120992
۳۰ آبان ۱۳۹۶
در گزارشی؛

دو ساعت التهاب به دنبال دختر خردسال

فرمانده به شدت نگران است. فرضیات زیادی از سرنوشت کودک خردسال در ذهن او شکل می‌گیرد. زمان به سرعت سپری می‌شود و هر چه زمان می‌گذرد نگرانی‌ها در چهره فرمانده و تیم همراه وی کاملا مشهود می‌شود.

به گزارش کودک پرس ، عقربه‌های ساعت ۷ غروب را نشان می‌دهد، خودرو پراید یشمی رنگ به آرامی در کنار یکی از خیابان‌های یزدانشهر قم پارک می‌کند و راننده ای میانسال از خودرو پیاده می‌شود و در حالی که خودرو روشن است آن را ترک می‌کند.

لحظاتی بعد با بلند شدن صدای خودرو متوجه می‌شود شخصی ناشناس سوار بر خودرو شده و به سرعت از محل دور می‌شود، صدای فریاد مرد بلند می‌شود، «وای بچه ام، وای دخترم» سکوت اول شب اطراف محله را می‌شکند .

مرد یارای سخن گفتن ندارد و به سختی می‌گوید کودک خردسالش داخل خودرو بوده که توسط سارق سرقت شده است. به کمک اهالی محل نخستین تماس با اپراتور 110 گرفته می‌شود. پلیس نخستین پیام سرقت خودرو با کودک داخل آن را دریافت کرده و بلافاصله و به سرعت اکیپی از عوامل پلیس در صحنه حاضر می‌شوند؛ مرد که به شدت دچار شرایط بد روحی قرار است قادر به دادن مشخصات خودرو نیست. پلیس کد ملی وی را می‌خواهد تا از طریق سیستم مشخصات خودرو استخراج شود .

 

 

او می‌گوید حتی اسم خود را فراموش کرده است، پلیس دیگر منتظر مشخصات نمی‌ماند طراح مهار و کنترل تمام ورودی‌های شهر مقدس قم به اجرا گذاشته می‌شود. سکوت رادیویی در شبکه بی‌سیم پلیس ابلاغ می شود تا فقط پیام‌های مرتبط با موضوع جریان یابد.

به محض ابلاغ تمام واحدهای پلیس به همراه مدیران و روسای ادارات در بخش‌های مختلف تمام محور‌ها و معابر خروجی شهر را تحت کنترل خود در می‌آورند؛ با بررسی دوربین‌های خروجی شهر و اطمینان از عدم خروج سارق از استان تمرکز و کنترل محور‌ها و معابر داخل شهری مورد نظارت شدید پلیس قرار می‌گیرد. دوربین‌های محل حادثه فردی بلندقد و لاغر اندام را نشان می‌دهد که به سرعت خودرو را سرقت کرده و از محل متواری می‌شود.

 

فرمانده انتظامی استان به اتفاق دادستان، جانشین استان، رئیس پلیس آگاهی و فرمانده انتظامی شهرستان به سرعت در صحنه حاضر شده و به صورت مستقیم هدایت امور را به عهده می‌گیرند؛ حضور پر رنگ پلیس و کنترل تمام معابر ورودی و خروجی شهر مقدس قم کاملا محسوس و ملموس است. بی‌تابی‌های مادر و پدر نگران هر از گاهی فضای ملتهب قرارگاه پلیس در کلانتری 21 را به سکوت می‌کشاند.

فرمانده به شدت نگران است. فرضیات زیادی از سرنوشت کودک خردسال در ذهن او شکل می‌گیرد. زمان به سرعت سپری می‌شود و هر چه زمان می‌گذرد نگرانی‌ها در چهره فرمانده و تیم همراه وی کاملا مشهود می‌شود.

 

مرتبا دستورات جدید و پایش تمام شهر کوچه به کوچه در تمام شبکه بیسیم استان طنین انداز می‌شود. دادستان به همراه یکی از معاونین شخصا در محل حضور داشته و دستورات قضایی را صادر کرده و تلاش می‌کنند پشتیبانی قضایی را برای حوادث غیر قابل پیش بینی به تیم‌های عمل کننده القا کند. عقربه ساعت 21 و 5 دقیقه را نشان می‌دهد. نخستین اعلام توسط گشت یگان امداد مبنی مشاهده خودروی پراید در حاشیه خیابان در شبکه ارتباط فرماندهی استان می‌پیچد، یک لحظه فضای غم و اندوه در قرارگاه فرماندهی به فضای خوشحالی تبدیل می‌شود.

سردار بلافاصله سراغ کودک را می‌گیرد؛ کودک سالم در داخل خودرو رها شده است. سارق وقتی حضور پلیس را می‌بیند پس از دو ساعت خودرو را به همراه کودک خردسال در خیابان خاکفرج رها می‌کند و پلیس در پایش تمام خودرو‌ها به خودروی مورد نظر برخورد کرده و ضمن نجات جان کودک که داخل خودرو رها شده بود خودرو را کشف می‌کند.

پدر با چشمانی اشک آلود فرزند دلبندش را به آغوش می‌کشد؛ اقدامات در راستای شناسایی سارق ادامه می‌یابد ولی پایان ماموریت اصلی ابلاغ می‌شود.

 

منبع: شهر فردا

 

به اشتراک بگذارید :

ارسال نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظر:
نام:
ایمیل:

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.