده پرخاشگری می کند، توصیه می دهند که کودک تنبیه بدنی شود. همچنین، توصیه اشتباه به استفاده از تحقیر یا تمسخر برای نوجوانی که منزوی شده و به نظرمی رسد به چیزی علاقه ندارد. به همین دلیل، به شدت توصیه می شود هنگامی که مشکلاتی در رفتارهای کودکان ونوجوانان مشاهده کردید، سعی کنید از تیم های اعزامی روان شناسان و روان پزشکان که اعزام شده اند کمک بگیرید.
تحت فشار قرار دادن کودکان و نوجوانان برای برگشت به زندگی عادی و یا توصیه ها ونصیحت های مکرر به آنان (اگر چه با قصد خیرخواهانه باشد)، پیامد مثبتی در پی نخواهد داشت. صحبت با کودکان و نوجوانان درباره زلزله و یا اجبار کردن آنان برای بیان احساسات یا خاطراتشان از زلزله، کمک کننده نخواهد بود. توصیه جدی می شود که چنین مواردی به متخصصان روان شناس و روانپزشک سپرده شود.
با سپاس از وقتی که در اختیار کودک پرس قرار دادید.
از این که در حوزه زمین لرزه و بلایای طبیعی، آن چه برای شما بسیار مهم بود و کانون اصلی بحث و گفت و گو قرار دادید،کودک و نوجوانان زلزله زده است تشکر می کنم چرا که معمولاً، حتی در چنین مصیبت هایی، آن چه کمتر مورد توجه قرار می گیرد، کودکان ونوجوانانند.
گفت و گو:امیرعلی امینیان
ارسال نظر